اکران تابستانی ۲۰۱۹ | باز هم تابستون اومد!
پس از نمایش موفق «آروارهها» و «جنگ ستارگان»، تابستان به فصل مهمی برای اکران فیلمهای سینمایی تبدیل شد.
پس از نمایش موفق «آروارهها» و «جنگ ستارگان»، تابستان به فصل مهمی برای اکران فیلمهای سینمایی تبدیل شد؛ استودیوهای بزرگ فیلمسازی و توزیعکنندگان بینالمللی، استراتژی بازاریابی سالانهشان را بهگونهای برنامهریزی میکنند که اکران مهمترین تولیداتشان با شروع فصل تابستان مقارن باشد. طی این سالها، شاهد استقبال و فروشی چشمگیر برای اکران فیلمها در این فصل بودهایم اما چند شکست سنگین گیشهای ثابت کردند که در سینما قاعدهای کلی برای موفقیت تجاری وجود ندارد. در اکران تابستانی ۲۰۱۹ ، مثل همیشه شاهد حضور فیلمهای مستقل و تجاری در کنار هم و روی پرده سینماهای سراسر دنیا هستیم؛ برای کسانی که فقط منتظر تماشای «اسپایدرمن» و «ققنوس سیاه» نیستند، به بررسی ۱۰ فیلم مهم امسال پرداختهایم. با فیلیمو شات همراه باشید.
۱۰- وداع (The Farewell)
«جشنواره فیلم ساندنس» در سال جاری چیز زیادی برای ارائه نداشت؛ پرسروصداترین فیلمی که در این فستیوال شرکت کرد «گزارش» یا «The Report» است که تا ماه سپتامبر آینده اکران نخواهد شد. در میان بقیه عناوین شرکتکننده در ساندنس، مورد قابلبحث دیگری به چشم نمیخورد.
در بین معدود فیلمهای تحسینشده این جشنواره، فقط «وداع» بود که اکران تابستانی ۲۰۱۹ را برای نمایش انتخاب کرد. اما چرا باید این فیلم را دید؟ اولین دلیل، نظر مثبت منتقدان درباره بازی آکوافینا است؛ او که در سال ۲۰۱۸ با نقشآفرینیهای خیرهکنندهاش در «هشت یار اوشن» و «آسیاییهای خرپول» ستاره صحنهها بود، این بار حضور در یک موقعیت دراماتیک را تجربه میکند و بر اساس نقدهای منتشرشده، اجرایی بسیار تاثیرگذار دارد.
داستان فیلم لولو وانگ، کارگردان چینی The Farewell، به خانوادهای چینی میپردازد؛ آنها اطلاع یافتهاند که از عمر مادربزرگشان چیز زیادی نمانده است، بنابراین تصمیم میگیرند به بهانه یک جشن عروسی، برای آخرین بار (قبل از فوت مادربزرگ) دورهم جمع شوند.
با توجه به خلاصه داستان، ممکن است فرض کنید که با فیلمی سراسر اندوه و ناراحتی مواجه هستید؛ اما گزارشها حاکی از آن هستند که تلاش سازندگان بر ارائه اثری در ستایش خانواده، عشق و هویت بوده است. با توجه به آنکه فیلم بارها با آثار ابتدایی آنگ لی مقایسه شده است، احتمالا شاهد اثری هیجانانگیز خواهیم بود.
۹- داستانهای ترسناک برای گفتن در تاریکی (Scary Stories to Tell In the Dark)
«کالبدشکافی فلانی» یا «The Autopsy of Jane Doe» یکی از فیلمهای ژانر دلهرهآور است که در سال انتشارش هم نقدهای مثبت بسیاری دریافت کرد و هم از استقبال عمومی خوبی برخوردار شد. امتیاز IMDB فیلم ۶.۸ است که میتوان آن را امتیازی چشمگیر برای فیلمی در این ژانر بهحساب آورد. با یک نگاه اجمالی به رتبهبندی فیلمهای ترسناک در IMDB (که تعدادشان هم کم نیست)، به این نتیجه میرسید که معمولا امتیازی بیش از ۶ نمیگیرند؛ علت این موضوع، کیفیت پایین فیلمها نیست، بلکه بیشتر آنها طرفداران و منتقدان را جذب میکنند اما در به هیجان آوردن مخاطب عام ناکام میمانند.
