خبر حضور لیلا حاتمی در فیلم جدید ترنس مالیک و ایفای نقش مریم مجدلیه، یکی از مهمترین خبرهای چند وقت اخیر سینمای ایران بود که تایید و تکذیبهای غیررسمی هم به آن دامن زد. «آخرین سیاره»، داستان زندگانی عیسی مسیح (ع) را در چند مقطع روایت میکند و مالیک برای بیان سینمایی قرائت از این داستان به سراغ بازیگرانی از خاورمیانه رفته و فیلم را هم در لوکیشنهایی نزدیک به محل واقعی رخ دادن ماجرا ضبط کرده است.
نکته مهم خبر این بود که کسی از حضور لیلا حاتمی در پروژهای بینالمللی با این ابعاد تعجب نکرد؛ چرا که حاتمی در مجامع هنری یکی از شناختهشدهترین سینماگران ایرانی است اما با وجود این شهرت و اعتبار جهانی، اولین بار است که با فیلمسازی غیرایرانی همکاری میکند.
به همین بهانه، در فیلیمو شات مروری داریم بر نقشآفرینیهای متفاوت لیلا حاتمی که کیفیت و توانایی بالای او در بازیگری را بار دیگر اثبات میکند و در کمال ناباوری سه دهه از سینمای ایران را در برمیگیرد.
در ادامه خواهید خواند:
«لیلا» محصول ۱۳۷۵
هنوز و بعد از گذشت بیست و پنج سال، از «لیلا» بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران و از لیلا بهعنوان یکی از پیچیدهترین شخصیتهای زن خلقشده در فیلمهای ایرانی یاد میشود. طبعا ورود با چنین نقش و چنین فیلمی میتواند گامی بزرگ در عرصه سینما باشد. لیلا حاتمی پیشتر با نقشهایی کوتاه در فیلمهای علی حاتمی مانند «کمالالملک» و «دلشدگان» شناخته میشد اما با «لیلا» بلافاصله در جمع بازیگران زن طراز اول سینمای ایران قرار گرفت. قصه درباره دختری است که به دلیل نازایی و بهواسطه سنتها رضایت میدهد که شوهرش برای بچهدار شدن با زن دیگری ازدواج کند. او ابتدا به این تصمیم سخت به چشم آزمونی برای عشق نگاه میکند اما بعد به خودآزاری روانی تبدیل میشود. با توجه به تجربه و سابقه کم حاتمی در زمان ایفای این نقش، معلوم نیست که حاصل کار چقدر از پرسونای شخصی او برآمده و چقدر حاصل متن و کارگردانی داریوش مهرجویی است. در هر صورت، «لیلا» حکم شروعی در اوج را دارد و البته جنبههای بیرونی این کاراکتر چیزی بود که چه سینماگران و چه تماشاگرها تا مدتها از لیلا حاتمی در فیلمهای مختلف انتظار داشتند.

بررسی دهه به دهه آثار داریوش مهرجویی در فیلیمو شات
«کیف انگلیسی» محصول ۱۳۷۸-۱۳۷۹
بیشتر از آن که حضور لیلا حاتمی در یکی از مهمترین سریالهای دهه هفتاد با پیچیدگی در نقشآفرینی و شخصیتپردازی همراه باشد، باعث شد شمایل او بهعنوان یک ستاره جدید برای عموم مخاطبان شناخته شود. در دورانی که تلویزیون روی سریالهای پرخرج (به نسبت زمانه و استانداردهای تولید داخلی) حساب ویژهای باز کرده بود، «کیف انگلیسی» خیلی زود به واسطه گفتمان سیاسی تند و متناسب با شرایط روز و همچنین روایت و فضاسازی جذابش به اثر محبوب بینندگان تبدیل شد. حاتمی در این سریال نقش دختری متجدد در دوران پهلوی دوم را داشت که آگاهانه قرار بود یادآور ستارگان سینمای کلاسیک سالهای دور باشد. حاتمی از نظر ظاهری ویژگیها و شباهتهای کافی برای چنین نقشی را داشت و پیشینه ذهنی مخاطب از او، چه به دلیل خانواده هنرمند و سرشناس و چه بابت حضور در آثار تحسینشده و خاصپسند، نیز به این امر دامن میزد. نتیجه شهرت و محبوبیت چشمگیر حاتمی بعد از پخش سریال بود.
نقد و بررسی فیلم هامون با بازی خسرو شکیبایی
«آب و آتش» محصول ۱۳۷۹
فریدون جیرانی با «قرمز» علاوه بر این که فیلمی غیرمنتظره ساخته بود، دو ستاره جدید هم به سینمای ایران معرفی کرد: هدیه تهرانی و محمدرضا فروتن که هر دو قبلا در فیلمهای دیگری ایفای نقش کرده بودند اما حضور متفاوت در «قرمز» به سکوی پرتاب آنها تبدیل شد. جیرانی در فیلم بعدی باز هم به سراغ موضوعی ملتهب رفت و نقشهایی جذاب و متفاوت نوشت که هر بازیگری را وسوسه میکرد. همسر یک نویسنده به قتل میرسد و او جزو متهمین است. اما شب وقوع قتل بیرون از خانه بوده و یک دختر بدنام شاهد اوست که حاضر نیست برای این موضوع شهادت بدهد. تلاش نویسنده برای قانع کردن دختر باعث میشود که از زندگی پیچیده و هولناک او سر در بیاورد. حاتمی که بعد از موفقیت «لیلا» در فیلمهای بعدی همچون «شیدا» با شمایلی از معصومیت زنانه جا افتاده بود، در «آب و آتش» نقش دختری را بازی میکند که به اجبار روی آورده به تنفروشی؛ نقشی چندلایه و پیچیده که با گذر زمان و کمرنگ شدن فیلم، همچنان تاثیرگذار است و نشان داد که حاتمی در نمایش جنبههای تاریک شخصیت هم میتواند موفق عمل کند.

