علیرضا رئیسیان کارگردانی گزیده کار است که در طول نزدیک به سی سال فعالیت، تنها هفت فیلم ساخته و همواره کوشیده به موضوعات و درونمایههایی تازه بپردازد که در سینمای ایران کمتر به آنها پرداخته شده یا در میان قرائتهای رسمی گم شدهاند. انتشار «پرونده هاوانا» یکی از فیلمهای مهجور او که سالها به دلایل مختلف امکان نمایش و دیده شدن را نداشت، بهانهای شد برای مرور کارنامه سینمایی علیرضا رئیسیان در فیلیموشات.
فهرست عاشقانه ترین فیلم های ایرانی
فیلم ریحانه | ۱۳۶۸
علیرضا رئیسیان کارش را در دهه ۶۰ و با ساخت فیلم «ریحانه» شروع کرد. «ریحانه» محصول ۱۳۶۸، داستان زنی به نام ریحانه (با بازیِ فاطمه معتمدآریا) است که به دلیل اختلاف با همسرش به شهرِ زادگاهش بازمیگردد. نکته اینجاست که برخلافِ فیلمهای نیمه دوم دهه شصت که بازگشت به کانون خانواده و فرار از دست شوهر ستمگر منجر به تغییر جدی در زندگی زن میشد، در اینجا فیلم، ریحانه را به محیطی پُرخطرتر از زندگی زناشوییاش میبَرد. بهبیاندیگر، ریحانه به دلیل عدم وجود امنیت روانی در خانه به شهر زادگاهش فرار میکند، اما فیلم به بیننده نشان میدهد این مأمن تازه محیطی بهمراتب نااَمنتر از خانه است. تمرکز بر زندگی زنی بیپناه که تنها نقطه روشن زندگیاش علاقهای دور به عشقی قدیمی است، موجب میشود «ریحانه» فیلمی دغدغهمند جلوه کند. آن هم در دورانی که مردها و مشکلات آنها موضوع تمامی فیلمهای سینمای ایران بودند. از سوی دیگر، «ریحانه» را میتوان یکی از فیلمهایی دانست که راه را برای ساختِ آثاری با محوریت زنان و تقابل زنان با محیط مردانه هموار کردند. به شکل مشخص، آثار دهه هفتاد رخشان بنی اعتماد را میتوان نمونههایی عنوان کرد که با توجه به ساختهشدن آثاری نظیر «ریحانه» در دهه شصت ساخته شدند و موردتوجه قرار گرفتند.
فیلم سفر | ۱۳۷۳
«سفر» محصول ۱۳۷۳ با فیلمنامهای از عباس کیارستمی، شبیه به مقدمهای برای «ریحانه» است. سفر با تمرکز بر زندگی خانوادگی زنی که از سَرخوردگی رنج میبرد، فضایی عجیب خلق میکند که در نیمه اول دهه هفتاد بیسابقه است؛ فیلم با حوادثی پیرامون موشکباران تهران و تصادفی ناخواسته آغاز میشود. اما رفتهرفته موضوعات اصلی مطرحشده در ابتدای فیلم به موضوعاتی فرعی تبدیل میشوند تا سفر با پُررنگ کردن تحول شخصیتِ پری (با بازیِ فاطمه معتمدآریا) در مواجهه با رفتار همسرش (با بازیِ داریوش فرهنگ) دغدغه اصلیاش را هویدا کند. پری تعمداً نادیده گرفته میشود و سفر ناخواسته آنها باعث تحولی عمیق در او میگردد. موضوع نمایش تحول زنان در حین زندگی روزمره را میتوان بعدها در فیلمهایی مثلِ «کاغذ بیخط» و «به همین سادگی» جستجو کرد.
