وقتی به فیلمهای انیمیشن فکر میکنید، دو نام برجسته در این حوزه به چشمتان می خورد: پیکسار دیزنی (Disney Pixar) و شرکت انیمیشن سازی دریم ورکس انیمیشن (DreamWorks).
وقتی به فیلمهای انیمیشن فکر میکنید، بلافاصله دو نام برجسته و مطرح در این حوزه در ذهنتان نقش میبندد: پیکسار دیزنی (Disney Pixar) و شرکت دریم ورکس انیمیشن (DreamWorks). مجموعههای بزرگ و محبوبی مانند داستان اسباببازی و شرک، این دو کمپانی را به پرچمداران انیمیشن جهان تبدیل کردهاند و درعینحال، در ظاهر، دو استودیوی رقیب از این دو کمپانی ساخته است.
ایدههای اصیل و خلاقانه پیکسار، همراه با داستانی تلطیف شده و مبتنی بر شخصیت آن، پیکسار را به یک نیروگاه انیمیشن تبدیل کرده است. پیکسار طرحهایی را اجرا کرد و توسعه داد که هم برای کودکان و هم بزرگترها مناسب بود؛ خندهدار و گریهدار، او توانست عناصر احساسی خلق کند. میشود گفت که آنها تقریبا بچهگانه فکر کردند، ابتدا تصور کردند مثلا «اگر اسباببازیها واقعا زنده بودند؟» و «اگر هیولاها، واقعی بودند چه میشد؟»، (انیمیشنهای داستان اسباببازی و شرکت هیولاها) و بعد به آنها زندگی بخشیدند و با ساخت این انیمیشنها، به تصوراتشان جان دادند. آنها توانستند با این کار، ارتباطی احساسی با بینندگان برقرار کنند. به کودکان اجازه دادند تا از این طریق، خیالپردازی کنند و بزرگترها توانستند یکبار دیگر دوران کودکی خود را تجربه کرده و خاطرات آن را زنده کنند.
نقد و بررسی فیلم پلی موبیل؛ یک سفر تبلیغاتی به دنیای اسباببازیها
از طرف دیگر، شرکت دریم ورکس (DreamWorks) هم روزهای سختی را برای ایجاد ارتباط و وابستگی عاطفی با بینندگان سپری کرده است. در انیمیشن چگونه اژدهای خود را تربیت کنید (How to Train Your Dragon)، شخصیت اجتماع گریز هیکاپ (Hiccup)، تلاش ضعیفی برای ایجاد ارتباط با مخاطب بوده است. احساس تنبلی و بیکفایتی« پو»، با مبارزات کونگفو برطرف شد و او کمکم به یک کاراکتر پخته تبدیل شد، (انیمیشن پاندای کونگفو کار) و نیاز و آرزوی «مارتی» به یک طبیعت بزرگ و فضای باز و وسیع و سفر، بهسرعت با جستجوی خانه جایگزین شد (انیمیشن ماداگاسکار).
همیشه در این انیمیشنها، ارتباطات احساسی و عاطفی جای خود را به سفر و هیجان میدهند.
باوجوداینکه ممکن است آنها نتوانسته باشند با مخاطبان خود رابطه عاطفی مناسبی برقرار کنند، اما به هر روی، شرکت دریم ورکس، روح جسور و بیباک خود را در معرض فروش قرار داده است. روال کمپانی پیکسار این است که همیشه چیز بزرگی را بردارد و سپس آن را متراکم کند و عصاره آن را به بیننده تحویل دهد. (معمولا برای اینکه یک ارتباط عمیقتر را شکل دهد). در انیمیشن وال-ای، آنها یک ماجراجویی عظیم کیهانی ساختند و آن را به یک ربات و در یک مکان خاص تبدیل کردند. مثالهای دیگر شامل راتاتویی (Ratatouille) (که در ابتدا در یک رستوران اتفاق میافتد)، داستان اسباببازی (مکان اصلی ان یک اتاقخواب است) و ماشینها (یک ویژگی را از دنیای پهناور بیرون میکشد و آن را داخل یک شهر کوچک قرار میدهد). اما شرکت دریم ورکس دقیقا برعکس است: آنها داستانهای کوچک را به موضوعات بزرگ تبدیل میکنند. در چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، مشکلات یک پسر به دنیایی پر از اژدها تبدیل میشود. مثالهای دیگر شامل، انیمیشن آن سوی پرچین (Over the Hedge) است که در آن مشکلات گروه کوچکی از حیوانات به یک محله کامل و همسایگانشان سرایت میکند، انیمیشن پاندای کونگفو کار (از مبارزه بین یک معلم و شاگردش شروع میشود و در آخر پاندا آنقدر قدرت پیدا میکند که در حال از بین بردن کوهها و دهکدههاست) و در انیمیشن هیولاها در مقابل بیگانگان (هیولاهای عظیم با بیگانگان مبارزه میکنند).
