از همان آغازِ فیلم، بیننده به درون فیلم شیرجه میزند. دوربینِ روی دستی که دختری را تعقیب میکند. رزتا، همانگونه که از نامش پیداست، فیلمی کاراکتر محور است.
از همان آغازِ فیلم «رزتا»، بیننده بدون مقدمه به درون فیلم شیرجه میزند. دوربینِ روی دستی که دختری را به شکلی پُرتنش تعقیب میکند. رزتا، همان گونه که از نامش پیداست، فیلمی کاراکترمحور است. فیلمی منسجم، خوشساخت و پر حس، که تماشاگر را به شدت با کاراکتر همراه میکند.
دختری که به تازگی خبر اخراج از کارش را دریافت کرده است، خشمگینانه به سمت صاحبکارش میرود و با او درگیر میشود. سپس با رفتاری بچگانه، میکوشد کارش را پس بگیرد. و برای دست یافتن به این مقصود، محل کارش را به هم میریزد؛ به گونهای که صاحبکارش برای کنترل او دست به دامان نیروی پلیس میشود. رزتا که با مادرش در یک کاروان زندگی میکند، از این پس به دنبال شغل میگردد. او در شرایطی سخت وحشیانه، با زندگی دست و پنجه نرم میکند. از سویی مادر مریضش، که صاحب کاروان او را مجبور به انجام کارهایی که او دوست ندارد میکند، او را آزار میدهد، و از سویی دیگر در پی یافتن کار، برای دست یافتن به ابتدائیات زندگی است.
نقد فیلم ریشه های ناشناخته | بازآفرینی فیلم «هفت» با الهام از ابرقهرمانها
رزتا پس از اخراج از کار، به هر دری میزند تا شغلی پیدا کند، ولی در این کار موفق نمیشود. او با پسری آشنا میشود که علاقه زیادی به او نشان میدهد. و صادقانه به او مهر میورزد. اما رزتا که، گویی به واسطه سختیهایی که متحمل شده است، تبدیل به تکهای سنگ شده است، قادر به آزاد کردن احساساتش نیست. و حتی توانایی رقصیدن با ریکه را ندارد.
انگار که هرگز شاد بودن را تجربه نکرده است. البته این که رزتا کاراکتری است که تا این اندازه سختی کشیده است، کمی کاراکتر او را ماشینی میکند. و کمی او را، از انسانی چند بعدی، به سوی کاراکتری تک بعدی سوق میدهد. اما این اغراق در فلاکت و بدبختی، به دلیل بازی خوبِ امیلی دوگن، و سرعت و تمپوی بالای فیلم، چندان آزاردهنده نیست. به ویژه وقتی که بالاخره کاراکتر رزتا ، در پایان فیلم در هم میشکند، و بغض خفه شدهاش میترکد.
گویی هر گونه حسی در کاراکتر رزتا مرده است. تا جایی که وقتی ریکه برای کمک به او در مردابی که پر از لجن است میافتد، و نزدیک است غرق شود، رزتا برای چند لحظه در نجات جان او مکث میکند و هیچ حسی در درونش نمییابد، که او را به نجات جان انسانی که حتی به او کمک کرده است رهنمود کند. در دنیای رزتا ، دخترانگی، مهر، زنانگی، لطافت، مهر و احساسات مردهاند. تا جایی که او برای یافتن شغل، دست به کاری میزند که به لحاظ حسی تماشاگر را بهت زده میکند.
نقد و بررسی فیلم مراسم جدید | بیانیهای علیه خشونت
رزتا کاراکتری به انتهای خط رسیده است. جایی که رزتا در آن قرار گرفته است، درست مرحلهای است که پیش از اقدام نهایی قرار دارد. اقداماتی که انسانهای ذهن فروپاشیده آنها را انجام میدهند؛ کارهایی از قبیل خودکشی یا قتل. چنین فردی دیگر هیچ علاقهای به چیزی ندارد، و به آسانی میتواند قانونشکنی کند، از فنسها و خط قرمزها عبور کند، و اصول و ارزشهای جامعه را زیر پا بگذارد. همچون انسانی نه پشت سرش را مینگرد و نه اطرافش را، و همان گونه که دوربین برادران داردن سبُعانه و بیوقفه حرکت میکند، او نیز مستقیم به جلو خیره می شود، و با سرعت پیش میرود. اما ریکه برایرزتا شاید آن ناجیای باشد که او را میشکند و فلز قلب او را ذوب میکند؛ پسری که با پایداری و اصرارش او را در هم میشکند و از درون پوسته سختش بیرونش میکشد؛ پسری که رزتا به او اجازه میدهد گریستنش را چشم در چشم تماشا کند.