یکی از محبوبترین گونههای قصهگویی، از ادبیات تا سینما؛ فیلم معمایی یا Mystery گاه به صورت یک ژانر مستقل در نظر گرفته میشود و گاه به عنوان زیرمجموعهای از درام. در هر صورت، فیلم معمایی معمولاً در ترکیب با ژانرهای دیگری مانند تریلر شکل میگیرد. تعریف هم ساده است؛ معمایی وجود دارد که باید حل شود. بعضی وقتها شخصیت اصلی قصه در مقام یک کارآگاه درصدد حل معما برمیآید و گاهی کاراکتر اصلی گرفتار بازی بزرگ و پیچیدهای شده که باید خودش را از آن خلاص کند. در هر دو صورت مخاطب به تماشای فیلم مشغول میشود و سعی میکند زودتر از بقیه از رمز و راز کار باخبر شود و قدرت فیلم هم در این است که تا آخر، یافتن جواب را برای تماشاگر سخت کند، البته در حد معقول و منطقی.
در فیلیمو شات مروری داریم بر ده فیلم معروف و تاثیرگذار که هر کدام به نحوی با تعریف معمایی جور در میآیند.
کاملترین مرجع برای شناخت انواع ژانر سینمایی
در ادامه خواهید خواند:
۱- راشومون یا Rashomon محصول ۱۹۵۰

این اثر سترگ و ستایششده بیشتر از این جهت در تاریخ سینما شهرت دارد که علاوه بر معرفی آکیرا کوروساوا در مقام یک استاد بزرگ، سینمای ژاپن و آسیا را هم از نو به جهانیان شناساند. میراثی که از این فیلم معمایی به جا مانده، الگوی روایی آن است که به اثر راشومون نیز شهرت دارد و بعداً به کرات در آثار سینمایی و تلویزیونی دیگر نیز مورد تقلید و ارجاع قرار گرفته است. حادثهای اتفاق افتاده و هرکدام از افراد حاضر در ماجرا روایت خاص خود را از واقعه دارند و باید با کنار هم گذاشتن آنها به حقیقت قصه پی ببرید. راشومون از این جهت میتواند یک اثر معمایی تلقی شود که نشان میدهد که فرم و ساختار روایی خود به تنهایی میتواند جنبهای رازآمیز به قصه ببخشد.

۲- مرد عوضی یا The Wrong Man محصول ۱۹۵۶

هیچکس در تاریخ سینما به اندازه آلفرد هیچکاک بابت ساخت فیلمهای پر از تعلیق و معمایی شهرت ندارد، پس عجیب نیست که وقتی دنبال نمونههای شاخصی از فیلم معمایی میگردیم، با تعداد قابل توجهی از آثار هیچکاک مواجه شویم. مرد عوضی در میان آثار او از این نظر اهمیت دارد که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده و در آن خبری از شیطنتهای معمول هیچکاک نیست. داستان درباره مردی ساده و بیآزار (با نقشآفرینی هنری فوندا) است که با یک خلافکار تحت تعقیب اشتباه گرفته میشود. تلاشها برای رفع اتهام بیفایده است و به طرزی باورنکردنی همه شواهد و مدارک علیه به نظر میرسد، تا جایی که به همه چیز و همه کس شک میکنید…

۳- سرگیجه یا Vertigo محصول ۱۹۵۸

سال ۲۰۱۲ در نظرسنجی سراسری مجله سایت اند ساوند، سرگیجه از سوی منتقدان و سینماگران به عنوان بهترین فیلم معمایی تاریخ سینما انتخاب شد و به سلطه طولانی همشهری کین در این جایگاه پایان داد. اما زمان اکران واکنشها به فیلم ضد و نقیض و حتی منفی بود و در بازبینیها و بازخوانیهای بعدی بود که سرگیجه به اثری دستنیافتنی در کارنامه هیچکاک تبدیل شد. بیش از تمام آثار دیگر فیلمساز، سرگیجه مورد تحلیلهای روانشناسی و فلسفی قرار گرفته و تأویلهای متفاوتی از آن وجود دارد. به هر حال این فیلمی است که رمز و راز از همان تیتراژ آغازینش پدیدار میشود!
اسکاتی (جیمز استیوارت) مامور سابق پلیس است که به ترس از ارتفاع و سرگیجه مبتلاست و پس از یک تجربه آزاردهنده در جریان کار دچار بحران ذهنی شده. اسکاتی از سوی یک دوست قدیمی مامور میشود تا همسر او مدلین (کیم نواک) را تعقیب کند. زن ظاهراً به اختلال روانی مبتلا شده. این تعقیب موجب آشنایی و دل باختن اسکاتی به مدلین میشود اما…