«ارتفاع پست» محصول۱۳۸۱
در آن زمان حضور لیلا حاتمی در فیلمی از ابراهیم حاتمیکیا، آنقدر که امروز دور از ذهن به نظر میرسد عجیب نبود؛ این را بیشتر باید گذاشت پای ثبات رویه حاتمی و تغییر رویه مداوم حاتمیکیا. در هر صورت با این که نقش اصلی «ارتفاع پست» را حمید فرخنژاد بازی میکند، تصویر حاتمی با صورتی سرشار از خشم و اندوه که اسلحهای را روی سر خود گذاشته تبدیل شد به پوستر اصلی فیلم و رفت بر سردر سینماها. حاتمی در اینجا نقش همسر کسی را ایفا میکند که قصد ربودن یک هواپیمای مسافربری با حضور اقوام و آشنایان خود را دارد. همسر باردار، تنها کسی است که از نقشه خبر دارد و باید در حمل اسلحه به شوهرش کمک کند. اما خیلی زود معلوم میشود که به دلیل وحشت از عواقب از تصمیم منصرف شده و مرد را در چالشی سختتر گرفتار میکند. تا اواخر داستان به نظر میآید که حاتمی دارد نقش زنی منفعل را ایفا میکند اما با چرخش نهایی و اقدام اوست که ورق برمیگردد و تعریف شخصیت هم اینجا در سیر درام عوض میشود.
بازی حاتمی مثل همیشه استاندارد است و به خوبی از پس اجرای فراز و نشیبهای احساسی کاراکتر برآمده. آنچه که در «ارتفاع پست» تازگی دارد و در کارنامه حاتمی هم دیگر موردی مشابه آن کمتر پیش آمد، ایفای نقش زنی سنتی و شهرستانی با نیاز به لهجه و جنبههای بیرونی دور از شمایل زن مدرن شهری است که تماشاگر معمولا از حاتمی انتظار دارد.

«سالاد فصل» محصول ۱۳۸۳
فریدون جیرانی یکبار دیگر برای نقشی با جنبههای تاریک به سراغ لیلا حاتمی رفت. در این خوانش ایرانی از «سرگیجه» هیچکاک که با مایههایی از فیلمهای خیابانی سینمای قبل از انقلاب همراه شده، حاتمی نقش دختری خلافکار از پایین شهر را ایفا میکند که با مردی ثروتمند آشنا میشود و با تظاهر سعی دارد تا او را به خود علاقهمند کند، غافل از آن که خودش در یک بازی بزرگتر گرفتار شده و خبر ندارد.
جدای از این که خود جیرانی بارها از «سالاد فصل» بهعنوان یکی از آثار محبوب کارنامه خودش نام برده، حاتمی هم مانند دیگر بازیگران فیلم، خسرو شکیبایی، محمدرضا شریفینیا و مهناز افشار، به هیچ وجه این فرصت کمیاب برای نقشآفرینی را از دست نداده؛ یک بازی چندلایه که با درک درست و درونی از شخصیت و کنترل جنبههای بیرونی اجرا همراه شده. حاتمی که در ایفای نقش خود در کلیشههای رایج تیپ دختر پایینشهری گیر نکرده، هم در صحنههای شلوغ و پرخاشگرانه موفق است و هم در لحظاتی که باید درون متزلزل و آسیبپذیر کاراکتر را به نمایش بگذارد.

