فیلم مادر علی حاتمی ایرانی‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران

فیلم مادر علی حاتمی ایرانی‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران است. فیلمی صمیمی و ساده است که از درونی انسانی بیرون آمده انسانی که تعلقاتی در تاریخ گذشته دارد.

فیلم مادر علی حاتمی ایرانی‌­ترین فیلم تاریخ سینمای ایران است. ارزش نهادن به سنت‌هایی مثل جمع شدن خانواده در کنار همدیگر و ترغیب افراد به لذت‌ بردن در کنار خانواده و گذراندن وقت و زندگی با افراد خانواده، مفاهیمی هستند که از دنیای گذشته می­‌آیند و نوگرا و به روز نیستند، اما دست کم در فیلم‌های علی حاتمی این مفاهیم، شکلی مکارانه پیدا نمی­‌کنند و در پی فریفتن مردم نیستند. مادر فیلمی صمیمی و ساده است که از درونی انسانی بیرون آمده است؛ انسانی که البته تعلقاتی در تاریخ گذشته دارد.

از همان تیتراژ آغازین، فیلم شروع به ایجاد حس در درون تماشاگر می­‌کند. هر چه فیلم پیش می­‌رود این لحظه‌­های ناب حسی، بیش از پیش احساسات نوستالژیک تماشاگر ایرانی را بر­می­‌انگیزاند. موسیقی پر حس فیلم، دارای روحی بسیار ایرانی است و به راحتی هر کسی که تعلقی به ایران داشته باشد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. با وجود این که جریان مسجد گوهرشاد در این فیلم مطرح می­‌شود و لزوم آزادی پوشش که امروز جامعه‌­ ما به خصوص برای آزادی پوشش زنان به آن نیاز مبرم دارد نیز در آن مطرح می­‌شود، اما در نهایت فیلم مادر علی حاتمی بسیار صمیمی‌­تر از آن است که سیاسی باشد. فیلم‌های علی حاتمی و به خصوص مادر، احساس راستی و یکرنگی به تماشاگر انتقال می‌­دهد و گویا هیچ هدف دیگری جز خود فیلم پشت آن نیست. حتی شخصیت لات و لومپنی که همیشه در فیلم‌های علی حاتمی وجود دارد هم در جهت خواسته­‌ حکومت و ترغیب و تشویق لومپنیسم در جامعه‌­ ایران نیست، بلکه شکلی بیش از حد واقع‌گرایانه و حتی چالش‌­برانگیز دارد.


مرور کارنامه علی حاتمی در فیلیمو شات


صداگذاری خوب و دوبله‌­ بی‌­نظیر فیلم، در کنار تصاویر دوست­‌داشتنی و فضای ایرانی فیلم، لحظاتی زیبا می‌سازد و در نتیجه فضایی نوستالژیک و حس‌­برانگیز در فیلم به وجود می‌­آید. بازیگران فیلم هم در تاریخ سینمای ایران کم نظیر هستند؛ از محمد علی کشاورز که یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است گرفته تا اکبر عبدی که او نیز یکی از تواناترین بازیگران سینمای ایران به حساب می­‌آید؛ بگذریم که در سال‌های اخیر نتوانسته است شخصیت و هویت هنرمندان خود را حفظ کند و در هر کار بی هویتی بازی کرده است.

فیلم مادر علی حاتمی در جایی که لازم است، به خوبی صحنه‌­ها را خلاصه کرده است. برای نمونه، آوردن غلامرضا از تیمارستان، بدون هیچ دیالوگی، با چند نمای بسیار گیرا و حس­‌برانگیز به خوبی اجرا شده است. اما حس‌­برانگیزترین لحظه‌­ فیلم، لحظه­‌ آمدن مادر به خانه است. در این صحنه تمام عناصر سینمایی، اعم از نگاه شگفت‌­انگیز محمد علی کشاورز، تدوین خوب، تصاویر گیرا، و شکل پرداخت کنش‌ها، از جمله نوع خاص در زدن مادر، همگی دست به دست یکدیگر می‌­دهند و به زیبایی در پوسته­‌ی موسیقی ناب ایرانی پیچیده می‌شوند و بهترین لحظه­‌ فیلم را می­‌سازند. لحظه‌­ای که صدها بار می‌­توان آن را دید و هر بار از آن لذت برد. لذتی که البته خارج از مرزهای این سرزمین، ممکن است چندان معنایی نداشته باشد.

