فیلم های زامبی مسیر خیرهکنندهای را برای قرار گرفتن جزو آثار جریان بدنه سینما طی کردهاند. برای چند دهه، حضور زامبیها جز در حیطه افسانههای جادویی، انساننماهای رادیواکتیو و هنر فراموشنشدنی داستانهای مصور ایسی کامیکس (EC Comics) نبود. آنها به ندرت در فیلمهای سینمایی به تصویر کشیده میشدند و حتی در همین فیلمهای معدود نیز فاصله زیادی با موجودات آدمخوار و مردگان متحرکی که حالا مجذوبشان هستیم داشتند. اما با ظهور کارگردانان نوآور، فیلم های ژانر زامبی جهش بینظیری را تجربه کردهاند. در این مطلب سعی داریم علاوه بر توضیح چگونگی وقوع این جهش، بهترین فیلم های زامبی تاریخ سینما را برایتان معرفی کنیم. با فیلیمو شات همراه باشید.
کاملترین مرجع برای شناخت انواع ژانر سینمایی
اتفاقی که جهش فیلم های زامبی را آغاز کرد، ظهور جرج رومرو، فیلمساز پیشگام آمریکایی بود. اگرچه رومرو ژانر فیلم های زامبی را ابداع نکرده است، اما او با تعریف مجدد آن در مقیاس جهانی، چارچوب و ساختاری خلق کرد که این سبک آثار را برای همیشه تغییر داد. همه چیز با ساخت فیلم شب مردگان زنده (با عنوان اصلی Night of the Living Dead) در سال ۱۹۶۸ شروع شد؛ یک فیلم ترسناک زامبی مستقل به نویسندگی، کارگردانی، فیلمبرداری و تدوین جرج رومرو. پس از گذشت نیم قرن، این فیلم هنوز یکی از بهترین فیلم های زامبی است.

رومرو در طول دوران حرفهای خود ایده این نوع فیلمها را تکامل بخشید. اثری بعدی او که مورد توجه قرار گرفت، فیلم طلوع مردگان (با عنوان اصلی Dawn of the Dead) بود. ده سال بعد از اولین فیلمش، رومرو هجونامهای ترسناک تقدیم سینما کرد؛ یک انحراف رنگارنگ و بازیگوشانه از درام ناگوار فیلم شب مردگان زنده. او بعدها سراغ ساخت یک فیلم زامبی با مضامین سیاسی رفت: روز مردگان (با عنوان اصلی Day of the Dead). رومرو هیچگاه به تکرار آثار قبلیاش راضی نبود. او همیشه پیشگام بود و دیدگاه سینماییاش روند جدید این آثار را تعیین میکرد.
اگرچه جرج رومرو تا اواخر دهه ۸۰ فیلمساز بسیار موفقی بود اما او هیچگاه جایگاهی که شایستهاش بود را بدست نیاورد.
در همین زمان، یک ژانر منحصر به فرد پیرامون آثار رومرو شکل گرفت و در سرتاسر جهان محبوب شد. لوچو فولچی، کارگردان اسطورهای ژانر وحشت در ایتالیا، با ترکیب این ژانر و ذائقه هنری خود، ابتدا فیلم زامبی ۲ (با عنوان اصلی Zombi 2) را در سال ۱۹۷۹ اکران کرد و سپس سراغ ساخت سهگانه دروازههای جهنم (با عنوان اصلی Gates of Hell) رفت. فیلمسازانی همچون دن اوبانون، فرد بکر و استوارت گوردون به این ژانر علاقهمند شدند و سعی کردند آثار متفاوتتری ارائه دهند؛ آنها هواداران رومرو بودند و میخواستند با الهام از آثار او، ژانر فیلم های زامبی را به چیزی فراتر تبدیل کنند.
نقد فیلم «مردهها نمیمیرند» را در فیلیمو شات بخوانید
در اوایل دهه ۹۰، فیلم های زامبی با همان سرعتی که رونق پیدا کرده بودند، به یکباره از جریان سینما خارج شدند. در این دوران، به غیر از دنبالههای آثار قبلی، همچون بازگشت مردگان زنده (The Return of the Living Dead) و زامبی (Zombie)، که فیلمهایی با بودجه بسیار کم محسوب میشدند یا آثاری که نگاهی عجیب و غریب به این ژانر داشتند، همچون بازگشت دوستپسرم (My Boyfriend’s Back)، نگهبان گورستان (Cemetery Man) و مختعطیل (ساخته پیتر جکسون با عنوان اصلی Braindead که در آمریکا با نام Dead Alive پخش شد)، زامبیها دیگر روی زمین راه نمیرفتند.
دهه ۱۹۹۰ دوران خوبی برای فیلمهای زامبی نبود و هواداران این ژانر برای تماشای دوباره این آثار باید تا آغاز هزاره جدید صبر میکردند. سال ۲۰۰۲، دنی بویل با ساخت فیلم ۲۸ روز بعد (با عنوان اصلی ۲۸ Days Later) ژانر فیلمهای زامبی را به سطح بالاتری ارتقاء داد. پس از آن، اکران مجموعه فیلمهای رزیدنت اویل (با عنوان اصلی Resident Evil) آغاز شد. این فیلمها با اقتباس از یک بازی رایانهای ژاپنی که در ایران با عنوان اقامتگاه شیطان معروف شد ساخته شده بودند. سپس در سال ۲۰۰۴، یونیورسال استودیوز نسخه بازسازیشده فیلم طلوع مردگان (Dawn of the Dead) را به کارگردانی زک اسنایدر و نویسندگی جیمز گان اکران کرد.