با توجه به آنچه گفته شد، جدیدترین فیلم کارگردان نروژی «کالبدشکافی فلانی»، آندره اُوردال، یکی از سورپرایزهای اکران تابستانی ۲۰۱۹ خواهد بود. هنگام تماشای «داستانهای ترسناک برای گفتن در تاریکی»، منتظر اثری اصیل، درگیر کننده و جذاب هستیم که بهاحتمالزیاد، بیش از آنچه انتظار میرود تماشاگر خواهد داشت. جالب است بدانید که گیرمو دل تورو بهعنوان تهیهکننده در تیم سازنده این فیلم حضور دارد.
فیلمنامه «داستانهای ترسناک برای گفتن در تاریکی» اقتباسی از مجموعهای سهجلدی کتاب ترسناک برای کودکان است؛ این مجموعه که توسط آلوین شوارتز نوشته و با تلاش استفن گمل به تصویر کشیده شده است بین سالهای ۱۹۹۹-۱۹۹۰ و ۲۰۰۹-۲۰۰۰ به دلیل میزان خشونتش، در لیست چالشبرانگیزترین کتابهای انجمن کتابخانههای آمریکا قرار گرفت؛ قابل پیشبینی است که این موضوع بر جذابیت فیلم برای تماشاگران خواهد افزود.
پیشازاین، دل تورو قصد ساخت فیلم از روی این مجموعه کتابها را داشت اما درنهایت ترجیح داد بهعنوان تهیهکننده در فرایند ساخت آن حضور داشته باشد؛ این موضوع به دو نکته اشاره دارد: اول اینکه داستان کتاب بسیار گیراست و دوم، دل تورو به تواناییهای آندره اُوردال اعتماد دارد.
۸- هابز و شاو (Hobbs and Shaw)
اکران تابستانی ۲۰۱۹ بدون حضور آنها لطفی ندارد؛ دوستشان داشته باشید یا نه، سری فیلمهای «سریع و خشمگین» (Fast and the Furious) برای سالهای متوالی بر پرده سینماها حضور داشتهاند و طرفداران بسیاری در سراسر دنیا دارند. با اینکه در میان این مجموعه، نسخههای ضعیف هم دیده میشود، نمیتوان انکار کرد که بسیاری از قسمتهای آن بسیار باکیفیت بودهاند.
این فیلم بهعنوان اسپین آفی برای سریع و خشمگین، با تمرکز بر دو شخصیت لوک هابز و دکارد شاو و با بازی دواین جانسون و جیسون استتهام ساخته شده است؛ بدون شک، سابقه درخشان نقشآفرینی این دو بازیگر در فیلمهای ژانر اکشن، بر جذابیت فیلم خواهد افزود. درحالیکه نمیتوان نتیجه نهایی را پیشبینی کرد، تریلر «هابز و شاو» نوید یک فیلم سرگرمکننده با محوریت دو پلیس دوست و همکار را میدهد که المانهای فیلمهای پلیسی کلاسیک را هم دارد.
با توجه به آنچه گفته شد، میتوانیم منتظر یک اکشن پلیسی جذاب در اکران تابستانی ۲۰۱۹ باشیم. در میان لیست بازیگران فیلم، نام ونسا کربی هم به چشم میخورد؛ کسی که در بهترین فیلم اکشن سال گذشته، «ماموریت غیرممکن: فالاوت»، درخشان ظاهر شد.
آیا ممکن است «هابز و شاو»، عنوان بهترین اکشن ۲۰۱۹ را از آن خود کند؟ «جان ویک ۳»، «ددپول ۲» و «بلوند اتمی» در برابرش قد علم کردهاند اما نام دیوید لیچ را هم نباید دستکم گرفت.