یکی از ایرادات فیلم مادر علی حاتمی کاراکتر جلال است. که البته تارخ در آن دوره هنوز بازیگر بدی نشده بود، به خوبی نقش آن را ایفا کرده است. ایراد این کاراکتر، تناقضی بزرگ است که در او بعدی ایجاد نمی­‌کند و صرفا کاراکترش را بی‌­تکلیف و غیر ملموس جلوه می‌­دهد. چرا که تناقض موجود در کاراکتر جلال، تناقضی بنیادین است. او فردی شاعر مسلک است که البته در بانک کار می­‌کند و خانه‌­اش در یکی از بهترین برج‌های شهر است. مقدار شاعر مسلکی جلال، آن‌قدر زیاد است که انتظار زندگیِ درویش مسلکانه‌­تری از او در تماشاگر ایجاد می‌­شود و اصلا داد و ستد و روابط پول‌­محور موجود در بانک، به هیچ رو با روحیه لطیف او جور در نمی‌­آید و هنگامی که این نارضایتی از شغل، در او دیده نمی­‌شود، کاراکتر، مقداری باورناپذیر می­‌شود. نکته­‌ دیگر این است که فیلم مادر علی حاتمی چندان باورپذیر نیست، تعداد خل و چل­‌هایی هستند که در یک محله زندگی می­‌کنند و غلامرضا از همه­‌ آنان سالم‌­تر به نظر می‌­رسد. البته چون فضای این فیلم چندان به روز نیست و در گذشته‌­ای نسبتا ذهنی روی می‌­دهد، می‌­توان این ایرادات را نادیده گرفت، اما به هر روی، اینها مواردی هستند که در دنیای رئال و واقعی فیلم به آسانی پذیرفته نمی‌­شوند.

فیلم مادر نهایتا فیلمی تخدیری و غیر اندیشمندانه است و تبلیغ مذهب، سنت و تمام علایق کارگردان را در پشت پرده­‌ خود به همراه دارد. اما از آنجا که این فیلم بیش از حد راستگو، یکرنگ و صمیمی است، وجود تمام زیرمتن‌ها در آن، حتی زیرمتن‌هایی که به نفع سامانه­‌ قدرت هستند، غیر منفعت­‌طلبانه و غیر سودجویانه به نظر می‌­رسند. به هر رو نمی‌­توان این نکته را نادیده گرفت که مادر بیش از آن که اندیشه­‌برانگیز باشد، زندگی‌­برانگیز است، اما نوعی از زندگی که علی حاتمی شیفته‌­ آن است و این زندگی بیش از آن که شکلی اندیشمندانه داشته باشد، خواب‌­آور و خوش­‌خیالانه است.


نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

2 نظر
  1. فرید می‌نویسد

    این فیلم رو نباید با معیارهای عقلی دید، در غیر اینصورت نه کاراکترها منطق دارند، نه دیالوگها، نه رفتار کاراکترها و…

    این فیلم، یک شعر سینمای‌ست.

  2. امین می‌نویسد

    از نظر من فیلم دو ایراد دیگه هم داشت:

    اول، بی خیالی کاراکتر ماه طلعت با بازی اکرم محمدی نسبت به اینکه مدتی طولانی از خانه، شوهر و بچه های خودش دور شده. با اینکه مهدی با بازی حمید جبلی (شوهر ماه طلعت) هر روز میاد سری به زن خودش بزنه و همیشه به یادشه، اما ماه طلعت اصلا انگار علاقه ای به خانواده خودش نداره‌. البته محمدابراهیم با بازی محمدعلی کشاورز (برادر ماه طلعت) هم در این مسئله بی تأثیر نیست. چون هر وقت مهدی برای دیدار زنش به خانه آنها میاد، محمد ابراهیم طلعت رو دنبال کاری می فرسته. اما حداقل ماه طلعت می تونه یه یادی از خانواده خودش بکنه و تو خلوت با ماه منیر (خواهرش) بگه چقدر دلش برای خانوادش تنگ شده.
    در ضمن، یک بار هم که مهدی موفق به صحبت با ماه طلعت می شه و بهش می گه بچه ها دل تنگشن، با این دیالوگ عجیب از ماه طلعت مواجه می شیم که از یک مادر به دوره: «بچه ها که خودشون گفتن اونجا راحت ترن تا اینجا.» و بعد با خونسردی بر میگرده داخل خونه. هر مادر دیگه ای بود، می رفت برای نیم ساعت هم که شده بچه هاشو می دید تا از دلتنگی درشون بیاره.

    و اما دوم، بعد از مرگ مادر با بازی رقیه چهره آزاد، تنها دو کاراکتر منقلب شدن: ماه منیر و غلامرضا. حتی جلال شاعر مسلک درویش با بازی امین تارخ هم وقتی قرآن رو روی جسد مادر گذاشت و ملافه رو روش کشید هیچ واکنشی ازش ندیدیم. خیلی خونسرد و بدون حتی یک قطره اشک این کار رو انجام داد. یا محمد ابراهیم فقط چند ثانیه دستش رو روی دهانش گذاشته بود و دوباره برداشت.

fosil