تمام این فیلمها توسط استودیوهای بزرگ با بودجهای کلان (در حد و اندازههای آن دوران) ساخته شده و در سرتاسر آمریکا اکران شدند. در همین زمان، فیلمهای مستقل در ژانر زامبی شروع خوبی داشتند و مرزهای کلیشهای را با روایتهایی جدید از داستانهای عجیب در هم شکستند. فیلم شان میمیرد یا شانِ مردگان (با عنوان اصلی Shaun of the Dead) پدیدهای بود که یکی از بهترین فیلمهای زامبی تاریخ سینما لقب گرفت. این فیلم به کارگردانی ادگار رایت در سبک کمدی نقیضه ساخته شده بود و پس از محبوبیتی که بهدست آورد، آغازگر سهگانه سه طعم کورنتو یا سه گانه خون و بستنی (با عنوان اصلی Three Flavours Cornetto trilogy) شد. ادگار رایت و سایمون پگ در مقام نویسنده، نامهای عاشقانه برای این ژانر نوشته بودند؛ اثری ساختارشکن که در نوع خود یک فیلم زامبی کلاسیک بود.
سال ۲۰۰۵، جرج رومرو فیلم پسارستاخیزی سرزمین مردگان (با عنوان اصلی Land of the Dead) را راهی سینماها کرد. این فیلم بازگشت او به ژانر فیلم های زامبی پس از سه دهه بود. حالا همه متوجه یک نکته شده بودند: «اگر پدرخوانده فیلم های زامبی به سینماها بازگشته، پس حتماً این ژانر دوباره احیا شده است.»

در اواخر اولین دهه از قرن بیست و یکم، سالانه دهها فیلم زامبی ساخته میشد و بیشتر آنها کلمه زامبی را در عنوان خود استفاده میکردند. نکته شگفتانگیز، تعداد فیلمهایی بود که ارزش تماشا داشتند. فیلمهای ساختارشکن پستمدرن (مانند کلبهای در جنگل (The Cabin in the Woods) و سرزمین زامبیها (Zombieland))، جهشهای هوشمندانه در دیانای این موجودات (مانند خیابان مولبری (Mulberry Street) و پونتیپول (Pontypool))، فیلمهای غیرانگلیسی زبان (مانند آرئیسی (REC) و طایفه (The Horde))، بازسازی آمریکایی آنها (قرنطینه (Quarantine)) و فیلمهای انیمیشنی (پارانورمن (Paranorman)) از این دست آثار بودند. البته اینها تنها گزیدهای از آثار سینمایی بودند و هر سال چندین فیلم سرگرمکننده با بودجه بسیار کم برای عرضه به صورت دیویدی ساخته میشدند.
طی چند سال اخیر، تولید فیلم های زامبی، به خصوص آثار استودیویی، به شدت کاهش یافته است. البته هنوز هم فیلمهایی مثل مگی (با عنوان اصلی Maggie)، جنگ جهانی زد (با عنوان اصلی World War Z) و فرنچایز رزیدنت اویل (Resident Evil: The Final Chapter) گاهبهگاه ساخته و اکران میشوند اما از نظر حجم و شاید کیفیت، فیلم های زامبی افول کردهاند. سؤالی که مطرح میشود این است که آیا این ژانر شکست خورده است؟ آیا مخاطبان همانند فیلمهای وسترن، از فیلمهای زامبی نیز خسته شدهاند؟ نمیتوان جواب دقیقی به این سوال داد چرا که اغلب فیلمهای زامبی دهه اخیر فروش خوبی داشتهاند و سریال مردگان متحرک (با عنوان اصلی The Walking Dead) نیز جزو محبوبترین و سودآورترین مجموعههای شبکه ایامسی است.



شاید موفقیت سریال پسارستاخیزی مردگان متحرک و همچنین رشد محبوبیت آثار تلویزیونی در سالهای اخیر باعث شده تا مردم از تماشای فیلم های زامبی در سینما خسته شده باشند. شاید آنها عطش خود برای تماشای این آثار را در خانه ارضا میکنند. شاید هم مسائل فرهنگی در این امر دخیل باشد. جرج رومرو فیلمهای زامبی مدرن را در دورانی عرضه کرد که تغییرات اجتماعی بزرگی در سطح جهان در حال وقوع بود. فیلم های زامبی در اوج رکود و جنگ علیه تروریسم در اوایل دهه ۲۰۰۰ رونق گرفتند و حالا که در اواسط عصری پر از آشوبهای سیاسی بینالمللی هستیم، به نظر میرسد چند فیلم زامبی خود در حال ساخته شدن هستند.
آیا عصر سینمایی دیگری برای فیلمهای زامبی در حال شکلگیری است؟ تنها زمان میتواند این مسئله را روشن کند. اما تا آن زمان، ما در فیلیمو شات قصد داریم بهترین فیلمهای زامبی تاریخ سینما را معرفی کنیم. با ما همراه باشید.
۱- شب دنبالهدار یا Night of the Comet محصول ۱۹۸۴
فیلم شب دنبالهدار در سال ۱۹۸۴ به نویسندگی و کارگردانی تام ایبرهارت ساخته شده است. داستان فیلم با تبدیل شدن اکثر مردم زمین به زامبی، پس از عبور یک ستاره دنبالهدار از کنار زمین آغاز میشود. چهار نوجوان از این اتفاق جان سالم به در بردهاند اما خبری از حضور زامبیهای قاتل ندارند. همین باعث میشود یکی از آنها خیلی زود کشته شود و حالا، رجی، سم و هکتور باید از دست این زامبیها فرار کنند.
اگر در دهه ۱۹۸۰ چند نوجوان بخواهند پس از آخرالزمان جان خود را حفظ کنند، چه کار میکنند؟ مسلماً رفتن به مرکز خرید به ذهن شما خطور نمیکند اما این ایده بامزه فیلم کمدی ترسناک شب دنبالهدار است. کاترین ماری استوارت، کلی مارونی و رابرت بلتران، سه بازیگر اصلی فیلم هستند. آنها به خوبی توانستهاند سادهلوحی چند نوجوان سفیدپوست متمول در تلاش برای زنده ماندن را به تصویر بکشند. داستان زمانی جالب میشود که متوجه میشویم پای چند دانشمند شرور هم در میان است و کارکترهای خوب قصه، علاوه بر زامبیها، باید با این افراد خبیث هم مبارزه کنند.
تام ایبرهارت در انتقال حس تهدید و تعلیق سکانسهای ترسناک رویارویی با زامبیها به مخاطب موفق بوده است. روایت سرگرمکننده این فیلم کمبود اصالت و نوآوری آن را جبران کرده اما اگر بخواهیم صادقانه نظر دهیم، موسیقی متن فیلم شب دنبالهدار یکی از دلایل اصلی ما برای معرفی آن در فهرست بهترین فیلم های زامبی تاریخ سینما بود.

