فیلمِ موبایلیِ زنِ یکی از گندهلاتهای پایینشهر تهران در استخر لو میرود. اوضاع میریزد به هم و هاشم از سر غیرت زنش را میکُشد. کار میکِشد به دادگاه، قصاص و تلاش برای جلب رضایت. شرط رضایت میشود این که ته ماجرا را در بیاورند و پیدا کنند چه کسی آن فیلم را گرفته و لو داده. این میشود وظیفه حجت برادر اهل هاشمِ خلافکار که زندگیاش را به او مدیون است و برای نجات برادرش از زیر تیغ باید شهر را زیر و رو کند. با هر قدمی که برمیدارد، حجت چیزهایی را میفهمد که با دانستن آنها دیگر نمیتواند همان آدم سابق باشد.
این خلاصه داستان «شنای پروانه» بود که خیلی سریع، مانند پرده اول خود فیلم، مرورش کردیم تا برسیم به اصل مطلب. برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، چند سیمرغ و نامزدی دیگر و کلی جنجال و جدل مطبوعاتی بر سر مقایسه با فیلمهایی چون «مغزهای کوچک زنگزده» و «متری شیش و نیم» یا شباهت شخصیت اصلی فیلم به وحید مرادی و… به اندازه کافی برای تماشای اولین ساخته محمد کارت کنجکاویبرانگیز است. برای همین میشود فهمید که چرا برای بازگشایی سینماها با اکران «شنای پروانه» اصرار و تاکید وجود داشته؛ فیلمی که نشان میدهد موج برخاسته از پایین شهر در سینمای ایران به این زودیها فروکش نخواهد کرد.
در ادامه با فیلیمو شات همراه باشید برای نقد و بررسی فیلم «شنای پروانه».
میپرسید قضیه چیست و چرا سینمای ایران گیر داده به پایینشهر؟ دلیل منفرد و مجردی ندارد؛ طبعا بخشیاش برمیگردد به موفقیت «ابد و یک روز» و این که سینمای ایران همیشه به دنبال تکرار چندباره فرمولهای موفقیت بوده و هست. کدام فیلم موفق (موفقیت در تعریف جامع و کامل یعنی هم فروش گیشه، هم تحسین منتقدان و هم جوایز متعدد) را به یاد نمیآورید که سینمای ایران تا چند سال تحتتاثیر آن قرار نگرفته باشد؟ فقط این نیست. سعید روستایی سرزمین تازهای را کشف کرد اما نفرات بعدی شبیه جویندگان عصر استعمار از راه رسیدند و سهم خودشان را برداشتند. در نتیجه، تصویر “پایینشهر” تازه در سینمای ایران فیلم به فیلم خشنتر، چرکتر و سیاهتر شد و بهجای خلق اتمسفر استعاری برای توصیف یک شهر رو به زوال، به تدریج شاهد کنار هم قرار گرفتن و بازتعریف عناصر ژانر به صورت بومی بودیم، طوری که حالا میشود “فیلم لاتی” را بهعنوان معادلی ایرانی برای فیلم جنایی (Crime Movie) در نظر گرفت. این را هم نباید فراموش کرد که قبلا عریانترین تصویر ممکن از همنشینی فقر و بزهکاری را در موج فیلمهای خیابانی دهه پنجاه دیده بودیم و این گرایش به پایینشهر خیلی هم کشف تازهای نیست، فقط با گذشت زمان، تصویر طبقه فقیر و حاشیهنشین تغییر کرده.

زمینههای فرامتنی هم برای داغ شدن بازار فیلمهای لاتی وجود دارد. کافی است همین الان بروید سراغ اخبار حوادث تا ببینید که در چند روز یا چند ساعت گذشته چند مورد قتل، تجاوز، سرقت، قاچاق، زورگیری، اسیدپاشی و… بیخ گوشمان اتفاق افتاده. عجیب نیست که چنین شرایطی در قصهها و نسخههای خیالی از شهر بازتاب پیدا کند؛ مخصوصا وقتی که مطالبات و دغدغههای طبقه متوسط امکان طرح در گفتمان رسمی را ندارد و نمایندگان این طبقه به ناچار در سیکل معیوب فیلمهای آپارتمانی گیر افتادهاند. از طرف دیگر، بازنمایی جنایت هم که با سرگرمی پیوند دیرینهای دارد… . بهتر است به جای بحث کردن درباره لاتبازی برویم سراغ فیلمی که با هدف نمایش آن ساخته شده.
فیلم، در طول مدت نمایش چند بار خودش را بالا میکشد و از خطر سقوط و ناامید کردن مخاطب میگریزد.