۴- شمال از شمال غربی یا North by Northwest محصول ۱۹۵۹

فرانسوا تروفو در گفتگوی طولانی و معروفی که با هیچکاک داشته، کارنامه استاد تعلیق را به فیلمهایی که در انگلیس و آمریکا ساخته تفکیک میکند و شمال از شمال غربی را چکیده تمام فیلمهای آمریکایی او میداند. تقریبا هر چیزی که در سینمای هیچکاک جنبهای نمادین و مشهور در فرهنگ عامه پیدا کرده، در این فیلم معمایی وجود دارد.
داستان درباره راجر تورنهیل (با نقشآفرینی کری گرانت) است که با یک نفر دیگر اشتباه گرفته میشود و ناخواسته میافتد وسط یک بازی جاسوسی پیچیده. تورنهیل مدام باید از دست همه فرار کند و زنده بماند و در پایان تصمیم میگیرد که این بازی را به هم بزند.
این تریلر جاسوسی پر از معما و موقعیتهای غیرمنتظره بعدا سنگ بنای فیلمهای مشابهی را گذاشت و سری فیلمهای جیمز باند و دیگر آثار جاسوسی دهه شصت عموما در پرداخت موقعیتها تحت تاثیر شمال از شمال غربی قلمداد شدهاند.
۵- معما Charade محصول ۱۹۶۳

این فیلم معمایی معروف است به هیچکاکیترین فیلمی که هیچکاک نساخته! گرچه عبارت تبلیغاتی جالبی به نظر میرسد، فیلم استنلی دانن با تریلرهای هیچکاکی تفاوتهای اساسی دارد و به مراتب بامزه و روشنتر است.
رجینا لمبرت (با نقشآفرینی آدری هیپورن) در بازگشت به خانه متوجه میشود که همه چیز توسط شوهرش فروخته شده و از آن بدتر شوهرش به قتل رسیده. بعد پای یک مرد ناشناس که قصد کمک دارد (با نقشآفرینی کری گرانت) و کسی که خودش را مأمور سازمان سیا معرفی کرده (والتر ماتائو) به ماجرا باز میشود و رجینا میفهمد که شوهر مرحومش یک جاسوس حرفهای بوده و الان هم به دلیل گنجینهای که قبلا مخفی کرده، همدستان سابق دنبالش میگردند، جان زن نیز شدیدا در خطر است. در ادامه راز پشت راز و دروغ پشت دروغ افشا میشود و…
عنوان انگلیسی فیلم (Charade) نام رایج همان بازی آشنای پانتومیم است و اشارهای کنایی به سلسلهای از دروغها و تظاهرها از جانب شخصیتها در جریان قصه محسوب میشود.

۶- قطار سریعالسیر شرق یا Murder on the Orient Express محصول ۱۹۷۴

در میان داستانهای معمایی آگاتا کریستی با محوریت شخصیت هرکول پوآرو، قتل در قطار سریعالسیر شرق از همه شهرت بیشتری دارد، چرا که در عین جذابیت و سرگرمکننده بودن با الگوهای معمول کشف جرم و حل معما و همچنین انتظار مخاطب از چنین داستانهایی بازی میکند. تا پیش از اقتباس تلویزیونی معروف با حضور دیوید سوشی در نقش هرکول پوآرو، فیلم سینمایی ساخته سیدنی لومت با نقشآفرینی ستارگانی چون آلبرت فینی، اینگرید برگمن، شان کانری، لورن باکال، ونسا ردگریو، معروفترین و موفقترین اقتباس از این داستان به شمار میآمد.
در این فیلم معمایی هرکول پوآرو سوار بر قطاری از استانبول راهی حرکت میشود در میانه راه کولاک و برف قطار را متوقف میکند. یکی از مسافران با دوازده ضربه چاقو به قتل میرسد. پوآرو تحقیقات برای حل معمای قتل را آغاز میکند. با کنار هم گذاشتن سرنخها و شواهد به اطلاعات تازهای دست مییابد که نشان میدهد این جنایت جنبهها و ابعاد پیچیده و غیرمنتظرهای دارد.

۷- پرستیژ یا The Prestige محصول ۲۰۰۶

کریستوفر نولان معمولا در تمام آثارش برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطب، فرمولهای شعبدهبازی را به کار میگیرد تا نمایشی عظیم برپا کند. حالا وقتی که شعبدهبازی خود موضوع اصلی یک فیلم باشد، موضوع جالبتر هم میشود.
نولان در فیلمهای ابتدایی کارنامه خود تا حدودی به طرح معما در قالب پیرنگ قصه وابسته بود و به مرور زمان این جنبه در آثارش کمرنگتر شد. فیلم معمایی پرستیژ شاید آخرین اثر در این فصل از فیلمسازی نولان باشد. داستان این فیلم معمایی درباره رقابت دو شعبدهباز برای خواباندن مچ دیگری با حدس زدن ترفندهای طرف مقابل و رو کردن چشمههای تازه است. همانطور که دو رقیب داستان مدام چیزهایی تازهای را کشف میکنند، معمای اصلی تا پایان کار آشکار نمیشود تا رودست اساسی را راوی قصه مانند یک شعبدهباز ماهر به تماشاگرانش زده باشد.
۸- جزیره شاتر یا Shutter Island محصول ۲۰۱۰