«بیپولی» محصول ۱۳۸۶
اولین همکاری با حمید نعمتالله اولین سیمرغ بلورین را برای لیلا حاتمی به همراه داشت؛ آن هم در یک فیلم کمدی و در نقشی غیرمنتظره. حاتمی این بار نقشی زنی شیدایی را ایفا میکند که از بیتوجهی و نادیده گرفته شدن توسط شوهرش مدام در رنج است. بنا به ساختار سه پردهای فیلمنامه که سه مقطع مخالف از زندگی این زوج را در برمیگیرد، در هر بخش کاراکتر حاتمی را در موقعیت دراماتیک متفاوتی میبینیم که بازی او هم با توجه به شرایط تغییر میکند. ابتدا، در حالی که شوهر (بهرام رادان) از ترس لو رفتن بیکاری و بیپولیاش مدام به گرفتاری بیشتر تظاهر میکند، زن مدام غصه میخورد که چرا به چشم شوهر نمیآید. در نتیجه مدام دست به کارهای بیشتری میزند، مثل درس خواندن و…، پس شوهر را هم بیشتر به خرج میاندازد. از جایی به بعد که واقعیت رو میشود، شوهر از زن میخواهد که با هم برای کنار آمدن با این مشکل تلاش کنند. در نتیجه از همراهی زن سواستفاده میکند تا بیدرایتی او را عامل بحران زندگیشان نشان دهد. در این فصل زن مدام توسری میخورد و تحقیر میشود. در پایان، وقتی که معلوم میشود همه چیز از اول زیر سر خود شوهر بوده، زن به سیم آخر میزند و از شوهر حالا از اسب افتادهاش انتقام میگیرد.
نکته اینجاست که در هر سه بخش، حاتمی در ایفای نقش دختری که کمی سر به هوا و سطحی است حضور فوقالعاده بامزهای دارد؛ دور بودن نقش از پرسونای معمول حاتمی هم باعث شده که تاثیر بازیاش چند برابر شود. کافی است دیالوگ معروف او در میانههای فیلم را به یاد بیاورید: «تو رو خدا من با شعورم؟!»
فیلم مادر علی حاتمی ایرانیترین فیلم تاریخ سینمای ایران

«سعادتآباد» محصول ۱۳۸۹
زنی در آستانه میانسالی، دچار بیتفاوتی و بیتوجهی در زندگی مشترکی که اثر چندانی از عشق در آن باقی نمانده، دنبال بهانهای برای رضایت و دوست داشتن زندگی فعلیاش میگردد؛ چیزی که در طول یک مهمانی به دست نمیآید و اوضاع بدتر هم میشود. کاراکتر یاسی را میشود ادامهای بر خیلی از نقشهای قبلی حاتمی تصور کرد که این بار توانسته حتی با اجرای خودش به شخصیت عمق و پیچیدگی بیشتری بدهد و احساسات متناقض و ناگفتهای را گاه فقط با نگاه بروز بدهد. «سعادتآباد» به دورهای از کارنامه حاتمی تعلق دارد که در آن ایفای نقش شخصیتهایی درگیر افسردگی، فقدان عاطفه در زندگی زناشویی و قرار گرفتن در آستانه بحران میانسالی پررنگتر است. «هر شب تنهایی»، «چهلسالگی» و «دوران عاشقی» تجربیات نزدیک دیگری در این بازه زمانی چند ساله به شمار میآیند.

درباره «سعادتآباد» و سایر آثار مازیار میری در فیلیمو شات بخوانید
«جدایی نادر از سیمین» محصول ۱۳۸۹
شهرت جهانی و اهمیت تاریخی آن در کارنامه تمام بازیگران فیلم، که خرس نقرهای جشنواره فیلم برلین را هم برایشان به همراه داشت، به یک نقطه عطف تبدیل شده است. در این بین به نظر میرسید که شخصیت سیمین (حاتمی) از نظر هیاهوی رسانهای زیر سایه دیگر کاراکترهای فیلم قرار گرفته است اما پس از اکران خارجی و حضور پررنگ حاتمی در برنامههای جنبی فیلم، شخصیت او در فیلم و حضور شخصیاش در فضای بیرون فیلم به نمادی از زن مدرن و مترقی ایرانی تبدیل شد. موفقیت «جدایی…» حاتمی را که پیشتر هم شهرت بینالمللی داشت، به بازیگری طراز اول و شناخته شده در مجامع هنری و نمایندهای برازنده برای سینمای ایران تبدیل کرد.
اما درباره بازی هم باید گفت که پرسونای معمول و پذیرفتهشده از این بازیگر این بار با کارگردانی پر از تمرین و جزییات اصغر فرهادی جلوه و حضوری هماهنگ با دیگر بازیگران فیلم پیدا کرده است.