۲- برف مرده یا Dead Snow محصول ۲۰۰۹
زمانی که تعداد فیلمهای زامبی ساختهشده در یک دوره کوتاه زیاد شد، راههای نوآوری در ژانرهای فرعی بسیار محدود شدند. در این برهه، تومی ویرکولا، فیلمساز نروژی، تصمیم گرفت ژانر فیلم های کمدی زامبی را با چیزی ترسناک در دنیای واقعی ترکیب کند. زامبیها به خودی خود موجوداتی وحشتناک هستند، اما اگر آنها زامبیهای نازی باشند، سطح ترس و شرارت دو برابر خواهد شد.
فیلم برف مرده (با عنوان انگلیسی Dead Snow) با الهام از یک افسانه نروژی، داستان چند دانشجو را روایت میکند که برای تعطیلات به منطقهای پوشیده از برف رفتهاند تا با تفریحات زمستانی خود را سرگرم کنند. اما اتفاقاتی هولناک انتظار آنها را میکشد. در زمان جنگ جهانی دوم، این منطقه توسط نیروهای نازی اشغال شده و به مدت سه سال، مردم آنجا مورد شکنجه قرار میگرفتند. در اواخر جنگ، زمانی که نیروهای آلمان در حال شکست بودند، مردم به نیروهای اشغالگر حمله کردند و بسیاری را کشتند اما برخی از آنها به سمت کوهستان فرار کردند و تا مدتها این تصور وجود داشت که آنها از سرما یخ زدهاند. اما حالا شایعاتی مطرح شده که موجوداتی ترسناک در لباس نازیها دیده شدهاند.
فیلم برف مرده داستانی تازه را در قالبی سرگرمکننده، دلخراش و خشن روایت میکند. تومی ویرکولا و استیگ فروده هنریکسن با اقتباس از فیلمهایی مثل مرده شریر (با عنوان اصلی The Evil Dead محصول ۱۹۸۱) و آثار ژانر اسلشر توانستند رضایت تماشاگران و منتقدان را جلب کنند. همین موضوع باعث شد تا دنباله آن، فیلم برف مرده ۲ (با عنوان اصلی Dead Snow 2: Red vs. Dead) نیز در سال ۲۰۱۴ ساخته شود.

۳- نگهبان گورستان یا Cemetery Man محصول ۱۹۹۴
فیلم نگهبان گورستان (با عنوان انگلیسی Cemetery Man) به کارگردانی میکله سواوی در ایتالیا ساخته شده است. سواوی ما را به سفری عجیب و وحشیانه دعوت کرده است که در آن، زامبیها علاوه بر تهدید، موجوداتی آزاردهنده هستند. فیلم بر اساس یک مجموعه کمیک ایتالیایی به نام دایلن داگ (Dylan Dog)، داستان یک نگهبان گورستان به نام فرانچسکو دلامورته (با بازی روپرت اورت) را روایت میکند که حضور در میان مردگان را به حضور در میان زندگان ترجیح میدهد. اما چرا؟ چون زندهها احمقهایی هستند که مدام شایعاتی مبنی بر ناتوانی او پخش میکنند.
ماجرا زمانی جالب میشود که متوجه میشویم مردگان گورستان فرانچسکو تفاوت زیادی با مردگان دیگر دارند؛ آنها یک بار دیگر زنده میشوند. زمانی که فرانچسکو یک بیوه زیبا (با بازی آنا فالکی) را در مراسم ختم شوهرش میبیند، عاشق او میشود. عشق آنها درست بالای سر جنازه شوهر سابق زن شکل میگیرد و همین باعث شروع چیزهای ترسناک میشود. فرانچسکو دیوانه میشود و هر چه جنون او بیشتر میشود، فیلم نگهبان گورستان تهدیدآمیزتر میشود و به مرور، روانپریشی جای منطق را میگیرد. نتیجه این امر فیلمی است که شاید بیش از حد درهم و برهم و بدون برنامه شده اما میتوان آن را یک پریشانی باشکوه نامید.
فیلم نگهبان گورستان از مضامین فلسفی و شوخطبعی بینظیر اشباع شده و کارگردان سعی داشته مسائلی همچون رابطههای عشقی، مرگ، دوستی و فریب را کندوکاو کند. این فیلم یک ماجراجویی سورئال، هجوآمیز و منحصر به فرد، با تصاویر پر زرق و برق و بازی زیبای روپرت اورت است که او از یک قهرمان ضعیف به روانپریشی ترسناک تبدیل میکند.

۴- ۲۸ هفته بعد یا Weeks Later 28 محصول ۲۰۰۷
فیلم ۲۸ هفته بعد (با عنوان اصلی ۲۸ Weeks Later) از جمله دنبالههای نادری است که باعث افتخار فیلم اصلی شدهاند. این موضوع زمان اهمیت پیدا میکند که بدانیم قسمت اول این فیلم، اثر تحسینشده و موفق ۲۸ روز بعد (با عنوان اصلی ۲۸ Days Later) است. خوان کارلوس فرسنادیو در اولین تجربه خود در مقام کارگردان یک فیلم بلند سینمایی انگلیسیزبان، جا پای دنی بویل، کارگردان قسمت اول این فرنچایز گذاشت. او به خوبی توانسته با شیوه مخصوص خود در تدوین، این فرنچایز را تکامل داده و به آن شکوه بصری اضافه کند.
۲۸ روز بعد با در هم شکستن ساختارهای مرسوم، به الگویی هوشمندانه و باورپذیر برای فیلمهای زامبی مدرن تبدیل شد. سازندگان فیلم ۲۸ هفته بعد آنقدر باهوش بودند که از طرحهای تکراری پیروی نکنند. آنها پیچشی ناگهانی به فیلمنامه دادند و تلاش دولت بریتانیا برای بازسازی جامعه پس از شیوع ویروس را به تصویر کشیدند. ما در قسمت دوم شاهد نسخهای کوچک از آخرالزمانی هستیم که در قسمت اول رخ داد. فیلم ۲۸ هفته بعد چیزی بیشتر از یک فیلم زامبی معمولی است. نمایش سقوط جامعه و شکستن مرزها در زمانی که وحشت همهجا حکمفرماست، باعث شده تا این اثر یکی از بهترین فیلمهای زامبی تاریخ سینما باشد. فیلم فرسنادیو از هر لحاظ عملکرد خوبی دارد اما فراز و نشیب درام خانوادگی فیلم با بازی باورپذیر رابرت کارلایل، رز بیرن، جرمی رنر و کاترین مککورمک در هر لحظه قلب شما را تسخیر میکند.