فیلم ایستگاه متروک | ۱۳۸۰
فیلم ایستگاه متروک محصول ۱۳۸۰، فیلمی ساده و استعاری است که درونمایهای مذهبی را از طریق نمایش یک روز زندگی در روستا به بیننده منتقل میکند. مهتاب (با بازیِ لیلا حاتمی) و محمود (با بازیِ نظام منوچهری) در حال سفر به مشهد هستند که ماشینشان به خاطر زیر نگرفتنِ یک آهو خراب میشود و مجبور میشوند یک روز را در روستایی دوراُفتاده سپری کنند. «ایستگاه متروک» با استفاده از تصویرسازیهای آیینی و تأکید بر نشانهشناسیهای مذهبی، احساسی در بیننده برمیانگیزد و مفاهیمی را به ذهن متبادر میکند که در ابتدا به نظر نمیرسد بتوان آنها را از طریق داستان زوجی که در حال سفر هستند به بیننده منتقل کرد. «ایستگاه متروک» یکی از اولین نمونهها از فیلمهایی است که بعدها بهعنوان سینمای معناگرا شناخته شدند؛ فیلمهایی با درونمایههای پُررنگ دینی که مضمونشان را از طریق داستانی با نشانههای بارز فرهنگ ایرانی برای بیننده روایت میکنند. «خیلی دور خیلی نزدیک» که سه سال بعد از «ایستگاه متروک» ساخته شد، یکی از بهترین نمونههای این نوع از فیلمها در سینمای ایران است.
فیلم پرونده هاوانا | ۱۳۸۴
پرونده هاوانا محصول ۱۳۸۴، فیلم کمتر دیدهشده کارنامه علیرضا رئیسیان که سالها توقیف بوده و بهتازگی پس از اکران محدود در دسترس قرار گرفته، فیلمی افشاگرانه است. «پرونده هاوانا» به موضوع فساد موجود در سیستم ساخت و توزیع دارو در کشور اشاره میکند؛ اما بهجای آنکه به یک فیلم با درونمایه سیاسی تبدیل شود، داستانش را به سبک فیلم نوآرها از طریق معرفی یک فم فتال و حواشی پیرامون آن پیش میبرد: دکتر پژمان (با بازیِ امین تارخ) استاد دانشگاه و محققی است که موفق به تولید واکسن هپاتیت شده اما متوجه میشود ارادهای وجود دارد که مانع از تولید انبوه واکسن میشود. در این بین پژمان با خبرنگاری به نام زویا فانی (با بازیِ نیکی کریمی) آشنا میشود که اطلاعاتی در این زمینه دارد اما این آشنایی بهسرعت زندگی خانوادگی پژمان را با تهدیدی جدی مواجه میکند… .
«پرونده هاوانا» به نسبتِ سال ساختش، فیلمی پیشرو بهحساب میآید که بی هیچ هراسی به مسائل حساس سیاسی اشاره دارد و در بخش درام نیز داستانش را بدون پردهپوشی روایت میکند. این شکل از روایت داستان که در آن فیلم از طریق شخصیتهای خاکستری پیش میرود که برای کشف حقیقت با زندگی خود قمار میکنند در سینمای ایران تازگی دارد و یا حداقل کمتر مورداستفاده قرار گرفته است. در دهه نود (پس از حوادث سال ۸۸ و تحولات سیاسی متعاقب آن) از همین الگو برای ساخت آثار اعتراضی استفاده شد. بهترین نمونه ازایندست، آثاری نظیر «عصبانی نیستم» و «قاتل اهلی» هستند.
فیلم چهل سالگی | ۱۳۸۷
«چهلسالگی» محصول ۱۳۸۷، بر اساسِ داستانی به همین نام نوشته ناهید طباطبایی، فیلمی با درونمایه اخلاقی و ساختار بصری به دقت طراحی شده و ملودرامی حسابشده است که به خوبی موفق میشود شخصیتهایش را معرفی و در بزنگاههای داستانی بیننده را با آنها همراه کند. فرهاد (با بازیِ محمدرضا فروتن) و همسرش نگار (با بازیِ لیلا حاتمی) زندگی آرامی دارند تا اینکه خبر میرسد کوروش (فرزان اطهری) که زمانی قرار بوده با نگار ازدواج کند، در حال بازگشتن به ایران است. «چهلسالگی» این موقعیت احساسی را با درونمایهای اخلاقی پیوند میزند: فرهاد در حال تبدیلشدن به یک قاضی است و پیش از هر چیز میبایست بیاموزد داوری درستی نسبت به پیرامون خود داشته باشد.
فیلم دوران عاشقی | ۱۳۹۳
«دوران عاشقی» محصول ۱۳۹۳ و فیلم مردی بدون سایه محصول ۱۳۹۷ (دو فیلم آخرِ کارنامه علیرضا رئیسیان)، فیلمهایی با موضوع قدرت سیاسی و فساد اقتصادی هستند که بر بستری از روابط زناشویی روایت میشوند. در هر دو فیلم، زندگی مشترک یک زوج در حال فروپاشی است و فیلمها از طریق نمایش فروپاشی اخلاقی که ناشی از اوضاع نابهسامانِ سیاسی و اقتصادی پیرامون آنهاست به این موضوع میپردازند. در «دوران عاشقی»، حمید (با بازیِ شهاب حسینی) و بیتا (با بازیِ لیلا حاتمی) زوجی هستند که مدتهاست از هم دورند. حمید زندگی مخفی با میترا (با بازیِ مینا وحید) را آغاز کرده اما بیتا خودش را با کارش سرگرم نگه میدارد. دراینبین، رئیسِ حمید (با بازیِ فرهاد اصلانی) که یک هلدینگ را اداره میکند به حمید فشار میآورد تا از همسرش جدا شود و زندگی تازهای را با میترا آغاز کند.
فیلم مردی بدون سایه | ۱۳۹۷
در فیلم مردی بدون سایه موضوع کمی پیچیدهتر است. ماهان (با بازیِ علی مصفا) و سایه (با بازیِ لیلا حاتمی) زوجی فرهنگی هستند. بعد از بیکار شدن ماهان، سایه در شرکتی بینالمللی مشغول به کار میشود اما ماهان شک میکند که همسرش در حال خیانت به اوست. همچون «دوران عاشقی»، در «مردی بدون سایه» نیز فیلم به شکل موازی به فسادی میپردازد که درست جلوی چشمِ زوج فیلم در حال گسترش است اما روابط درونی آنها به حدی مغشوش شده که توانی برای مبارزه با آن را ندارند. از این منظر هر دو فیلم را میتوان داستان استحاله یک زندگی مشترک دانست.
در نگاهی کلی به کارنامه علیرضا رئیسیان میتوان گفت فیلمهای رئیسیان فیلمهای زمانه خود هستند؛ از آن دست فیلمهایی که باید در همان سال ساخت آنها را نگاه کرد. به دلیل علاقه رئیسیان به پرداختن به مسائل روز، وقتی آثار او را با فاصلهای چندساله میبینیم به نظر میرسد با فیلمی قدیمی مواجهایم که تاریخمصرفش تمام شده. اما فیلمهای رئیسیان ویژگی سینمایی مشخصی دارند که از کهنه شدنِ آنها جلوگیری میکند: او همواره مفاهیم مستتر در آثارش را در قالب داستانی پُروپیمان یا به بیان بهتر، ملودارمی فکرشده به بیننده عرضه میکند. در تمامی آثار او شاهد یک دغدغه ذهنیِ مشخص هستیم که در بستر یک روایت عاطفی شکل میگیرد و قوام مییابد. از این منظر میتوان فیلمهای رئیسیان را آثاری پیشرو دانست؛ ملودارمهایی پیشرو که سینمای بدنه را برای ساخت آثاری با کیفیت بصری و محتوایی بهتر راهنمایی میکنند.