در اولین برخورد با «شنای پروانه» چیزی که جلب توجه میکند، ذوقزدگی و هیجان برای نمایش نادیدههای هولناک از یک اتمسفر آلوده به فساد و تباهی است، نه به آن معنایی که مثلا از یک فیلم جنایی و نوآر در تعریف ژانر سراغ دارید؛ اینجا نگاه به پایینشهر و لاتبازی ناخودآگاه جنبهای توریستی پیدا میکند و انگار که قرار است با نشان دادن چیزهایی که فیلمهای قبلی جرئتش را نداشتهاند، فیلمساز اصطلاحا لاتی خودش را پر کند. چون این تور سینمایی جذاب و سرگرمکننده از کار درآمده، تماشاگر اعتراضی ندارد و شاید ته دلش دنبال دیدن خون و قمه بیشتر هم باشد. این مسئله وقتی جنبه تاریکتری به خودش میگیرد که با پیشرفت روند قصه و پشت سر گذاشتن موقعیتها احساس میکنید که راوی داستان هم مانند شخصیت اصلی چنان به این وضعیت عادت کرده که با غیرانسانیبودن اوضاع، مشکل خاصی ندارد! درست جایی که چنین رویکردی میرود به سمت خطرناک شدن، «شنای پروانه» با تعریف فردیت و وجدان اجتماعی برای شخصیت اصلیاش نجات پیدا میکند.

فیلم، در طول مدت نمایش چند بار خودش را بالا میکشد و از خطر سقوط و ناامید کردن مخاطب میگریزد. با قبولاندن یک فرض نهچندان منطقی و معقول برای راه انداختن درام (پیدا کردن عامل انتشار ویدیوی کذایی و بیتفاوت گذشتن از کنار جنایت اصلی) فیلم پیش میرود و زود میفهمید که به شکل مکانیکی و عیان قرار است منزلهای مختلف را برای حل معما طی کنیم. از جایی به بعد چون اطلاعات و موقعیتها به درام عمق نمیدهد، این کارکرد روایی در فیلمنامه تاثیرش را از دست میدهد. اما پیش از آن که ارتباط مخاطب با قصه و شخصیت قطع شود، با رو کردن برگی تازه و یک پیچ دیگر فیلم دوباره جان میگیرد.
میشود بیشتر بحث کرد درباره نگاه اجتماعی نهچندان مترقی فیلم و این که با رویکرد محافظهکارانه و شاید تقلیلیافته نسبت به جرایم سازمانیافته و ارتباطش با قدرت، دنبال هیچگونه چالش یا تقابلی با گفتمان رسمی حاکمیت نیست. اما آنچه به نتیجه نهایی کار اعتبار میدهد، بها دادن به فردگرایی و شخصیتی است که پای تصمیمهای دراماتیک خودش و هزینه آنها میایستد. همین نکته باعث اهمیت «شنای پروانه» در سینمایی شده که سالهاست تحلیل اجتماعی و هویت فردی را با انفعال و اختگی تاخت زده.
فراتر از تماشای یک فیلم استاندارد و بهاندازه، با دیدن «شنای پروانه» حساب کار دستتان میآید که بازار فعلی سینمای ایران چه چیزی را در قالب “درام با مایههای اجتماعی” میپسندد.
نکته دیگر درباره اولین فیلم بلند محمد کارت، تناسب میان تمام عناصر و اجزای آن است. به گونهای که «شنای پروانه» تقریبا در هیچ بُعدی واجد امتیاز ویژه یا فوقالعادهای نیست و در عوض قدرتش را از چفت شدن عناصر کنار هم و میانگین قابل اعتنای آنها میگیرد. میشود این موضوع را در بازیهای فیلم هم مشاهده کرد. متعادلترین اجرا را جواد عزتی در نقش اصلی دارد که به دلیل پرکاریهای یکی دو سال اخیر خیلی به چشم تماشاگرها نمیآید. سایر بازیگرها هم از فرصت موجود برای دیدهشدن حداکثر استفاده را کردهاند و در نتیجه شاهد مجموعهای از نقشآفرینیهای به اصلاح عامیانه “جایزهبگیر” هستیم که الان به دلیل وجه نمایشی و بیرونی نقشها حسابی به چشم میآیند و به مرور زمان تاثیرشان را از دست میدهند. البته در این میان باید به حضور مهدی حسینینیا در نقش مصیب، دیگر لات قصه هم اشاره کرد که به طرز غافلگیرکنندهای قانعتان میکند یک شرور واقعی در مقام نابازیگر است!
در میان فیلمهای به نمایش درآمده در جشنواره فجر سال ۹۸، «شنای پروانه» نه بهترین فیلم بلکه نزدیکترین اثر به خواست عموم تماشاگران و سلیقه حاکم بر جریان اصلی امروز سینمای ایران بود. پس فراتر از تماشای یک فیلم استاندارد و بهاندازه، با دیدن آن حساب کار دستتان میآید که بازار سینمای ایران در حال حاضر چه چیزی را در قالب “درام با مایههای اجتماعی” میپسندد.
«شنای پروانه» اولین ساخته محمد کارت و برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه مردم در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر با نقشآفرینی بازیگرانی همچون جواد عزتی، امیر آقایی، طناز طباطبایی، مهلقا باقری، پانتهآ بهرام، علی شادمان، ایمان صفا، مهدی حسینینیا و… هماکنون در سینماهای کشور روی پرده رفته است.
توضیح: عنوان مطلب اشاره دارد به یکی از دیالوگهای فیلم که در دورهمی لاتها و پای بساط نوشخواری از جانب آنها ادا میشود.