۵- شب چندشها یا Night of the Creeps محصول ۱۹۸۶
اولین تجربه کارگردانی فرد دکر در یک فیلم بلند شب چندشها (با عنوان اصلی Night of the Creeps) نام داشت. این فیلم در ابتدای ادای احترامی عاشقانه به ژانر فیلم های زامبی بود اما با گذشت سالها، حالا خود به یک اثر کلاسیک و تأثیرگذار تبدیل شده است. داستان با تلاش دو دانشجو به نامهای کریس (با بازی جیسون لایولی) و جی.سی. (با نقشآفرینی استیو مارشال) برای ورود به انجمن برادری آغاز میشود. آنها برای این کار باید مخفیانه وارد مرکز پزشکی دانشگاه شوند و یک جنازه را بدزدند. اما در آنجا جسد منجمدشده مردی مرموز را پیدا میکنند. زمانی که کریس و جی.سی. آن مرد را از محفظه نگهداری خارج میکنند، موجوداتی چندشناک همچون انگل از دهانش بیرون میآیند. این انگلها در تمام محیط دانشگاه پخش میشوند و میزبان خود را به زامبی تبدیل میکنند.
شب چندشها نمایشی بیپرده از ظرافتهای فرد دکر است. این فیلم ترکیبی موفق از المانهای ژانر زامبی و فیلمهای علمی-تخیلی قدیمی را ارائه میدهد؛ گویی داستان فیلم مریخ حمله میکند (Mars Attacks) را به روش فیلم شب مردگان زنده (Night of the Living Dead) روایت کرده باشند. دکر اولین فیلم خود را با ارجاعاتی عاشقانه به این ژانر ساخته است. بارزترین نمونه این ارجاعات، اسامی کاراکترهای فیلم است که به شخصیتهای بزرگ سینمای وحشت اشاره دارند: رومرو، ریمی، کارپنتر، کراننبرگ، کامرون، لندیس و هوپر. به نظر میرسد دکر در فیلم Night of the Creeps عصارهای مورمورکننده از تمام فیلمهای محبوبش ارائه داده است. اگرچه ممکن است این کار احمقانه به نظر برسد اما فیلم او به پرستش آثار کلاسیک ژانر وحشت همچون بت افتخار میکند. صرف نظر از این موضوع، این خلاقیت کارگردان فیلم است که باعث شده تا اثری جمع و جور، پیوسته و سرگرمکننده ساخته شود.

۶- پارانورمن یا ParaNorman محصول ۲۰۱۲
در طول تاریخ سینما، به ندرت دیدهایم که زامبیها در قالب یک فیلم انیمیشنی، و حتی نادرتر از آن، یک فیلم استاپموشن عرضه شوند. حتی اگر این اتفاق افتاده باشد، آنها زامبیها را به طور سنتی موجوداتی شرور در نظر گرفتهاند. اما شرکت لایکا از آن دسته فیلمسازانی است که خود را مقیّد به اصول مرسوم نمیکند. به همین دلیل، آثار آنها بسیار دوستداشتنی، بینظیر و بهیادماندنی هستند. انیمیشن پارانورمن (با عنوان اصلی ParaNorman) یکی از معدود فیلمهای اصیل این استودیو به شمار میرود. علاوه بر پویانمایی اجساد واقعاً ترسناک و منزجرکننده، سازندگان با در نظر گرفتن داستانها و صداهای جذاب (با صداپیشگی کدی اسمیت-مکفی، جودل فرلاند، برنارد هیل، تاکر البریزی و الین استریچ) برای شخصیتها، شما را درگیر فیلم میکنند. این ویژگیهای مثبت شاید حتی در اکثر فیلمهای لایواکشن هم وجود نداشته باشد.

آنچه انیمیشن پارانورمن را به یکی از بهترین فیلم های زامبی تبدیل میکند این است که زامبیها چیزی فراتر از بخش فرعی داستان هستند؛ آنها از همان مشکلات اجتماعی به تصویر کشیده شده در آثار اصیل جرج رومرو رنج میبرند. اگر نخواهیم داستان را اسپویل کنیم، مردگان متحرک به خطاهای خود پی بردهاند اما آنها نمیتوانند کار درست را انجام دهند چرا که جادوگری بدجنس آنها را طلسم کرده است. آنها نمیتوانند ارتباط برقرار کنند و همین موضوع باعث شده تا به مردم حمله کنند. در حالی که انتظار دارید این اتفاقات شما را به یک فیلم هیولایی کلیشهای دعوت کند، پیچشهای داستانی فیلم پارانورمن پیام آن را غنیتر میکند. کریس باتلر و سم فل سعی داشتهاند طوری قصه را روایت کنند که شما بتوانید با کودکانتان از تماشای یک فیلم زامبی لذت ببرید.

۷- سرزمین زامبیها یا Zombieland محصول ۲۰۰۹
یکی از بزرگترین لذتهای سینمای ژانر وحشت در چند دهه اخیر تماشای آثار فیلمسازانی بوده که با شناخت اصولی و اساسی این ژانر، راههای جدید و مهیجی برای نوآوری پیدا کردهاند. شان میمیرد (Shaun of the Dead) یکی از درخشانترین نمونههای این مسئله بود اما در کنار آن میتوان به فیلم سرزمین زامبیها (با عنوان اصلی Zombieland) ساخته روبن فلیشر اشاره کرد؛ اثری که در نوع خود یک کمدی وحشتناک به شدت سرگرمکننده است.

