برای نگاهی عمیقتر به فضا، زمینههای اجتماعی و تاریخی واقعی و شخصیت متفاوتی که حیایی در فیلم «درخونگاه» ایفا کرده است، با فیلیمو شات همراه باشید.
یکی از فیلمهای قابلبحث سینمای ایران در سال گذشته، «درخونگاه» آخرین ساخته سیاوش اسعدی است که داستان جوانی پایین شهری را روایت میکند که پس از سالها کار کردن در ژاپن، به خانه بازگشته است. خیلی از منتقدان، فضا و شخصیتپردازی فیلم را الگو گرفته از سینمای مسعود کیمیایی خواندند و در این میان، مهمترین عنصر روایت امین حیایی است که موفق شده به شمایلی از یک نسل سوخته و واقعی جان ببخشد؛ نسلی که ناچار شد برای گذران زندگی، به کارگری در غربت روی بیاورد و با تجربیات زیستی خود در این سفر، بخشی از یک خردهفرهنگ تازه را در محلههای جنوب شهر تهران ایجاد کرد.
برای نگاهی عمیقتر به فضا، زمینههای اجتماعی و تاریخی واقعی و شخصیت متفاوتی که حیایی در فیلم «درخونگاه» ایفا کرده است، با فیلیمو شات همراه باشید.
در بحبوحه جنگ تحمیلشده از سوی رژیم بیرحم بعث، بعد از انقلابی که سالها برایش خون ریخته شده بود، زندگی خیلی از مردمان از چند نسل تحت شعاع قرار گرفت. کشوری که هنوز از درگیری و بحرانهای انقلاب فرسایشیاش رها نشده بود با جنگی فرسایشیتر، شاید میلیونها میلیون نفر-ساعت از تمام کشورهای درحالتوسعه و جهان اول عقب افتاد. کشور عزیزمان ایران؛ با بحران صنعت و پیشرفت، نیروی جوانی که جوانیشان از درد و رنج جنگ خیلی زود سپری شد و کشوری که انرژی و توانش به سمت پیری رفت؛ اما در ادامه، با خرجهای تحمیلشده از جنگ و روابط محدودشده و شروع تحریمهای ضد حقوق بشری، کاهش ارزش پول ملی در برابر ارزهای بینالمللی، بحران کار و درآمد گریبان تمام جامعه مخصوصا شهرنشینها و بدنه قشر ضعیف و بهقولی محلههای پایینشهر تهران را گرفت. به دنبال این بحرانها، بخش قابلتوجهی از جوانها به فکر مهاجرت کوتاهمدت افتادند، برای کسب درآمد و تزریق سرمایه به خانواده فقیرشان.
در نگاه کلی، این مهاجرت کارگری موجب ورود سرمایه به جامعه و بازار کشور شد. دولت آن زمان هم در این بین جلودار خروج این قشر از جوانان نبود و کشورهای مقصد هم ازخداخواسته از نیروی فعال کمخرج استقبال میکردند. یکی از معروفترین کشورهای مقصد برای مهاجرت کاری، ژاپن بود؛ کشوری که بعد از جنگ جهانی و تحمل بمببارانهای اتمی وحشیانه ایالاتمتحده هم دست از تلاش و کار و ساختوساز و پیشرفت برنداشت. اگر با دقت بیشتری به این مهاجرتها نگاه کنید، این اتفاق برای ساختار اقتصادی کشور ایران ضربه مهلک دیگری بود؛ چراکه سرمایه واقعی هر کشوری نیروی جوان آن است، حال چه مهندس و دکتر و چه کارگر، فرقی ندارد. طبق آمار، کشور ایران برای تولید یک جوان تحصیلکرده نزدیک به سه هزار میلیارد و برای یک جوان کارگر نزدیک به نصف این مبلغ هزینه میکند! و در هر زمانی و با هر نگاهی، خروج نیروی جوان آماده کار یعنی یک فاجعه بزرگ.
تمام این صحبتهایی که شد در قالب درام و یک قصه اجتماعی، کلیت و ایده مرکزی فیلم «درخونگاه» به کارگردانی سیاوش اسعدی را شکل میدهند. کاراکتر رضا میثاق که امین حیایی نقشش را بازی کرده، جوانی است که با هزار امید و آرزو و هزار رنج به کشور ژاپن رفته، جان کنده و جانش درآمده تا بتواند با درآمد حاصل از ارز خارجی (که معادلش مبلغ قابلتوجهی به ریال میشود) را بهدست آورد و با بازگشت به وطنش و آغوش خانواده، زندگی دیگری را آغاز کند. اما زندگی با رضا میثاق بعد از بازگشتش از سفری دشوار، به آن سادگی که فکرش را میکرد تا نمیکند. انگار گرفتاری و رنج بیپایان در تقدیر او نوشته شده است و قابلتغییر هم نیست! رشتههای سردرگم و رفاقتهای قدیمی و خانوادهای ازهمپاشیده کلافهای زندگی رضا را پیچدرپیچ میکنند.
سیاوش اسعدی با ادای دین مشهود به سینما یکی از بزرگان سینمای ایران مسعود کیمیایی، فیلم «درخونگاه» را پر کرده است با خرده داستانهایی با درونمایه رفاقت و لوطیگری، مردی و مردانگی و رفاقت تا پای جان. همین خردهداستانهایی که نقطه وصلشان رضا میثاق است قصه را جذابتر و درام را پیچیدهتر کردهاند. امین حیایی مانند بیشتر نقشآفرینیهایش با جدیت انرژی خوبش را برای فیلم «درخونگاه» گذاشته و مشخصا بهاندازه اطلاعات و جزئیاتی که به او داده شده شخصیت رضا میثاق را خیلی خوب و سمپاتیک درآورده است. با وجود اینکه فیلم، گیشه خوبی را پشت سر نگذاشت، نگاه کردن و عمیق شدن در «درخونگاه» قطعا به هر تماشاگر حرفهای و آماتور سینما چیزی اضافه خواهد کرد.