تدی دانیلز (لئوناردو دیکاپریو) یک مارشال پلیس به همراه همکار تازهاش به جزیرهای میرود که یک آسایشگاه روانی در آنجا قرار دارد. یک نفر از این آسایشگاه فرار کرده و از سوی دیگر قاتل همسر تدی هم اینجا نگهداری میشود. تلاش برای پیدا کردن سرنخی از فراری، موجب میشود که تدی به همه چیز شک کند و پیببرد که زیر پوسته ظاهری این آسایشگاه و مناسبات آن واقعیتی هولناک در جریان است.
شاتر آیلند به صورت کلی یک تریلر روانشناختی است اما آنچه که باعث میشود از نگاه مخاطب یک فیلم معمایی باشد، مسیری است که شخصیت اصلی در طول داستان پشت سر میگذارد. در داستانهای معمایی، قهرمان داستان به اتفاقات پیرامونش شک میکند و درصدد کشف واقعیت برمیآید. اینجا عامدانه از همین الگو توسط دیگر شخصیتها استفاده شده تا تدی با گذر از یک هزارتوی ذهنی به واقعیتی پی ببرد که به صورت ناخودآگاه آن را انکار و سرکوب کرده. تدی به دلیل رویارویی با یک آسیب روانی تکاندهنده توانایی پذیرش دنیای واقعی را از دست داده و تمام ماجرا شبیه معمایی است که برای حل این بحران ترتیب داده شده.
کالکشن مارتین اسکورسیزی در فیلیمو شات؛ عشای ربانی در سالن سینما

۹- برو بیرون یا Get Out محصول ۲۰۱۷

فیلمی که با موفقیت آن جردن پیل یکشبه ره صدساله را طی کرد و فروش گیشه، جوایز مختلف و تحسین منتقدان را یکجا به دست آورد. لحن پیچیده و مرکب فیلم کار را برای طبقهبندی آن بین اثر ترسناک یا کمدی سخت کرده بود اما نکته اصلی درباره برو بیرون تکیه آن بر روی الگوهای معمایی حداقل تا نیمی از فیلم است. تا وسط قصه ظاهراً هیچ اتفاق عجیب و غریبی نیفتاده و میبینیم که یک جوان سیاهپوست برای یک آخر هفته به ویلای بیرون شهر یک خانواده سفیدپوست رفته، اما همه چیز مشکوک به نظر میرسد و به هیچ چیزی نمیشود اعتماد کرد. در پرده سوم قضیه آشکار میشود و پی میبریم که از قبل نقشهای در کار بوده و قهرمان قصه به دام افتاده و حالا باید برای نجات خودش تلاش کند.
خیلی از کارشناسان و تماشاگران از این جهت برو بیرون را در کنار دیگر فیلمهای شاخص معمایی سالهای اخیر قرار دادهاند که گرچه به معنای کلاسیک و رایج معمایی در کار نیست، فضای مرموز و مشکوک داستان تماشاگر را وادار میکند که از همان ابتدا با کنار هم گذاشتن نشانهها به جنبه رازآمیز قضیه توجه داشته باشد.
کالکشن جردن پیل در فیلیمو شات؛ بازدید عمومی از گالری وحشت!

۱۰- چاقوهای آخته یا Knives Out محصول ۲۰۱۹

یکی از الگوهای رایج در داستانهای معمایی این است: قتلی اتفاق میافتد، کارآگاه به صحنه وارد میشود و باید با کنار هم گذاشتن سرنخها پازل را کامل و از میان مظنونین، قاتل را پیدا کند. ریان جانسون در چاقوهای آخته با این الگو به طرز هوشمندانهای بازی کرده. در ابتدا میبینیم که مرگ چگونه به وقوع پیوسته و از هویت عامل آن هم باخبر میشویم. در حالی که کارآگاه در مسیر کشف جرم قرار میگیرد، با مظنون اصلی همراه میشویم که سعی دارد ردپای خود را پنهان کند. و بعد ناگهان اطلاعات تازهای رو میشود و میفهمیم که برخلاف تصور ما کارآگاه تمام مدت از ما جلوتر بوده و اصل ماجرا چیز دیگری است.
انتشار فیلمنامه فیلم «چاقوکشی» به صورت اینترنتی
نقد و بررسی فیلم «چاقوکشی»؛ ادای احترام ریان جانسون به آگاتا کریستی
چاقوهای آخته در سال ۲۰۱۹ یکی از آثار جذاب، سرگرمکننده و سطح بالا بود که با وجود کیفیت اجرا، قوت اصلی آن از فیلمنامه دقیق و پر از جزییاتش میآمد و برای همین هم در رشته فیلمنامه اوریحینال نامزد جایزه اسکار شد. نمونهای به روز شده از الگوهای کلاسیک.