فیلم سرزمین زامبیها سال ۲۰۰۹ در سینماها اکران شد. در آخرین سالهای شکوفایی مجدد فیلمهای زامبی، زامبیلند برای کسانی ساخته شد که قوانین این ژانر را میشناسند و میخواهند ساعاتی خندهدار را با آن سپری کنند. متن فیلمنامه توسط نویسندگان فیلم ددپول (با عنوان اصلی Deadpool)، رت ریس و پال ورنیک نوشته شده است. هر دو نویسنده استعداد ساختارشکنی در ژانرهای مختلف و روایت داستان با مضمون طنزآمیز را دارند. علاوه بر فیلمنامه خوب که شما را مدام درگیر ضرب و شتمهای لفظی و نهایتاً فیزیکی میکند، بازی جسی آیزنبرگ، وودی هرلسون، اما استون و ابیگیل برسلین نیز کمک زیادی به جذابیت فیلم کرده است. حتی اگر این نقاط قوت را هم در نظر نگیریم، سرزمین زامبیها هنوز هم یک فیلم ترسناک اکشن است که شایسته حضور در فهرست بهترین فیلم های زامبی تاریخ سینماست.

۸- سیاره وحشت یا Planet Terror محصول ۲۰۰۷
با پیروی از سنتی که جرج رومرو بنیان نهاد، فیلم های زامبی مدرن خانهای برای تفسیرهای اجتماعی بیپرده و انسانگرایی آیندهنگرانه شدند. با این حال، شما هیچ یک از این ویژگیها را در فیلم سیاره وحشت (با عنوان اصلی Planet Terror) پیدا نخواهید کرد. این فیلم در ابتدا به عنوان نیمه دوم فیلم ضد مرگ (با عنوان اصلی Death Proof) ساخته کوئنتین تارانتینو تحت عنوان گرایندهاوس (Grindhouse) در سینماها اکران شد. منتقدان آن دوره نظر مثبتی نسبت به فیلم سیاره وحشت نداشتند اما زمان اثبات کرد که با سازندگان، اثری پر جنب و جوش و تماشایی خلق کردهاند.
سیاره وحشت، به نویسندگی و کارگردانی رابرت رودریگز ساخته شده اما مصاحبههایی که بعدها منتشر شد نشان داد کوئنتین تارانتینو نیز روی آن تأثیر مستقیم داشته است. ترکیب رودریگز و تارانتینو ما را با فیلمی بیپروا روبرو کرده که ابایی از به تصویر کشیدن تابوهای ترسناک، از مرگ کودکان تا خشونت بیشازحد ندارد.
فیلم سیاره وحشت داستان یک رقاص گو-گو به نام چری دارلینگ (با بازی رز مکگوآن) را روایت میکند که پس از وقوع آخرالزمان، باید با گروه بازماندگان برای نجات تلاش کند. تیم بازیگران فیلم پر از هنرپیشگان مستعد اما ناشناخته است که با بازی در سیاره وحشت، بالاخره به نقشهایی که شایستهاش بودند دست یافتند. جهشیافتههای انساننما در شهر پرسه میزنند و همه جا پر از گوشت و اعضای خونین بدن است. ماجرا زمانی جالب میشود که چری در عوض پای قطعشده خود، یک مسلسل قوی را به بدنش پیوند میزند و همین موضوع صحنههای پر از شلیک گلوله را خلق میکند. رابرت رودریگز از قسمتهای کسلکننده فیلم های زامبی صرف نظر کرده و خیلی زود سراغ بخشهای اکشن و ترسناک میرود.

۹- قطار بوسان یا Train to Busan محصول ۲۰۱۶
پس از آنکه ژانر فیلم های زامبی در دهه ۲۰۱۰ رونق گرفت، مردگان متحرک به تلویزیون راه یافتند و برای چند سال خبری از آنها در سینما نبود. فیلم قطار بوسان (با عنوان اصلی Train to Busan) بازگشتی مناسب به این ژانر بود؛ یک درام ترسناک به سبک و سیاق قدیمی، لبریز از احساسات قبلی و معنوی، فضای ساده اما هوشمندانه و چند زامبی ترسناک. فیلم قطار بوسان داستان مردی را روایت میکند که از همسرش جدا شده و حالا میخواهد دختر کوچکش را برای دیدن مادرش به بوسان ببرد. سفر آنها با قطار در ابتدا آرام آغاز میشود، اما با پخش شدن سریع زامبیها در کره، رویای شیرین دختر به کابوسی ترسناک تبدیل میشود.

قطار پر از شخصیتهایی است که شما آنها را در زندگی روزمره میبینید؛ برخی ها آدمهای خوب قصه هستند و برخی دیگر، نفرت شما را برمیانگیزند. فضای تنگ و محدود قطار نهتنها کار کارگردان را سخت نکرده، بلکه یان سنگ هو از همین محدودیت فضا برای خلق جلوههای مهیج بهره برده است. پس از سالها تماشای نجات کاراکترها از دست زامبیها، قطار بوسان پایانی تلخ و واقعی ارائه داده است. این موضوع، و در کنار آن، بازی باورپذیر گونگ یو، ما دونگ-سیوک، جیونگ یو-می و کیم سو-آن، باعث شده تا قطار بوسان یکی از بهترین فیلم های زامبی در تاریخ سینمای جهان محسوب شود.

نقد فیلم شبهجزیره | یان سنگ هو، با قسمت جدید قطار بوسان بازگشته است

۱۰- ماوراء یا The Beyond محصول ۱۹۸۱
لوچو فولچی پس از ادای دین به سینمای رومرو با فیلم زامبی ۲، سراغ ساخت سهگانه غیررسمی دروازههای جهنم رفت: شهر مردگان زنده (با عنوان انگلیسی City of the Living Dead محصول ۱۹۸۰)، ماوراء (با عنوان انگلیسی The Beyond محصول ۱۹۸۱) و خانه کنار گورستان (با عنوان انگلیسی The House by the Cemetery محصول ۱۹۸۱). فیلم ماوراء ماندگارترین اثر این سهگانه است و به مرور زمان به یک فیلم کالت تبدیل شده است.
فیلم ماوراء که در ایتالیا با عنوان … و تو در وحشت زندگی خواهی کرد! – پس از مرگ اکران شد، داستان یک زن جوان (با بازی کاتریونا مککول) را روایت میکند که هتلی قدیمی را به ارث میبرد و حالا میخواهد آن را دوباره بازگشایی کند. بازسازیهای او باعث میشود دروازههای جهنم باز شوند و حوادثی عجیب روی دهند. صحنههای هولناک این فیلم از جمله ذوبشدن صورت با اسید و خونریزی های شدید مناسب هر بینندهای نیست؛ با این حال، این سکانسها به اندازه فیلم زامبی ۲ دلخراش نیستند اما شباهت زیادی به آن دارند. علاوه بر این لحظههای منزجرکننده، فیلم ماوراء نوعی ترس متافیزیکی را به مخاطب القاء میکند؛ گویی حسی از زندگی در حبابهایی که هر لحظه ممکن است بترکند در سرتاسر فیلم موج میزند.