«در دنیای تو ساعت چند است؟» محصول ۱۳۹۳
یکی از محبوبترین فیلمهای دهه اخیر سینمای ایران که قطعا موفقیت آن را نمیشود بدون حضور زوج لیلا حاتمی و علی مصفا متصور شد. نکته اینجاست که نقش گیلهگل در ظاهر پیچیدگی چندانی برای ایفا ندارد و با یک معشوق ابدی و بیخبر از عاشق طرفیم. اما حاتمی با اجرای بهاندازه و دوستداشتنیاش نشان میدهد که چطور میشود به چنین حضور ساده و روانی جلوی دوربین دست پیدا کرد. در حالی که احتمالا حضور کمتری نسبت به شخصیت اصلی فیلم یعنی علی مصفا دارد، در همان مدت هم تماشاگر را برای یک عمر حسرت و دریغی که پسر قصه میکشد، قانع میکند.

«من» محصول ۱۳۹۴
سهیل بیرقی با سه فیلمی که ساخته، ثابت کرده که فارغ از واکنشهای مثبت و منفی به کلیت اثر، میتواند شخصیتهای زن جذاب و متفاوتی را در سینمای ایران خلق کند. لیلا حاتمی با نقش عجیب و غریبش در «من» سرآمد است؛ یک زن خلافکار و کارچاقکن که در انواع و اقسام خلافها نقش دارد و هیچ رد و نشانی هم ازش باقی نمیماند. حاتمی برای ایفای نقش اصلی فیلم که موقعیتهای غیرمعمول هم کم ندارد، به سردی و جدیتی پرخاشگرانه دست پیدا میکند که قبلا کمتر از او دیدهایم. از جمله دیگر نکات قابلتوجه درباره بازی او در «من» تعامل و بدهوبستانهایش با طیف گستردهای از بازیگران در نقشهای کوتاه و بلند است که در نوع خود چالش سادهای به حساب نمیآید.

«رگ خواب» محصول ۱۳۹۵
دومین همکاری با حمید نعمتالله و دومین سیمرغ بلورین برای حاتمی در نقشی که بسیاری از منتقدان یکی از قلههای کارنامه بیست و پنج ساله او به حساب میآورند. در نگاه اول خیلیها «رگ خواب» و شخصیت اصلی آن را ادامه یا بازخوانی کاراکتر اصلی «سر به مهر» (نوشته حمید نعمتالله و هادی مقدمدوست) میدانستند اما هرچه در این قصه و شخصیت عمیقتر شوید، بیشتر به تفاوتهای آن پی میبرید. «رگ خواب» داستان زنی تنها، وابسته و آسیبپذیر است که فقط وقتی خودش را پیدا میکند و به هویت مستقل میرسد که تا ته جاده حقارت برود. یک درام احساساتگرایانه و نمایشی تکنفره که مرز میان کمدی و تراژدی در آن به لطف بازی منعطف و چندوجهی حاتمی به کمرنگترین شکل ممکن درآمده است.
نقد و بررسی فیلم سینمایی جمشیدیه

«خوک» محصول ۱۳۹۷
اصولاً مانی حقیقی با فیلمهایش پیشفرضهای رایج و پذیرفتهشده درباره سینمای ایران را به چالش میکشد. در این کمدی سیاه هم به نوعی شاهد آن هستیم که لیلا حاتمی در پارودی آگاهانهای از پرسونای بازیگران زن سینمای ایران، از جمله خودش، حضور پیدا کرده. بیشتر از آن که نقش شیوا مهاجر در «خوک» برای حاتمی چالش بازیگری به همراه داشته باشد، تفاوت و غیرمنتظره بودن آن به چشم میآید. در کارنامه لیلا حاتمی به ندرت کمدی پیدا میشود.

«نهنگ آبی» محصول ۱۳۹۷
به دلیل وسواس و سختگیری ها در پشت صحنه، حاتمی با تعداد کمی از کارگردانها همکاریهای متعدد داشته. داریوش مهرجویی، علیرضا رییسیان، حمید نعمتالله و فریدون جیرانی جزو این سینماگران انگشتشمارند و در این بین، جیرانی همیشه برای نقشهایی با جنبههای تاریک به سراغ حاتمی رفته. آناهیتا در «نهنگ آبی» هم از این قاعده مستثنا نیست؛ نقشی که با وجود کنار رفتن از داستان در میانه کار همچنان سایه سنگین آن بر روی قصه حفظ میشود و آنقدر تازگی و فرصت مانور داشته که حاتمی را برای حضور در یک سریال شبکه نمایش خانگی وسوسه کند.