۷- دیروز (Yesterday)
دنی بویل برای سالهای متمادی طرفدار «ناتینگ هیل» بود و بارها ضمن ستایش آن اعلام کرده بود نمیتواند اثری در حد و اندازههای این فیلم خلق کند. بویل هم مانند تارانتینو اشاره کرده بود که به همکاری با هیو گرانت بسیار علاقهمند است. درحالیکه امکان حضور گرانت در پروژه جدید بویل فراهم نیست، میتوانیم مطمئن باشیم که حاصل همکاری او با ریچارد کورتیس جذاب است. کورتیس به خوبی میداند که چطور فیلمی با «حس و حال خوب» بسازد و «دیروز» بهاحتمالزیاد یک کمدی شیرین خواهد بود که به دل تماشاگران مینشیند.
فیلم به ماجرای موزیسینی میپردازد که پس از یک تصادف، خود را در دنیایی مییابد که کسی بیتلز را به یاد نمیآورد؛ هیچکس بهجز قهرمان داستان. او از این موقعیت استفاده میکند و خودش را بهعنوان کسی که آهنگ دیروز بیتلز را نوشته است معرفی میکند و از این طریق به شهرت و ثروت میرسد.
طرح کلی فیلمنامه جذاب به نظر میرسد و اگر در دام کلیشه «احترام نگذاشتن جوانان به پیشکسوتان» نیفتد، میتوان به نتیجه کار امیدوار بود؛ البته کورتیس نویسنده چیرهدستی است که حتی از کلیشهها هم در راستای ارائه یک اثر شایسته استفاده میکند.
از ستارههای این فیلم میتوان به هیمش پتل، لیلی جیمز (که پیش از این سابقه همکاری با ریچارد کورتیس را داشته است)، کیت مک کینون، آنا د آرماس و اد شیران اشاره کرد. نقدهایی که در حاشیه جشنواره فیلم ترابیکا برای این فیلم نوشته شدهاند، کمی متفاوت هستند؛ امریکن پرس فیلم را متوسط توصیف کرده است در حالی که بریتیش پرس آن را اثری قابلقبول میداند.
۶- بلبل (The Nightingale)
جنیفر کِنت، کارگردان «بابادوک» (The Babadook) با اثری جدید به اکران تابستانی ۲۰۱۹ میآید که شاید همه سلیقهها را راضی نکند. فیلم «بلبل» در فستیوال فیلم ونیز سال گذشته موردتوجه قرار گرفت و تحسین شد. منتقدان آمریکایی که این اثر را در جشنواره فیلم ساندنس تماشا کردند هم نظرات مثبتی داشتند و فیلم را با عبارت «نگاهی سختگیرانه و بیرحمانه به بخشی تاریک از تاریخ استرالیا که معمولا درباره آن صحبت نمیشود» توصیف کردند.
فیلم در حال و هوای استرالیای قرن ۱۹ میلادی میگذرد و داستان پیرامون یک انتقام خونین شکل میگیرد؛ زن ایرلندی جوانی به نام کلر در تعقیب یک افسر انگلیسی است. کلر بیابانهای تاسمانی را زیر پا میگذارد تا از کسی که خانوادهاش را مورد آزار و خشونت قرار داده است، انتقام بگیرد. او در این راه از یک بلد راه بومی به نام بیلی کمک میخواهد.
داستان فیلم، ماهیتی خشن دارد و وجود صحنههای خشونتآمیز در آن غیرقابلاجتناب است؛ بنابراین شاید تماشایش برای همه گروههای سنی مناسب نباشد. همچنین مدتزمان طولانی فیلم (بیش از دو ساعت) ممکن است از جذابیت آن برای کسانی که به حالوهوای سینمای وسترن علاقهمند نیستند، بکاهد. با تمام این اوصاف، کارنامه هنری کنت و تجربه موفقش «بابادوک»، نوید یک اثر بهیادماندنی از کارگردانی صاحب سبک را میدهد.
۵- کجا رفتی برنادت (Where’d You Go, Bernadette)
«کجا رفتی برنادت» بر اساس رمانی به همین نام و به قلم ماریا سمپل ساخته شده است و داستان زنی را روایت میکند که درست پیش از یک سفر خانوادگی به قطب جنوب گم میشود.
