«چاقی»، داستان امیر است که کار صداگذاری فیلمهای سینمایی را انجام میدهد. مردی میانسال که با همسر و دخترش زندگی آرامی دارد.
بعضی فیلمها آندرریتد هستند؛ یعنی کمتر از حق و لیاقتشان موردتوجه قرار میگیرند. نمونههایش در سینمای جهان فراواناند و در سینمای ایران هم در کنار انبوه آثار اوورریتد (بیشازحد تحویل گرفتهشده) چنین فیلمهایی یافت میشود. فیلمهایی عموما متوسط و دارای برخی جزئیات جذاب ساخته فیلمسازان گمنام یا کمتر شناختهشده که در جشنوارهها زیر سایه نامهای مطرح و پرهیاهو گم میشوند و در اکران هم بهواسطه زمان نامناسب، چندان مجالی برای دیده شدن و قدر دیدن ندارند. فیلم «چاقی» یکی از همین دست آثار است که قصد داریم در فیلیمو شات مروری بر آن داشته باشیم.
فیلم سینمایی چاقی ساخته راما قویدل است؛ فیلمسازی که بهعنوان تدوینگر شهرت بیشتری دارد و بیشتر کارنامه کارگردانیاش شامل سریالها و فیلمهای تلویزیونی میشود. فیلمی که سال ۱۳۹۳ ساخته شد و نمایشش در بخش جنبی جشنواره هم کنجکاوی کسی را برنینگیخت؛ پنج سال در صف اکران ماند تا شهریور امسال، بیسروصدا و بدون تبلیغات اکران شود و سریع هم از پرده بیاید پایین تا کمتر کسی آن را ببیند. اما حالا با ورود به شبکه خانگی، فرصت مناسبی برای تماشا و توجه بیشتر برایش فراهم است.
«چاقی»، داستان امیر (علی مصفا) است که کار صداگذاری فیلمهای سینمایی را انجام میدهد. مردی میانسال که با همسر (لادن مستوفی) و دخترش زندگی خانوادگی آرامی دارد. برای همین، نه با حال و احوال دوست صمیمیاش حمید (حمید فرخنژاد) -که کارگردان سینماست و کارش سه بار به طلاق کشیده – ارتباط برقرار میکند و نه از شادی (مهسا کرامتی)، معشوقه جوان و جدید حمید دلِ خوشی دارد و معتقد است «اون میخواد از حمید بالا بره.» با اینحال، خود او که عاشقپیشگی حمید را طعنه میزد، گرفتار یک رابطه عشقی میشود. حالا شیوه مواجهه او با این چالش عاطفی-اخلاقی است که پیشبرنده داستان و شکلدهنده ارتباط امیر با اطرافیانش است.
از خلاصه داستان بالا (که فقط بخشی از بیست دقیقه نخست فیلم را شامل میشود) احتمالا باید انتظار یک فیلم بیخاصیت و تکراری را داشت که رغبتی برای تماشا برنمیانگیزد. اما آنچه وجه تمایز «چاقی» است، جزئیات خلاقانهای است که قویدل در شخصیتپردازی و همچنین کارگردانی کار به خرج داده است. مهمترین خط فرعی فیلم همان است که در نام آن آمده. امیر، ابتدا به توصیه پزشک متخصص برای حل مشکل کمر و زانو به فکر رژیم و ورزش میافتد تا اضافهوزنش را کم کند. اما درگیر شدن در این ماجرای عشقی، نظرش را مدام عوض میکند تا با هر اتفاق جدید، در رژیمش تجدیدنظر کند. از این جزئیات بامزه، در طول فیلم زیاد دیده میشود؛ مثلا اینکه امیر در هنگام غم و افسردگی یک جعبه شیرینی خامهای را کامل میخورد یا اینکه مدام پسر جوان دستیارش را – که به دلیل نامعلومی سعی دارد دل امیر را بهدست آورد – به بهانه شستن ظرفها یا بردن سطل آشغال دک میکند. اصلا جالبترین لحظات فیلم را همین موقعیتهای طنز کوچکی شکل میدهند که عموما با خلاقیت در دکوپاژ و میزانسن در کنار دیالوگنویسی قابلقبول صحنهها به وجود میآیند.
نکته قابلتوجه دیگر، خلاقیتهای کارگردانی است. قویدل میداند که سابقه تلویزیونی او میتواند بهعنوان یک انگ به فیلم سینماییاش هم بچسبد؛ خصوصا که «چاقی» هم فیلم ارزان و جمعوجوری است و در لوکیشنهای عموما داخلی و خلوت ساخته شده. بنابراین تلاش کرده تا در لحظات اصلی فیلم که مهمترین اتفاقات در آنها میافتد، احساسات درونی و تصمیمات شخصیتها را با تمهیدات سینمایی بیان کند؛ مثلا در لحظهای که میفهمیم امیر عاشق شده، این حس به کمک حرکت دوربین، موسیقی و صداگذاری بهزیبایی به تماشاگر منتقل میشود. همینطور نوع حرکت دوربین در صحنههای دونفره او با زنش، استفاده هوشمندانه از تدوین که علاوه بر ایجاز و بالابردن ریتم، به خلق موقعیتهای طنز هم کمک زیادی میکند و البته جزئیات کوچک موجود در قاب تصاویر که هرکدام کارکرد دراماتیک دارند. تمهیداتی از این دست، نشان از شناخت خوب راما قویدل از نوع کارگردانی در سینما دارد.
حضور مناسب بازیگران هم به کیفیت اثر کمک کرده است. مهمتر از همه، علی مصفا است که شاید بهترین گزینه برای بازی در نقش مرد محافظهکاری باشد که در رابطه عشقی بلاتکلیف است. فیلم روی او سوار است و او هم تقریبا با همان سبک بازی آشنا در این نقش ظاهر شده است. حمید فرخنژاد و لادن مستوفی حضور گرم و بهاندازهای دارند و مهسا کرامتی هم گرچه بهواسطه نسبتش با کارگردان در «چاقی» حضور دارد، اما انتخاب خوبی است و با ویژگیهای نقش انطباق دارد.
«چاقی» البته از حد یک فیلم کوچک و دلپذیر فراتر نمیرود؛ جزئیات بامزه و جالب فیلم، بعضا کارکرد چندانی در درام ندارند. خط فرعی داستان هم که ماجرای چاقی است تا انتها دنبال نمیشود و بیش از اینها جای کار داشت. پایانبندی کار، کمتر از آن خلاقیتهای ریزودرشت دیگر قسمتهای داستان بهره برده است. همچنین با وجود تمهیدات خلاقانه، فیلم از نیمه به بعد کمی دچار کندی بیدلیل شده و بعضا بهتکرار میافتد. چیزی که احتمالا در سالن سینما بیشتر موجب کسالت میشد، اما حالا در نمایش خانگی چندان آزاردهنده نیست. بهطورکلی، «چاقی» فیلمی کوچک، روان و کمی بامزه است که تماشایش در یک فرصت آزاد تجربه بدی نخواهد بود؛ و البته، پس از تماشا میتوان به این فکر کرد که چرا چنین فیلمی پنج سال در صف اکران میماند، کارگردانش تا امروز نتوانسته فیلم دیگری بسازد و برخی دیگر بدون داشتن وقتی برای خاراندن سرشان، پشت سرهم فیلمهای مهوع و بیارزش را روانه پرده سینما میکنند.