۴۱ فیلم برتر ژانر وحشت | ترسناک ترین فیلم های قرن ۲۱
۱۱- روز مردگان یا Day of the Dead محصول ۱۹۸۵
قسمت نهایی سهگانه مردگان، ساخته جرج رومرو، فیلم روز مردگان (با عنوان اصلی Day of the Dead) بود. رومرو این فیلم را یک تراژدی در مورد این که چطور فقدان ارتباط انسانی موجب آشوب و فروپاشی حتی در برشی بسیار کوچک از جامعه میشود، توصیف کرده است. فیلم روز مردگان اگرچه در گیشه موفق بود و در سالهای بعد دو بار مورد اقتباس و بازسازی قرار گرفت، اما هیچگاه نتوانست محبوبیت دو قسمت قبلی سهگانه مردگان، یعنی شب مردگان زنده (Night of the Living Dead) و طلوع مردگان (Dawn of the Dead) را بدست آورد.
متأسفانه فیلم روز مردگان نقدهای خوبی از منتقدان دریافت نکرد اما به جرئت میتوان آن را یکی از بهترین فیلم های زامبی سینما دانست. داستان فیلم در مورد گروهی کوچک از مأموران نظامی و دانشمندان است که در یک پناهگاه زیرزمینی زندگی میکنند؛ در حالی که جهان توسط زامبیها تسخیر شده است. رومرو در این فیلم ایده زامبیهای حساس و آگاه را به واسطه کاراکتر باب (با بازی شرمان هاوارد)، یک زامبی دوستداشتنی که به انسانها کمک میکند برجسته ساخت. شاید این موضوع و شاید هم انتقادات تند فرهنگی رومرو باعث شده بود تا منتقدان نتوانند حس یک فیلم زامبی کلیشهای را دریافت کنند.
در حالی که اکثر فیلمسازان میخواهند فرمول موفق قبلی خود را در آثار جدیدشان تکرار کنند، جرج رومرو فیلمهایش را تکامل بخشید و روز مردگان برجستهترین آنهاست. او از یک پایگاه نظامی برای روایت قصه استفاده کرد تا کنایههایی به موضوعات سیاسی بزند و سؤالات مهمی در مورد میزان مجاز قدرت در یک سازمان بپرسد. این فیلم نه به اندازه شب مردگان زنده بدوی است و نه به اندازه طلوع مردگان خندهدار و بامزه. روند روایت داستان کند پیش میرود اما اگر برای تماشای یک فیلم زامبی آمادهاید، باید گفت سکانسهای فیلم روز مردگان به خوبی میتواند شما را بترساند چرا که در پایان، پایگاه نظامی عملاً لبریز از خون شده است.

۱۲- مار و رنگینکمان یا The Serpent and the Rainbow محصول ۱۹۸۸
وس کریون، کارگردان صاحبسبک ژانر وحشت، در فیلم مار و رنگینکمان (با عنوان اصلی The Serpent and the Rainbow) ما را به یک ماجراجویی پرمخاطره در هائیتی دعوت کرده است. داستان فیلم بر اساس کتابی به همین نام، نوشته وید دیویس، محقق و انسانشناس کانادایی روایت میشود. هفت سال پس از مرگ مرموز مردی در هائیتی، شایعاتی مبنی بر وجود دارویی که انسانها را به زامبی تبدیل میکند پخش میشود. دنیس الن (با بازی بیل پولمن) از یک شرکت دارویی مأموریت پیدا میکند تا به آنجا سفر کند و راز این دارو را کشف کند.
کریون با فاصله گرفتن از آثار قبلی خود، کابوس در خیابان الم (با عنوان اصلی A Nightmare on Elm Street) و دوست ویرانگر (با عنوان اصلی Deadly Friend)، طعمی سمعی و بصری جدیدی از وحشت را برای ذائقه مخاطبانش تدارک دیده است. او با استعداد کمنظیرش در کارگردانی، صحنههای بهشدت ناراحتکننده کفن و دفن را به تصویر کشیده است. کریون از فضای غریب هائیتی تنها به عنوان مکانی برای نشئت گرفتن نیروهای عرفانی خطرناک استفاده نکرده، بلکه او ما را مجذوب محیط، مردم و تاریخ این کشور کرده است. فیلم مار و رنگینکمان به طور خلاصه روایتگر داستان کلاسیک روبرو شدن انسانها با وحشت و شکوه ایمان است.

۱۳- احیاگر یا Re-Animator محصول ۱۹۸۵
کتابهای اچ پی لاوکرفت، نویسنده آمریکایی، بارها در سینمای ژانر وحشت مورد اقتباس قرار گرفتهاند اما تعداد انگشتشماری از آنها آثاری باکیفیت تلقی میشوند. یکی از این آثار باکیفیت، فیلم احیاگر (با عنوان اصلی Re-Animator) است. استوارت گوردون با اقتباس از داستان کوتاه هربرت وست-احیاگر که در اوایل دهه ۱۹۲۰ توسط لاوکرفت نوشته شده بود، داستان یک دانشجوی پزشکی عجیب و غریب را روایت میکند که طی آزمایشی موفق به احیای مردگان میشود. احیاگر تحسین منتقدان زیادی را دریافت کرد و همین باعث شد تا تهیهکنندگان ساخت یک سهگانه را آغاز کنند.
هربرت وست (با بازی جفری کمبس) شخصیت اصلی داستان است. او به کمک دوستدخترش (باربارا کرامپتون) محلولی ساخته که میتواند مردگان را دوباره به حرکت دربیاورد. احیاگر فراتر از مرزهای آن دوره بود. گربههای زامبی، سر بریدهشده اما زنده، تجاوز به مردهها در سردخانه، مرگهای وحشتناک با قطع سر و بریدن استخوانها، تعرض جنسی توسط زامبی و یک نبرد نهایی خونآلود، همه و همه چیزهایی هستند که این فیلم را منحصربهفرد میکنند. اگرچه احیاگر یکی از بهترین فیلم های زامبی دهه ۸۰ است اما هر کسی توان دیدن نسخه اصلی آن را ندارد؛ بنابراین تنها اگر عاشق این ژانر هستید، آن را تماشا کنید. البته نسخهای تعدیلشده برای نمایشهای ویدئویی این فیلم وجود دارد که میتوانید با خیالی آسودهتر آن را تماشا کنید.

