بهتاش صناعی‌ها پیشنهاد می‌دهد: سینمای شاعرانه

در فیلیمو شات به سراغ سینماگران سرشناس رفته‌ایم تا مخاطبان را با پیشنهاد تماشای آثار سینمایی همراهی کنند.

در این روزها که ماندن در خانه به دلیل شیوع فراگیر ویروس کرونا انتخابی ناگزیر برای میلیاردها نفر از ساکنان کره‌ زمین است، احتمالا فیلم دیدن یکی از بهترین کارهایی است که می‌توانید انجام دهید. به همین دلیل در فیلیمو شات به سراغ سینماگران ایرانی سرشناس و خوش‌سلیقه‌ رفته‌ایم تا مخاطبان را با پیشنهاد تماشای آثار سینمایی محبوب، راهنمایی و همراهی کنند. در معرفی چند فیلم شاعرانه با ما همراه باشید.


بهتاش صناعی‌ها بعد از فیلم مستقل «احتمال باران اسیدی» و مستند پرسروصدای «دیپلماسی شکست‌ناپذیر آقای نادری»، نام خود را به‌عنوان یک استعداد تازه در سینمای ایران مطرح کرد و امسال نیز «قصیده گاو سفید» را در جشنواره فجر داشت که یکی از فیلم‌های محبوب اکثر منتقدان بود. فهرست پیشنهادی صناعی‌ها برای این روزها، از سینمای شاعرانه و آرام خودش چندان دور نیست:

«ویژگی مشترک همه فیلم‌هایی که معرفی می‌کنم این است که همه آن‌ها از جنس سینمای شاعرانه‌اند.»

«ویژگی مشترک همه فیلم‌هایی که معرفی می‌کنم این است که همه آن‌ها از جنس سینمای شاعرانه‌اند؛ درواقع شاعرانگی ویژگی اصلی سینمای موردعلاقه‌ام است؛ منتها شاعرانگی از جنس‌هایی که مختص خود همین کارگردان‌هاست. شاعرانگی‌ای که در سینمای کیارستمی می‌بینیم، جنس متفاوت‌ترش را در سینمای جیلان می‌بینیم، در فیلم‌های بلا تار شکل کمی جسورانه‌ترش را. «سوختن» که جزو فیلم‌های مهم سال‌های اخیر بود، یک سینمای شاعرانه از جنس اورینتال و عاشقانه‌ آسیای شرقی است و «آلیس در شهرها» که یک کلاسیک شاعرانه و جزو بهترین نمونه‌های سینمای شاعرانه در دهه‌ هفتاد است.
ویژگی دیگر فیلم‌ها، که دوستشان دارم، این است که همه آن‌ها به‌نوعی به بی‌پشتوانگی و تنهایی انسان در دنیای امروز می‌پردازند. امروز که می‌گویم منظورم این چند دهه است. اصولا این موضوعی است که خودم همیشه در فیلم‌هایم به سراغش می‌روم و به نظرم موضوع مهمی برای پرداختن است.»

«طعم گیلاس» به کارگردانی عباس کیارستمی

«جذابیتش برای من آن مفهموم زندگی و ستایشی است که کیارستمی همواره از زندگی در مقابل مرگ دارد؛ یعنی پرداختن به زندگی درعین‌حال که دارد قصه مرگ را تعریف می‌کند. درواقع، پیدا کردن زندگی از دل مرگ، همان کانسپت درخشانی است که همیشه در تمام سال‌ها و در همه آثارش وجود داشته و منحصربه‌فردش کرده است؛ نه در حد ایران، در حد سینمای جهان و در حد تاریخ سینما. ولی آن مفهوم زندگی که در «طعم گیلاس» وجود دارد همیشه برایم ستایش‌برانگیز است.»

فیلم شاعرانه

«روزی روزگاری در آناتولی» به کارگردانی نوری بیلگه جیلان

«آن شاعرانگی که در تصاویر جیلان وجود دارد منحصربه‌فرد است؛ در سینمای هیچ فیلمساز دیگری نمی‌توانید این پختگی و شاعرانگی در تصویر را به‌صورت همزمان داشته باشید. درعین‌حال، یک بخش جذاب دیگر، نقد چندلایه‌ای است که به جامعه امروز ترکیه می‌کند؛ به‌عنوان یک کشور جهان‌سومی که تا حدودی از عقب‌ماندگی فرهنگی و رشد و توسعه رنج می‌برد و ما این را در لایه‌های مختلف قصه می‌توانیم ببینیم. علاوه بر کارگردانی بسیار پخته و نورپردازی درخشان، یکی از شاهکارهای تاریخ سینما در بخش صداگذاری فیلم رقم خورده. به خاطر علاقه‌ای که خودم به مقوله صدا دارم، همواره این فیلم یکی از جذاب‌ترین‌ها برایم بوده؛ از منظر استفاده درست کارگردان از صدا. درنهایت، این فیلم به لحاظ فضاسازی یکی از بهترین فیلم‌های اخیر سینمای جهان است.»

«اسب تورین» به کارگردانی بلا تار

«آن بخش شاعرانگی که در فیلم است، جذابش می‌کند و موضوع بی‌پشتوانگی و تنهایی انسان را به بهترین شکل ممکن می‌توانیم ببینیم. همین نگاه سمبلیک به انسان معاصر، احتمالا ویژگی اختصاصی و انحصاری سینمای بلا تار است که همیشه برای همین آن را دوست داشته و تحسین کرده‌ام. فیلمبرداری، موسیقی و کارگردانی درخشان و بی‌مانند فیلم را تبدیل کرده است به یکی از بهترین آثار ده، پانزده سال اخیر سینمای جهان.»

«سوختن» به کارگردانی لی چانگ دونگ

«بخش جذاب فیلم، پرداختن به یک قصه شرقی است که می‌دانید اصل آن را موراکامی نوشته. به همین دلیل، رازآلودگی و فرهنگ شرقی درونش وجود دارد. با وجود حال و هوا و نشانه‌های سنتی شرقی، درعین‌حال به‌شدت به تنهایی انسان امروز می‌پردازد. نکته بسیار مهم، نمایش اختلاف طبقاتی و نقد آن در جامعه کره جنوبی امروز است که این موضوع را در خیلی از فیلم‌های این کشور می‌بینیم. فاصله طبقاتی در آسیای شرقی به یک معضل جامعه‌شناسی تبدیل و این موضوع در «سوختن» به بهترین شکل ممکن مطرح شده است؛ و فرهنگ شرقی، آن پیدا و ناپیدا بودن که در ادبیات کهن خودمان و فرهنگ کلاسیک ایران‌زمین هم داریم، کم‌وبیش چیزی است که فقط در سینمای ناب شرقی می‌توانید پیدا کنید.»

«آلیس در شهرها» به کارگردانی ویم وندرس

یکی از شاهکارهای وین وندرس؛ یک فیلم کلاسیک دهه هفتادی که قصه یک مرد با یک دختربچه است که خیلی بی‌دلیل و اتفاقی سر راه هم قرار می‌گیرند و همراه می‌شوند در یک سفر شاعرانه . فضای فیلم به‌شدت مینیمال است. فیلمساز سعی می‌کند با کمترین المان ممکن حرفش را بزند و همه خیلی ساده سراغ گفتن حرفهایشان بروند. امروز یک فیلم کلاسیک است که در دهه هفتاد آوانگارد محسوب می‌شد، به همین جهت فیلم خاصی است برای زمانه خودش.

فیلم شاعرانه

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil