در فیلم «ققنوس سیاه»، مردان ایکس با حکم ریاستجمهوری برای انجام یک ماموریت خطرناک به فضا فرستاده میشوند.
سال ۱۹۹۲ است. مردان ایکس با حکم ریاستجمهوری برای انجام یک ماموریت خطرناک به فضا فرستاده میشوند. طی این ماموریت براثر برخورد اشعه خورشیدی، جین گری (که سوفی ترنر نقش او را بازی میکند) دارای قدرت ویژهای میشود که تأثیرات و عواقب و اثرات زیانبار آن خانواده این سوپر قهرمان را تحت تاثیر قرار میدهد.
امسال برای وداع آماده باشید و برای پاک کردن اشکهایتان، دستمال جلوی دستتان بگذارید! سال ۲۰۱۹ سال خداحافظیهای غم انگیز است؛ خداحافظی با اونجرز (انتقام جویان)، خداحافظی با گیم او ترونز (نایت واچ)، خداحافظی با اسکای واکر (جنگ ستارگان) و خداحافظی با آخرین بازسای از مردان ایکس.
فیلم مردان ایکس: ققنوس سیاه ، تلاش دیگری از سازندگان این مجموعه برای روایت خط داستانی Dark Phoenix Saga «حماسهی ققنوس سیاه» از روی کتاب مصور آن است. چیزی که به چشم میخورد این است که سیمون کینبرگ (Simon Kinberg) که در فیلمهای قبلی این سری، نقش نویسندگی را برعهده داشته است، حالا علاوه بر نویسندگی، برای اولین بار کار کارگردانی آخرین فیلم این مجموعه را هم عهده دار شده است؛ اما گویا نتوانسته در اولین تجربه کارگردانی خود، این داستان را آنطور که شایسته است روایت کند.
ایان مک کالن، پاتریک استوارت، هیو جکمن و بقیه همکاران آنها، که در سال ۲۰۱۱ در مردان ایکس First Class بودند، هدایت این سری را در دستان خود گرفتهاند؛ فیلم پرستارهای که جیمز مک آووی، مایکل فاسبندر و جنیفر لارنس در آن نقشآفرینی کردهاند. بعضی از قسمتهای آن با استقبال زیادی مواجه شد و بعضی دیگر از قسمتهای آن مثل Apocalypse چندان با اقبال عمومی مواجه نشد. برای نوشتن فیلمنامه سینمایی این فیلم، تهیهکننده – نویسنده این مجموعه بلند، سیمون کینبرگ بیشتر قسمتهای دوستداشتنی آن را از بخشی از کتاب مصور حماسه ققنوس سیاه که Chris Claremont/John Byrne آن را سال ۱۹۸۰ نوشتهاند اقتباس کرده است. قبلا هم از روی این کتاب، فیلمی هم به نام The Last Stand ساخته شد. دیدن فیلم کینبرگ خالی از لطف نیست؛ هرچند نتوانست توجه مخاطب را به خود جلب کند و سروصدای چندانی به راه بیندازد.
فیلم، شروع بهاندازه کافی جذابی دارد. مردان ایکس، توسط دولت آمریکا برای انجام یک ماموریت نجات خطرناک به فضا فرستاده میشوند که قرار است طی این ماموریت، گروهی از فضانوردان را نجات دهند. حین این عملیات نجات، نیروهای کهکشانی به جین برخورد میکند و او را تا آستانه مرگ میبرد؛ اما او از این سانحه جان سالم به در برده و درنهایت تواناییهای خاص او تقویت میشود و او را از قبل قدرتمندتر میکند. جین برای مقابله با نیروهایی جدیدش تلاش و تقلای زیادی میکند و سعی میکند ضمن مقابله با آن، این نیروها را تحت نفوذ خود در آورد؛ اما جین با عدم کنترلی که بر قدرت خود دارد، باعث کشته شدن والدینش در یک تصادف میشود.
