تا به حال به این فکر کردهاید که خیلی از درگیریهای روزمره و بگومگوهایی که بارها شاهد یا گرفتارش بودهایم و بعد هم به سادگی از کنارشان گذشتهایم، ممکن است به چه تراژدیهای تلخ و غیرقابل جبرانی منجر شده باشند؟ موضوع قابل بحث و درگیرکنندهای است که یلدا جبلی بعد از ساخت فیلم تجربی داره صبح میشه در دومین فیلم بلندش جمشیدیه به سراغ آن رفته.
با اکران آنلاین فیلم جمشیدیه ، در فیلیمو شات نگاهی داریم به این فیلم که دو سال قبل در جشنواره فجر واکنشهای ضدونقیضی را به همراه داشت.

زوج جوانی (با نقشآفرینی سارا بهرامی و حامد کمیلی) در تدارک برگزاری یک مهمانی هستند اما در مسیر بازگشت به خانه، با راننده تاکسی درگیر میشوند. کار از درگیری لفظی به دعوا میکشد. زن برای کمک به همسرش که دارد کتک میخورد، به سر راننده ضربه میزند. از صحنه درگیری دور میشوند و به خانه میروند. چندی بعد زن با دیدن آگهی ترحیم همان راننده دچار عذاب وجدان میشود که نکند او باعث مرگ راننده شده. تلاش مرد برای آرام کردن همسرش راه به جایی نمیبرد و او نهایتا این مسئله را به صورت عمومی اعلام میکند، اما خبر ندارد که این اعتراف آغازگر یک دعوای حقوقی طولانی و پیچیده است و حالا باید در برابر اتهام قتل و مقابل خانواده متوفی از خودش دفاع و ثابت کند که عامل مرگ راننده نبوده و نباید مجازات شود…

شاید برای خیلی از مخاطبان این سوال ایجاد شده باشد که چرا فیلمهای ایرانی خیلی وقتها به هم شبیه میشوند؟ ترکیب مشابه بازیگران، تاثیرپذیری فیلمسازان از همدیگر یا تلاش برای تکرار موفقیت فیلمهای قبلی؟ تمام این موارد میتوانند موثر باشند اما اصل قضیه چیز دیگری است. محدودیتهای تولید، از اقتصاد گرفته تا نیروی انسانی و ممیزی، موجب شده که سینمای ایران بیش از هر چیز به دو الگوی رایج و امتحان پس داده در جذب مخاطب و اقبال منتقدان متکی باشد: کمدی عامهپسند و درام و ملودرام اجتماعی. در مدل دوم، چارهای نیست جز مراجعه به واقعیت جاری در جامعه برای پیدا کردن قصه و شخصیتهایی که در سقف و محدودیتهای سینمای ایران بگنجند. در نتیجه توجه به دغدغه و معضلات روز نسبت به اصالت قصهگویی اهمیت بیشتری پیدا میکند و تا زمانی که دغدغهها در جامعه وجود دارند، شاهد ساخته شدن فیلم بر اساس آنها خواهیم بود.

مثلا در فیلمها و سریالهای آمریکایی زیرگونه درام دادگاهی طرفداران زیادی دارد. وقتی که به سراغ سینمای ایران میرویم، در خاستگاه و بستری متفاوت میبینیم که قصاص و محاکمه بارها سوژه ساخت آثار متعدد با رویکردهای مشابه یا متضاد شده است، چرا که هم بحث حقوقی همواره ملتهبی است و هم ظرفیتهای نمایشی قابل توجهی دارد. اما نکته اینجاست که اثری با این موضوع تا چه حد میتواند واجد نگاه و حرفی تازه باشد و در فرم و اجرا نیز قدمی رو به جلو بردارد؟
فیلم جمشیدیه بعد از نمایش در سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر، از سوی منتقدان با فیلمهای اصغر فرهادی و فیلمهای تحت تأثیر مکتب فرهادی مانند بدون تاریخ بدون امضا مقایسه شد و اکثرا روی این موضوع تاکید داشتند که دغدغهها و ایدهها در فیلم جلوتر از قصه و شخصیتها حرکت میکنند و تلاش جبلی برای نمایش یک جامعه عصبی و متشنج و دریچهای که برای ورود به این بحث انتخاب کرده در عمل با پیشفرضهای او همخوان از کار در نیامده است.

حال بعد از دو سال فرصت نمایش عمومی فیلم فراهم شده و باید دید در نگاه دوباره و برخورد با مخاطب عام، واکنشها تا چه حد دچار تعدیل یا تغییر میشود و نظرات در مورد نقاط ضعف و قوت فیلم چگونه خواهد بود، مخصوصا چون شرایط اجتماعی نسبت به زمان ساخت فیلم به مراتب عصبی و ملتهبتر شده است.
با اکران آنلاین فیلم جمشیدیه محصول سال ۱۳۹۷، این فیلم ساخته یلدا جبلی و با نقشآفرینی بازیگرانی چون سارا بهرامی، حامد کمیلی، پانتهآ پناهیها، ندا جبرائیلی، ستاره پسیانی، سعید چنگیزیان، شادی کرمرودی، کیومرث پوراحمد، بهرام عظیمی و… از ساعت ۸ شب ۱۰ آذر ۹۹ در سینمای آنلاین فیلیمو قابل تماشاست.