هنگامیکه مردم پیکسار و شرکت دریم ورکس را با هم مقایسه میکنند، معمولا پیکسار بهعنوان برنده انتخاب میشود. به دلیل مجموعه این دیدگاهها و دلایلی که گفتیم و بر اساس این اصل از پیش ادعا شده، عموم مردم توجه خود را به پیکسار معطوف میکنند و طالب و خواهان محصولاتی که شرکت دریم ورکس ارائه میدهد نیستند. به دلیل موفقیتهای قبلی پیکسار با انیمیشن داستان اسباببازی، شروع کار شرکت دریم ورکس: Antz شکست خورد چون نتوانست خود را به استانداردهای جدید و آن شکوه و افتخار برساند و این اتفاق اولین تاثیر نهچندان خوشایند را بر جای گذاشت. علاوه بر این، کار شرکت پیکسار با مجموعههای دنبالهداری، مانند داستان اسباببازی ۲ و اصلیترها مثل شرکت هیولاها و در جستجوی نمو ادامه پیدا کرد که بهطور مداوم و پیوسته زیرکی و نبوغ پیکسار را به رخ میکشید. درحالیکه شرکت دریم ورکس، در ادامه کارش، کمتر مجموعههای دنبالهدار ارائه کرد و با The Road to El Dorado و Chicken Run موفقیتی کسب نکرد. هرچند که شرک غول توانست موفقیت زیادی کسب کند، اما در قسمتهای بعدی چنان افت کرد که به یک امتیاز بیارزش تبدیل شد و برای مبارزه با پیکسار توانست به دریم ورکس کمکی کند.
هرچند که بهطور معمول، کیفیت است که میتواند موفقیت فیلمها را تعریف کند، اما گیشه فروش هم میتواند معیاری برای اندازهگیری موفقیت فیلم باشد. کمپانی پیکسار، در سال ۱۹۹۵ اولین انیمیشن خود را منتشر کرد: داستان اسباببازی. از آن زمان به بعد تاکنون، پیکسار سیزده فیلم دیگر منتشر کرده است که اغلب آنها نقدهای درخشانی دریافت کردهاند. از میان فیلمهای پیکسار، هفت فیلم موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم انیمیشن شده است. علاوه بر این، همه این چهارده فیلم در گیشه فروش موفق بودهاند و بهطور متوسط ۶۰۰ میلیون دلار درآمد برای هر فیلم ثبت شده است. اما شرکت دریم ورکس، در سال ۱۹۹۸، اولین فیلم انیمیشن خود را منتشر کرد: مورچهها (Antz). از آن زمان تاکنون، دریم ورکس بیستوشش فیلم منتشر کرده است که اغلب آنها نقدهای زیر سطح متوسط دریافت کردهاند. دریم ورکس موفق به دریافت اولین جایزه اسکار بهترین فیلم انیمیشن از سوی آکادمی اسکار شده است. علاوه بر این، هر بیستوهفت فیلم آنها، بهطور متوسط ۴۰۰ میلیون دلار فروش داشته است. بهطور کلی، پیکسار در گیشه فروش بهتر عمل کرده است.
پیکسار، فیلمهایی فراموشنشدنی برای ما به ارمغان آورده است که همیشه در قلب ما جای خواهند داشت. همچنین این کمپانی جوایز بسیاری کسب کرده و در گیشه فروش هم بسیار خوب عمل کرده است. پیکسار هیچوقت داستان تکراری ندارد و همه المانها، اصیل و مخصوص به خودش است. درواقع میتوانید بگویید که در خیلی مواقع، پیکسار به مرحله اوج داستانسرایی میرسید و خداوندگار این کار است. با این حال، در کارهای اخیر، جریان ثابت پیکسار ممکن است کمی کند شده باشد. درگذشته، شرکت دریم ورکس، فصلهای بیشمار و متعددی از آثارش را بهسرعت منتشر میکرد؛ اما حالا بیشتر تلاش میکند بهجای تولید قصهها و داستانهای حقیقی، از فروش اسباببازی و کالاهای دیگر آخرین پنی را بیرون بکشد و کسب درآمد کند. در حال حاضر، پیکسار که زمانی کاملا مخالف این روش کار بود، خودش هم وارد حوزه ساختن دنبالههای غیر جذاب و بیفروغ برای فیلمهایش شده است. از سوی دیگر، شرکت دریم ورکس بهطور مداوم برای بیننده ماجراجویی هدیه میآورد؛ ماجراجویی پشت ماجراجویی و هرگز دچار سکون نشده و لحظهای از تلاش باز نایستاده است. این شاید همان فرصتی باشد که شرکت دریم ورکس انتظارش را میکشد و به آن نیاز دارد و میتواند به نقطه عطفی برای این شرکت تبدیل شود.
پیکسار، قلب ما را لمس کرده و با فیلمها و پیامهایی که منتقل میکند، ارتباط ناگسستنی با مخاطب خود ایجاد کرده است. شرکت دریم ورکس همیشه کودک درون ما را میپروراند و جسورانه آتش درون ما را شعلهور میسازد و به آن دامن میزند. کدامیک از آنها برتر است؟ این چیزی است که فقط زمان قادر است پاسخ آن را بدهد.