۱۴- زامبی ۲ یا Zombi 2 محصول ۱۹۷۹
یکی دیگر از آثار لوچو فولچی در فهرست بهترین فیلم های زامبی تاریخ سینما، زامبی ۲ (با عنوان انگلیسی Zombi 2) است. اگرچه از نام فیلم اینطور برمیآید که شاهد یک دنباله از اثر قبلی فولچی هستیم اما اینطور نیست و حتی فیلم در آمریکا با عنوان زامبی اکران شد. تهیهکنندگان فیلم سعی داشتند با این حقه، هواداران ایتالیایی فیلم طلوع مردگان اثر جرج رومرو را بار دیگر به سینماها بکشانند چرا که آن فیلم در ایتالیا با عنوان زامبی اکران شده بود. اما صرف نظر از نمایش جذاب زامبیها، این دو فیلم شباهت زیادی به هم ندارند.
فیلم زامبی ۲ داستان زن جوانی به نام اَنه بولز (با بازی تیسا فارو) را روایت میکند که برای کمک به پدر بیمارش راهی جزیرهای دورافتاده میشود. اما او خبر ندارد که آن جزیره نفرین شده و مردمش پس از مرگ، به زامبی تبدیل میشوند. فولچی در اثر خود هیچ نمایشی از تفاسیر اجتماعی یا شخصیتپردازی درام فیلم جرج رومرو ارائه نمیدهد اما تمام کمبودهایش را با سبک منحصربهفرد و اکشن درجه یک زامبیهایش جبران میکند. فولچی با ژانر زامبی غریبه نیست اما فیلم زامبی ۲ رویکرد متعارف او نسبت به مردگان زنده است قبل از تغییر جهت به سوی آنچه در سهگانه غیر رسمی شهر مردگان زنده، ماوراء و خانه کنار گورستان شاهدش بودیم.
فیلم زامبی ۲ طراحی صحنه و جلوههای عملی کمنظیری دارد و در هیچ لحظهای خود را به آثار ضعیف این ژانر نزدیک نمیکند. علاوه بر این نقاط قوت، فولچی با نمایش نبرد بین زامبی و کوسه، یکی از مبتکرانهترین سکانسهای فیلم های زامبی را خلق کرده است. او نمیخواهد ما درگیر مباحث فلسفی عمیق شویم، بلکه میخواهد به شکلی شگفتانگیز در سطح شنا کنیم.
۱۵- طلوع مردگان یا Dawn of the Dead محصول ۲۰۰۴
اینروزها همه ما زک اسنایدر را به عنوان معمار دنیای فیلمهای لایواکشن دیسی کامیکس استودیو برادران وارنر میشناسیم. اما قبل از آثاری همچون مرد پولادین (با عنوان اصلی Man of Steel)، نگهبانان (با عنوان اصلی Watchmen)، یا فیلم جنجالی ۳۰۰، زک اسنایدر در اولین تجربه خود به عنوان کارگردان یک فیلم بلند، سراغ بازسازی اثر محبوب جرج رومرو رفت. او با تکیه بر قدرت نویسندگی جیمز گان، فیلم طلوع مردگان (با عنوان اصلی Dawn of the Dead) را برای یونیورسال پیکچرز ساخت.
مهمترین جنبه نسخه اسنایدر زامبیهایی بود سریع حرکت میکردند. آنها وحشتناک بودند و زمانی که فیلم در سینماها اکران شد، هواداران فیلم های زامبی فکر میکردند که با دیدن فیلم طلوع مردگان، حالا آماده رویارویی با آخرالزمان زامبیها هستند. داستان حول محور یک پرستار، یک افسر پلیس، یک زوج جوان، یک فروشنده و دیگر بازماندگان نوعی طاعون جهانی روایت میشود؛ طاعونی که باعث شده زامبیهای آدمخوار به مردم حمله کنند. حالا کاراکترهای اصلی ما، با بازی سارا پلی، وینگ ریمز، جیک وبر، کوین زیگرز، تای بورل، لویی فرهرا و جین ایستوود، در یک مرکز خرید بزرگ پناه گرفتهاند و باید جان خود را نجات دهند.
اگر هنوز این فیلم را ندیدهاید، تماشای آن را بهشدت توصیه میکنیم. چرا که زک اسنایدر و سرویس استریمینگ نتفلیکس قصد دارند در سال ۲۰۲۱ فیلم ارتش مردگان (با عنوان اصلی Army of the Dead) را منتشر کنند، که دنبالهای بر فیلم طلوع مردگان خواهد بود.
اطلاعات بیشتر درباره فیلم ارتش مردگان و پیشبینی جدیدترین فیلمهای ترسناک سال ۲۰۲۱ | وحشت ادامه دارد…
۱۶- بازگشت مردگان زنده یا The Return of the Living Dead محصول ۱۹۸۵
فیلم بازگشت مردگان زنده (با عنوان اصلی The Return of the Living Dead) از جمله آثاری است که مضامین علمی تخیلی طنزآمیز را با ژانر زامبی ترکیب کرده است. به همین دلیل، تماشای آن قطعاً اوقات خوشی را با زامبیها برایتان رقم خواهد زد. پس از آنکه دو کارگر انبار مواد دارویی تصادفاً گازی مهلک را در هوا پخش میکنند، مردهها بار دیگر در قالب زامبی زنده میشوند.
دان اوبانون، نویسنده فیلمهایی همچون بیگانه (با عنوان اصلی Alien) و یادآوری کامل (با عنوان اصلی Total Recall)، در اولین تجربه کارگردانی خود فیلم بازگشت مردگان زنده را ساخت. اثر او را میتوان یک کمدی ناخوشایند توصیف کرد چرا که اغلب مردم دوست ندارند در حال خنده، خوردن مغز انسانهای زنده توسط زامبیها را تماشا کنند. فیلم بازگشت مردگان زنده از ابتدا تا انتها اثری شوکهکننده است؛ پس قبل از تماشای آن خود را برای دیدن صحنههایی بسیار عجیب و غریب آماده کنید.
۱۷- مختعطیل یا Braindead محصول ۱۹۹۲
تنها کسی که میتواند کارگردانی یک فیلم زامبی باشکوه همچون مختعطیل (با عنوان اصلی Braindead) را بر عهده بگیرد، پیتر جکسون است. اگرچه او در آن زمان هنوز مجموعه فیلمهای ارباب حلقهها (با عنوان اصلی The Lord of the Rings) را نساخته بود اما این فیلم اثبات کرد که کارگردانی برای تبدیل شدن به پادشاه افسانهها ظهور کرده است. مختعطیل آشکارا با یکی از محبوبترین مفاهیم فیلمهای ژانر وحشت، یعنی سرکوب، بازی میکند. زمانی که عشق لیونل (با بازی تیم بالم) به یک دختر مورد مخالفت مادرش (با بازی الیزابت مودی) قرار میگیرد، حس کنترل و سرکوب مادر در قالب یک زامبی همه چیز را نابود میکند. مادر لیونل توسط موشی چندشناک گاز گرفته میشود و چند روز بعد میمیرد. اما وقتی دوباره زنده میشود، شروع به کشتن و خوردن سگها، پرستاران، دوستان و همسایگانش میکند.
درست همانند آثار برجسته توبی هوپر و استوارت گوردن در دهه ۱۹۸۰، مختعطیل (که در آمریکا با عنوان Dead Alive شناخته میشود) تلاش میکند به چیزی دست یابد که هوپر آن را «طنز سرخ» نامیده بود؛ ترکیبی از کمدی احمقانه با وحشت که نتیجهاش نهتنها یکی از بهترین فیلم های زامبی سینما بلکه یکی از جسورانهترین آثار پیتر جکسون شد.

