انیمیشن «آخرین داستان»، محصول استودیو هورخش در سال گذشته سروصدای زیادی به پا کرد و درنهایت فرصت تماشای آن در سال ۹۸ فراهم آمد.
انیمیشن «آخرین داستان»، محصول استودیو هورخش در سال گذشته سروصدای زیادی به پا کرد و درنهایت تبلیغات اکران فیلم در سال ۱۳۹۸ با عنوان شرکتکننده در اسکار ۲۰۲۰ شروع شد و فرصتی برای تماشای زحمت چندساله یکی از بزرگترین استودیوهای تولید انیمیشن دوبعدی در ایران فراهم آمد. هورخش مدت زیادی است که فعالیت میکند و پیش از این آثار چاپی کامیک و انیمیشنهای دیگری را در کارنامه خود داشته و دامنه فعالیت آنها تا حوزه بازیسازی هم گسترده شده است. برای نقد و بررسی انیمیشن «آخرین داستان» با فیلیمو شات همراه باشید.
تولید انیمیشن دوبعدی به خاطر حفظ یکپارچگی در اجرا دشوار است و وقتی در مورد این تکنیک حرف میزنیم حواسمان مشغول این میشود که هر فریم، دارای چه ارزش بصریای است. پس ساختن انیمیشن بلند سینمایی با این تکنیک، کاری نفسگیر خواهد بود. مدیریت پروژه در این دست کارها یک فرآیند دقیق و حسابشده در طول سالیان است؛ برای مثال، برخلاف انیمیشن سهبعدی که خلق کاراکتر یکبار برای همیشه رخ میدهد، در اینجا برای هر صحنه کاراکترها باید از نو کشیده شوند و عدم هماهنگی در طول کار میتواند نتیجه را محصولی چندپاره و دلسردکننده از آب درآورد. بیشتر فرآیند تولید، طراحی دستی است و توازن صحنهها به لحاظ پرسپکتیو و عمق میدان علیرغم همه امکانات جدید هنوز با دقت چشم و توجه هنری خلق میشود.
انیمیشن «آخرین داستان» بهنویسندگی و کارگردانی اشکان رهگذر، مقطع مهمی از اساطیر ایرانی را نمایش میدهد که به لحاظ مباحث «جامعهشناختی اسطوره در جهان اسطورههای کهن» یگانه است. خروج کاوه از معدود قیامهای مردمی در اساطیر ملل مختلف است؛ چراکه تمام اسطورهها با مضمون پهلوانی یا حماسی همیشه ابرانسانهایی را سوژه قرار میدهند که از مردم عادی جامعه فاصله زیادی دارند و در گیرودار حوادث قرار میگیرند، درنتیجه توده مردم همیشه فقط تماشاچی هستند. در منظر فاصله اسطوره با واقعیت، نیز بسیاری از مباحث فلسفی به مسئله اسطوره پرداختهاند و ردپای آن را میتوان مطالب «اسطورهشناسی مدرن» رولان بارت پیرامون ورزشهای رزمی هم جستجو کرد. در ساحت اسطوره، متفکرانی مانند یونگ یا فروید به شناخت نهاد فردی و اجتماعی میپردازند و امثال لوی استروس به دنبال پیدا کردن ساختار ذهنی بشر، آن را میکاوند. اما تفاوت اصلی اینجاست که در قصه قیام کاوه، در مقاطعی از ماجرا یک آهنگر، مردم عادی را نمایندگی میکند و در مسیر قهرمان و اسطوره قدم برمیدارد. بسیار مفید است تا چندباره و به هر بهانهای، که این بار «آخرین داستان» است، سراغ این بخش بیهمتای اساطیر سرزمین خودمان برویم.
با فاصله گرفتن از موضوع کلی و ورود به جهان قصهای که فیلم به ما پیشنهاد میدهد تا با آن همراه شویم و محتوای غیرتکنیکی و عمومی فیلم (قصه، فیلمنامه، شخصیتپردازی، پرداخت معنا و…) را درک کنیم، اختلال زیباییشناختی روایت، اولین پارازیتی است که در انتقال مفهوم سوژه اصلی دخالت میکند.
از درک تاریخی که با روایت جمشید در آغاز فیلم نمایش داده میشود تا ارتباط اهریمن و انسان، هیچکدام در قالب یک کل واحد جمع نمیشوند و قصه نمیتواند ساختار نهایی یک درام را به هر شکل در خود حفظ کند. مهمترین چیزی که صدمه میبیند، نصیحت و پند فیلم است. از آنجایی که فیلم از مدل سفر قهرمان بهره برده است، این نقص بیشتر به چشم میآید. آفریدون، سیر تکامل پخته شدن را ناقص طی میکند و هرگز در چشم بیننده لایق فر ایزدی نمیشود.
طراحی فضای فیلم، که ارتباط عمیقی با کتابهای کامیک پیشین استودیو هورخش دارد، چشمنواز است. اگرچه ارتباط جغرافیایی مکانهای فیلم درست تفهیم نشده، استفاده از زوایای دوربین و رنگبندی، صحنهها را جدا از هم جذاب کرده است. طراحی لباس و حس بصری بافت آنها، تجربه رو به جلویی در سینمای ایران است. نورپردازی و کنترل کنتراست رنگ و نور هم چیزهای زیادی برای انیمیشن ایران دارد. فریمهای فیلم هنوز کمی خشک هستند و تعداد کم آنها حسی از بودجه کم پروژه را در تصویر بروز میدهد، اما بخشهایی از فیلم که از ترکیب نمای سهبعدی و طراحیهای دوبعدی برای القای حرکت دوربین بهرهمند شده، تجربه بسیار ارزندهای است؛ مخصوصا صحنه برخورد آفریدون و شهرزاد در ایوان قصر و درنهایت فرار شهرزاد تا محل خواب ضحاک. تکنیکی که پیش از این در «شاهزاده مصر» محصول دریمورکز به شکل بهتری استفاده شده بود.
در مورد جنبههای صوتی انیمیشن «آخرین داستان» هم باید به سه نکته اشاره کرد؛ اول اینکه دیالوگها و نریشن، کارساز و دلچسب نیست. دوم اینکه موسیقی، پراکنده و پر از لحظات حسانگیز اضافی است و از هر دری و هر لهجهای ردپایی دارد. و سوم، تعدادی از صداپیشگان (ستارههای گرانقیمت) باعث شدهاند کار جذاب حامد بهداد، اکبر زنجانپور و مخصوصا پرویز پرستویی صدمه ببیند. (بهشخصه فکر نمیکردم آقای پرستویی تا این حد از کیفیت را برای صداپیشگی ارایه دهد.)
دیدن انیمیشن «آخرین داستان» در سینمای ایران فرصتی است که نباید توسط سینمادوستان از دست برود و از لحاظ فرهنگی، به خاطر موضوع فیلم باید مخاطب نوجوان را به دیدن آن تشویق کرد. در پایان هم باید به تیم هورخش خسته نباشید گفت و دعوت میکنم با خالی کردن ذهنتان از هرگونه پیشداوری، لحظاتی به سینمای قدرنادیده انیمیشن ایران چشم بدوزید.