منبع: Weebly
دریم ورکس کاراش دار هر روز بهتر و بهتر میشه ، نه مثل دیزنی اومده با انیمیشن های جدیدش مثل افسون برینه ، حالا میخواید بگین که این انیمیشن گلدن گلوب گرفته زر نزن
الان دو دلیل میگم که چرا گلدن گلوب گرفته
۱-انیمیشن های جدید دیزنی مزخرف شدن ، اینم خوب نبود ولی از بقیه بهتر بود
۲-کاراکتر های سیاه پوست داخلشونو یادتونه ، خواهر میرابل(که انیماتور های دیزنی اینقدر کثافت بودن که معلوم نیست این خواهره ژنش به کی رفته) ، شوهر خاله ، دختر خاله ، پسر خاله کوچیکه ، واسه این گرفته
تازه یه چیز دیگه هم هست باید بگم
گلدن گلوب ، تحریم شده بود!!!!!
چون تمام داور هاش سفید پوست بودن
ببینین من نژاد پرست نیستم ، هیچ فرقی بین سیاه پوست و سفید پوست نیست
تازشم ، دریم ورکس صد قدم از دیزنی بالاتره ، چرا ، الان میگم
انیمیشن هوم(home) یادتونه
دختره ، دیدین موهاش فر بود
دیزنی یکبارم نتونست تو انیمیشناش مو فر درست کنه چون تکنولوژیشو نداشتن ، الان که دارن ، مثل عُقدهای ها رفتن موی یَک یَک شخصیت های فیلم افسون رو فر کردن
به نظر من چون دیزنی و پیکسار خیلی از وقت ها انیمیشن هاشون رو باهم میسازن اصلا قابل مقایسه با بقیه نیستن.
اول دیزنی(چون بیشتر خاطراتم با اونه و انیمیشن هاش مرتبط به همن) بعد دریم وکس(اخه یکی از کارتونای مورد علاقمو ساخته) بعد پیکسار(اخه خیلی طبیعی و زیبا میسازه و اونم مثل دیزنی انیمیشنهاش مرتبط به همن)
هم پیکسار و هم دیریم ورکز انیمیشن خوب دارن بد هم دارن
دیزنی شرکت انیمیشن سازی مودعلاقمه بعد پیکسار انیمیشن های پیکسار خیلی عالی تر از دریم ورکسن دریم ورکس هم قشنگه اما پیکسار بهتــــرررره
به نظر من دریم ورکس بهتره چون پیکسار تمام انیمیشن های موفقش رو با دیزنی ساخته ولی دریم ورکس خودش به تنهایی ساخته پس دریم ورکس قوی تره و سلطان انیمیشن سازیه
پیکسار زیر مجموعه دیزنی هست
بخاطر اینکه دیزنی مالک پیکسار هست
دریم ورکز بهتره
پیکسار پادشاه انیمیشن سازیه
الان تو چی میگی؟. اینجا بحث پیکسار و دریم ورکز هست. دیزنی رو از کجا آوردی؟
الان اون امیر حسین چی میگه اونجا. اینجا بحث پیکسار و دریم ورکز هست. دیزنی رو از کجا آوردی؟
من به عنوان یک انیماتور میگم که کارهای پیکسار و دریم ورکس خیلی شبیه هم هستند و خیلی فرق ندارندو شرک وداستان اسباب بازی ها بهترین هستتند دقتی که در انیمیشن های پیکسار هست در دریم ورکس نیست و اگر در شرک نگاه کنیم کمتر چیز های ترععینی برای انیمیشن هست ولی پیکسار چیز های زیاد تری دارد اما کیفیت سه بعدی سازی برابرند و دریم ورکس باید یکم دیگه تلاش کند تا به پیکسار برسد این دقت حتی در پوستر های انیمیشن ها هم بوده
کاملا مخالف نظر نویسنده هستم
هیکاپ شخصیت پر طرفداری در ایران شد.حتی برخی از برنامه های صدا وسیما بر علیهش شدن.برای اینکه او نماد یه ساکسون شده بود .همه اینو میدونن که دیزنی فقط سعی در ساخت پرنسس داره منظورم از این که پرنسس میسازه اینه همرو خوشگل و جذاب میسازه بر خلاف اون دریم ورکز همیشه سعی داشت افراد مثل خودم که دور از اجتماعن رو به اجتماع برگردونه و بهشون انگیزه بده و مطمئنم تاثیرش فوق العاده بوده.شخصیت هیکاپ و استرید در دراگون رایدرز و جیم و کلیر در سریال ترول هانترز بسیار باهم شباهت داشتند . چنجا هم اژدهای هیکام رو در سریال ترول هانترز دیدیم.این نشدن میده دریم ورکز میدونه هیکاپ طرفدارای زیادی داره به همین خاطر به جای ادامه سریال هیکام یک شخصیت دیگه جایگزین کرد و اون هم موفق بود. کلا سریال های دریم ورکز با همکاری نتفلیکس فوق العادن.
پیکسار بهتره
پیکسار وقتی وال ای رو ساخت ثابت کرد که میتونه بهترین شرکت ساخت انیمیشن باشه