این قدرت خارقالعاده که در جین ایجاد شده یک بعد تاریک و شیطانی هم دارد. همین جنبه شرورانه از این قدرت، سبب میشود آسیبهای روانی جین در دوره کودکی دوباره در او پدیدار شود و او تبدیل به فردی شود که به مردم و حتی به همتیمیهای خود که مردان ایکساند آسیب برساند. حالا جهشیافتهها باید تصمیم خود را بگیرند که جین باید کشته شود یا میخواهند او را نجات دهند. درنهایت مردان ایکس برای نجات زمین تصمیم به نابودی ققنوس سیاه میگیرند. در همین حین، پرنسس امپراتوری بیگانه در فضا، که یک غریبه مرموز است (با بازی جسیکا چستین) تصمیم میگیرد جین را تحت نفوذ خود قرار دهد و از قدرتهای جدید جین سوءاستفاده کند. (ما میدانیم که او شیطان است، چون نمیتوانیم ابروهای او را ببینیم.) این کاراکتر، حضور ترسناکی دارد؛ اما تا آخر، بی نام و نشان باقی میماند و بلاتکلیف و مبهم است.
با این حال همچنان میشود مردان ایکس: ققنوس سیاه را یک مجموعه جالب فرض کرد – شما اگر عضو ناکارآمد و خطرناکی در خانواده خود داشته باشید با او چگونه رفتار میکنید؟ کینبرگ و تیم بازیگران این فیلم، توانستهاند در نیمه آغازین فیلم، ایده یک درام خوب را به شکل حداقلی (به شکلی ضعیف) اجرا کنند؛ چراکه بخشی از شخصیتهای فیلم مردان ایکس: ققنوس سیاه ، تا به حال در هیچکدام از قسمتهای مردان ایکس دیده نشده بودند. چارلزاگزاویه با بازی جیمز مک آووی حالا چنان مشهور شده که عکسش روی جلد همه مجلات است، با شاه فالوده نمیخورد و از خودش راضی است، موفقیت و تلاشهای خود را به اوج میرساند و اسرار تاریکی را درباره گذشته جین حفظ میکند.
ریون با بازی لارنس، زنگ خطر تیم است و چارلز را در همه جوانب حمایت میکند؛ حتی در غرور و تکبرش و در تصمیمگیریهای براساس تبعیض جنسیتیاش (که اتفاقا خنده دارترین لحظات فیلم هم، همین صحنههاست). اریک لنشر که مایکل فاسبندر نقش او را بازی میکند، حرکتی اجتماعی در جهت حمایت از جهشیافتهها راه انداخته است. او که تا به حال زندگیاش را بهعنوان یک قربانی سپری میکرد، بعد از اتفاقاتی که در پیرامون او رخ داد، دوباره حس خشم و انتقام در او زنده میشود؛ ولی شاید در تیم مردان ایکس، موثرترین کار توسط هنک (با بازی نیکلاس هولت) صورت گرفته باشد. غم و اندوه او تحت تاثیر اتفاقات ناراحتکننده مربوط به جین، تبدیل به خشم میشود.
بهطور اجتنابناپذیری این پویایی جالب، باعث ایجاد صحنههای پرکار و پرزحمت زیادی شده است – یک مبارزه برابر بین جین و اریک با نیروهای ماوراءالطبیعهشان در یک هلیکوپتر، جدال در واگن مترو و در آخر هم، مبارزه سومی در قطار سریعالسیر که در این مبارزه سوم، تمام مردان ایکس حضور دارند و خودی نشان میدهند. کیمبرگ بهجای اینکه با هیجان، قدرت و احساس فیلم را به پایان برساند، سعی کرده کار را خیلی منظم و منطقی پیش ببرد و این سبکی است که در کل فیلم اعمال شده است.
ممکن است فیلم مردان ایکس: ققنوس سیاه از فیلمهای Last Stand و Apocalypse بهتر باشد، اما هرگز به قلههایی که مردان ایکس ۲ به آن رسیدند نمیرسد. فیلم مردان ایکس: ققنوس سیاه وقتی موفق به نظر میرسد که قهرمانان آن بهصورت جداگانه و مستقل از فیلم موردبررسی قرار بگیرند. اگر این فیلم، پایانی برای مجموعه مردان ایکس است که از بیست سال گذشته در حال تولید و نمایش بوده، به قدر کافی عالی نیست که یک خداحافظی تماشایی و تحسینبرانگیز برای این مجموعه به شمار بیاید.
منبع: Empire