در حالی به حضور این فیلم در اکران تابستانی ۲۰۱۹ امیدواریم که تاریخ انتشار آن چندین بار تغییر کرده است؛ اما تماشای همکاری ریچارد لینکلیتر و کیت بلانشت آنقدر جذاب است که اگر لازم باشد، بازهم منتظر میمانیم. کیت بلانشت، نقشآفرینی بهعنوان کاراکتر برنادت را اینطور توصیف میکند: «آنچه بازی در نقش او را برای من جذاب میکند، پیچیدگی و پوچی دردناک زندگیاش نیست؛ برنادت برای به چالش کشیدن دنیای پیرامونش، راهی سخت و ناهموار را انتخاب میکند؛ و تحسین مرا برمیانگیزد.» او همچنین درباره چالشهای به تصویر کشیدن این زن/مادر/معمار میگوید: «شنیدن «گفتگوی درونی» یک کاراکتر در متن رمان و «درک صدای ذهنش» که به او طعنه میزند، با «به تصویر کشیدن آن لحن روی پرده سینما» تفاوتی اساسی دارد؛ سختترین چالش «کجا رفتی برنادت»، مدیریت صحنه و ذهنم بهگونهای بود که این ندای درونی را طنینانداز کند.»
هنوز برای جواب دادن به این سوال که «آیا فیلم انتظارات طرفداران کتاب را برآورده میکند یا نه» زود است. لینکلیتر، بهعنوان کارگردان اثر، معتقد است که کتاب بر «نقش مادری» برنادت تمرکز دارد و هسته عاطفی داستان را پیرامون همین موضوع شکل میدهد؛ این در حالی است که بسیاری از طرفداران کتاب، قسمتهای دیگری از داستان را میپسندند. لینکلیتر توضیح میدهد که در هنگام ساخت اقتباس سینمایی از یک رمان، باید بهعنوان یک داستانپرداز به صحنه آمد و خوانش جدیدی ارائه داد. او تاکید میکند که روایت اشخاص مختلف از یک داستان مشابه یکسان نیست و هرکس نسخه مخصوص به خودش را دارد؛ این نسخه اختصاصی، شامل بخشی از ماجراست که راوی را تحت تاثیر قرار داده و محصول نهایی (در هر مدیومی که باشد) حاصل کشف و تجربه شخصی او از داستان و شخصیتهاست.
نمیتوان قاطعانه گفت که «کجا رفتی برنادت» فیلمی موفق خواهد بود یا نه، اما وجود فیلمی از لینکلیتر در اکران تابستانی ۲۰۱۹ خبر خوبی است؛ بهخصوص اگر جدیدترین اثر او با همراهی کیت بلانشت، کریستن ویگ، لارنس فیشبرن، جودی گریر و بیلی کروداپ ساخته شده باشد.
۴- آشپزخانه (The Kitchen)
نیویورک، اواخر دهه ۷۰ میلادی؛ باندهای ایرلندی کنترل منطقه Hell’s Kitchen در منهتن را بهدست گرفتهاند و برای مافیای ایتالیا کار میکنند. وقتی جیمی برانان و همدستانش به زندان میفتند، همسرانشان (کت، ریون و انجی) تصمیم میگیرند فعالیتهای باند را ادامه دهند.
آشپزخانه بر اساس کتابی کمیک، نوشته اولی مسترز و با بازی سه استعداد درخشان (الیزابت ماس، تیفانی هدیش و ملیسا مک کارتی) ساخته شده است؛ نام ماس و موفقیتهای اخیرش بر سر زبانهاست، هدیش بازیگر مستقل بسیار بااستعدادی است که باید در انتخاب نقشهایش کمی سختگیرانهتر عمل کند و مک کارتی هم درخشانترین نقشآفرینیاش را در «هرگز میتوانی مرا ببخشی؟» به اجرا گذاشته است.
در تاریخ سینما، بارها شاهد درام-جناییهای درخشانی مانند «جادهای بهسوی تباهی» و «سابقه خشونت» بودهایم که بر اساس کتابهای کمیک ساخته شدهاند؛ دوستداران سینما بسیار خوشحال خواهند شد اگر «آشپزخانه» بتواند تکرار تجربههای موفق قبلی باشد.