۱۸- ۲۸ روز بعد یا ۲۸ Days Later محصول ۲۰۰۲
فیلم ۲۸ روز بعد (با عنوان اصلی ۲۸ Days Later) تعریف جدیدی از زیباییشناسی فیلم های زامبی را برای فیلمسازان ارائه داد. دنی بویل، کارگردان تحسینشده انگلیسی، از فیلمنامه درخشان الکس گارلند اثری ساخت که علاوه بر موفقیت بینظیر در گیشه و محبوبیت میان تماشاگران، تحسین منتقدان را نیز برانگیخت. زامبیهای فیلم ۲۸ روز بعد از لحاظ فنی زامبی نیستند، آنها انسانهایی هستند که به ویروسی مهلک آلوده شدهاند و در نتیجه، حالا بسیار سریع حرکت میکنند. عده معدودی که ذهنشان محدود به اصول بدوی ژانر زامبی بود، این موضوع را دستآویز تمسخر کردند اما مخاطبان سرتاسر جهان، شاهد رویکردی تازه به ژانری محبوب بودند که به یکی از مدرنترین و بهترین فیلم های زامبی تبدیل شد.
دنی بویل تصویر جدیدی از آخرالزمان ویروسی ارائه داد. گروهی از فعالان حقوق حیوانات شامپانزههایی که به ویروسی وحشی و خونخوار آلوده هستند را در شهر رها میکنند. ویروس خیلی زود مردم را آلوده میکند و بریتانیا رو به فروپاشی میرود. زمانی که جیم (با بازی کیلین مورفی) از کما بیدار میشود، شهر به ویرانه تبدیل شده و حالا او و دوستانش باید جان خود را نجات دهند.

دنی بویل هرج و مرج و وحشت جهانی را با سبک خاص خود به تصویر کشیده است؛ تدوینهای سریع و پالتهای رنگی درهمآمیخته که ترس ناشی از آدرنالین را در همان دقایق اولیه به مخاطب القا میکند. در پرده دوم، فیلم به یک درام شخصیتمحور صمیمی تبدیل میشود که در پسزمینه جامعۀ ازهمپاشیده باید نمایشی از عادی بودن ارائه دهد. فیلم ۲۸ روز بعد به همان اندازه که ترسناک و دلهرهآور است، عملکرد موفقی دارد. این لحظههای وحشتناک به خوبی با تفسیر فیلم از انسانیت تطابق پیدا کرده و همین موضوع، تماشاگر را جذب میکند.
۲۸ روز بعد و ۶ فیلم دیگر با موضوع شیوع ویروس؛ بعد از تماشا دستانتان را بشویید!
۱۹- شب مردگان زنده یا Night of the Living Dead محصول ۱۹۶۸
شب مردگان زنده (با عنوان اصلی Night of the Living Dead) نخستین فیلم زامبی تاریخ سینما نیست اما اولین فیلمی است که ریشههای سنتی را پشت سر میگذارد و پایش را فراتر از تابشهای رادیواکتیو میگذارد. اینبار حملات بیگانههای فضایی ما را با نسخهای مدرن از زامبیها روبرو ساخته که قصد دارند گوشت تازه بدنمان را بخورند. طی ۵۰ سال اخیر، فیلم جرج رومرو روی بسیاری از فیلم های ژانر زامبی تأثیر گذاشته است. با این حال، هنوز هم فیلم شب مردگان زنده نوعی حس تازگی و اصالت را به مخاطب منتقل میکند.

نقطه قوت فیلم شب مردگان زنده تنها جلوههای ویژه خیرهکننده یا بازی باورنکردنی دوین جونز و جودیت اودی نیست، بلکه مضامین اجتماعی فیلم باعث شده تا اثری بهیادماندنی خلق شود. جریانهای فرعی تعصبات نژادی، عدالتخواهی خودسرانه، ذهنیت اوباشگرایانه و بزدلی جامعه در برابر مشکلات آن دوران، که شاید ما در حال حاضر هم درگیر آنها باشیم، مسائلی هستند که در طول تاریخ با صفات ذاتی انسان در ارتباط بودهاند. رومرو با ساختارشکنی در هرچیزی که به عنوان زندگی یک انسان تعریف شده، کندوکاوی در انسانیت ارائه داده است.

این مقاله ادامه ادامه دارد…
منبع: Collider