۳- میدسامر (Midsommar)
آری آستر با فیلم «موروثی» در جشنواره فیلم ساندنس سال گذشته خوش درخشید. فیلم هم نظر مثبت منتقدان را جلب کرد و هم در گیشه موفق بود؛ هرچند که تونی کولت با وجود تلاش بسیار و بازی خیرهکنندهاش موفق به حضور در میان نامزدهای جایزه اسکار نشد اما «موروثی» بهعنوان یک فیلم ترسناک همچنان موردتوجه و حتی مشهورتر از قبل شده است.
آستر، سینما را به خوبی میشناسد و اگر فیلمهای کوتاهش را موردبررسی قرار دهید متوجه میشوید که دایره تواناییهای او بسیار گسترده است؛ اما اینکه چرا برای ساخت دومین فیلم بلندش هم به سراغ ژانر دلهرهآور رفته است، معلوم نیست. او فیلم جدیدش را با «مرد حصیری» و «آلیس در سرزمین عجایب» مقایسه میکند و همزمان از افشای اطلاعات بیشتر میپرهیزد. تیزر جذاب «میدسامر»، یک سورپرایز دلهرهآور در اکران تابستانی ۲۰۱۹ را نوید میدهد؛ فیلمی که با اثر قبلی آستر هم تفاوتهای اساسی دارد.
«میدسامر» روایتگر داستان زوجی است که تعطیلاتشان را در یک روستای سوئدی میگذرانند؛ شخصیت اصلی با نقشآفرینی فلورنس پیو، با گذشت زمان و روشن شدن بعضی تمایلات همسایگانشان، به عضویت آنها در فرقهای خاص مشکوک میشود. ایده اصلی فیلم، چندان بکر و منحصربهفرد به نظر نمیرسد، اما به کارگردانی آستر آنقدر امیدوار هستیم که منتظر اکران بمانیم؛ او میتواند خوانش خاص خودش را از داستان داشته باشد و با افزودن امضای هنریاش، اثری متفاوت خلق کند.
۲- مردهها نمیمیرند (The Dead Don’t Die)
اکران تابستانی ۲۰۱۹ ، جیم جاموش و فیلمی با حضور زامبیها؛ دیگر چه میخواهیم؟ نام جارموش، بهتنهایی تضمینکننده استقبالی چشمگیر خواهد بود؛ اما این همه ماجرا نیست! اول از همه باید به تیم فوقالعادهای که او برای بازی در «مردهها نمیمیرند» جمع کرده است توجه کنیم؛ آیا جارموش با قدمهایی حسابشده در حال فتح قلمرو سینمایی جدیدی است؟
جارموش، پیشازاین با کارگردانی «تنها عاشقان زنده ماندند» به ژانر دلهرهآور وارد شده بود؛ اما آنچه در تریلر «مردهها نمیمیرند» میبینیم، خبر از تجربهای کاملا متفاوت میدهد. فیلم ویژگیهای یک فیلم ترسناک تجاری با بودجه کم (درجه ب) را دارد و نمیتوان انکار کرد که تماشای حاصل دستوپنجه نرم کردن جارموش با محدودیتهای این فرایند تولید، بسیار جذاب خواهد بود.
شنیدهها حاکی از آن هستند که با فیلمی خندهدار و سرگرمکننده طرف هستیم؛ حتی بیل موری، بازیگر یکی از کاراکترهای اصلی، به فیلمنامه لقب «مسرتبخش» را میدهد. آیا جارموش نسخه آمریکایی «شان مردگان» را ساخته است؟ هیچکس نمیداند؛ اما تماشای اثری جدید از جارموش، همیشه ارزش انتظار کشیدن را دارد.
داستان فیلم در شهر آرام سنترویل میگذرد، جایی که به طرز غیرمنتظرهای مورد تهاجم زامبیها قرار میگیرد؛ بیل موری، آدام درایور و کلوئی سونی در نقش جانشینان کلانتر این شهر کوچک ظاهر میشوند، که به مبارزه با مردگان از گور برخاسته میپردازند. «مردهها نمیمیرند» برای کسب نخل طلای کن وارد رقابتها شد، اما جایزه را دریافت نکرد.
۱-روزی روزگاری در هالیوود (Once Upon a Time in Hollywood)
کوئنتین تارانتینو با نُهمین فیلمش به اکران تابستانی ۲۰۱۹ خواهد آمد؛ سورپرایز جدید او، با همکاری تیم بازیگری فوقالعادهای ساخته شده است که دو نفر از بزرگترین ستارههای زنده سینما عهدهدار نقشهای اصلی آن هستند. تارانتینو این همکاری را با عبارت «هیجانانگیزترین همکاری ممکن بین دو سوپراستار بعد از زوج هنری پاول نیومن و رابرت ردفورد» توصیف کرده است. با اینکه طرح کلی «روزی روزگاری در هالیوود» را میدانیم، جزییات آن هنوز در هالهای از ابهام باقی ماندهاند؛ حتی تیزر فیلم هم اطلاعات زیادی را افشا نمیکند و بر وجه کمدی آن تاکید دارد. تشخیص اینکه لحن تارانتینو و شیوه روایتش در این فیلم چگونه خواهد بود، کار آسانی نیست؛ همچنین چگونگی پرداختن او به شارون تیت و ماجرای قتلش هم روشن نیست و به هیجان مخاطبان برای تماشای فیلم میافزاید.
در «روزی روزگاری در هالیوود»، شاهد حضور شخصیتهایی واقعی هستیم و لیست بازیگران، درباره انگیزه تارانتینو از انتخاب آنها و چگونگی ورودشان به سیر داستان به فکر وادارمان میکند؛ برای مثال، تیموتی اولیفانت در نقش جیمز استیسی را در نظر بگیرید. زندگی جیمز استیسی هم مانند رومن پولانسکی، با یک تراژدی گره خورده است. او در حالت مستی و سوار بر موتورسیکلت دچار یک تصادف شدید شد؛ تصادفی که دست و پای چپش را از او گرفت و مرگ دوستدخترش را رقم زد. نقطه مشترک دیگری که بین استیسی و پولانسکی وجود دارد، متهم شدن هردو به آزار جنسی کودکان است. با توجه به اینکه در گزارشهای اولیه، اولیفانت بهعنوان نقش اصلی مطرح شده بود، آیا ممکن است بخش مهمی از داستان به حواشی زندگی جیمز استیسی بپردازد؟
در میان لیست بازیگران، نام آل پاچینو هم میدرخشد؛ اگر تارانتینو بخواهد نقشی در حد واندازههای نام پاچینو به او بدهد، باید شاهد حضور پررنگش باشیم. اما آل پاچینو برای ایفای چه نقشی جلوی دوربین تارانتینو رفته است؟ هنوز از جزییات چیزی نمیدانیم و باید تا اکران تابستانی ۲۰۱۹ منتظر بمانیم.
تا چند هفته دیگر میتوانیم شاهد هنرنمایی تارانتینو با «داستانهای متعدد برای ادای احترام به آخرین لحظات عصر طلایی هالیوود» بر پرده نقرهای باشیم. او فرایند تولید را بهگونهای مدیریت کرد که «روزی روزگاری در هالیوود» به جشنواره کن ۲۰۱۹ برسد؛ جایی که تیری فرمو (دبیر هنری جشنواره) فیلم را با عبارت «نامهای عاشقانه به هالیوود از طرف کودکی بازمانده در وجود تارانتینو، یک تور موزیک راک از ۱۹۶۹ و غزلی برای تمام آنچه «سینما» نام دارد.» توصیف میکند.
ببخشید جان ویک ۳ چی میشه یا انتقام جویان پایان بازی
دوست عزیز، در این مقاله به فیلمهایی پرداختهایم که در تابستان ۲۰۱۹ اکران خواهند شد؛ «جان ویک ۳» و «انتقامجویان: پایان بازی» پیش از این اکران شدهاند و در مطالبی مفصل آنها را مورد بررسی قرار دادهایم.
ببخشید جان ویک ۳ چی
دوست عزیز، بهزودی و در مطلبی مفصل به Spider-Man: Far From Home خواهیم پرداخت. با فیلیمو شات همراه باشید.
پس Spiderman far from home چی؟؟