فیلمهای علمی تخیلی هنوز هم در میان مردم محبوبیت زیادی دارند؛ این محبوبیت، تا حد زیادی مدیون مجموعه فیلمهای «جنگ ستارگان» است. بااینحال، بسیاری از فیلمهای علمی تخیلی مستقل که در چند دهه اخیر اکران شدهاند، آنطور که باید موردتوجه قرار نگرفتهاند. در ادامه، به ۱۰ نمونه از بهترین فیلم های علمی تخیلی قرن ۲۱ میپردازیم که بهطور مستقل ساخته شدهاند. این فیلمها، قطعاً ارزش دیدن دارند؛ با فیلیموشات همراه باشید.
در ادامه خواهید خواند:
۱۰- فراماشین
ایده هوشمندانه و اجرای دقیق «فراماشین» باعث شده است تا این فیلم، یکی از محبوبترین فیلم های علمی تخیلی مستقل قرن ۲۱ باشد. فیلم، با نظرات مثبت از سوی اکثر منتقدان و مردم همراه شد؛ ترکیب فضای پرتنش با اجراهای شگفتانگیز موجب شده است تا نهتنها تماشاگران بدنه سینما از آن لذت ببرند، بلکه تماشاگران سختگیر نیز شجاعت هنرمندانهاش را تحسین کردهاند.
سه سال پس از ساخت فراماشین، الکس گارلند در سال ۲۰۱۸، فیلم نابودی را کارگردانی کرد. با تماشای این دو فیلم متوجه خواهید شد که او استعدادی خارقالعاده برای ساخت فیلمهای مستقل از ایدههای علمی تخیلی متقاعدکننده دارد.

۱۸- ماه
ماه یک فیلم مفهومی است که با دیدگاهی عمیق نسبت به فیلم کلاسیک «سولاریس» محصول سال ۱۹۷۲ به کارگردانی تارکوفسکی از دیگر فیلمهای علمی تخیلی پیشی گرفته است. «ماه» تا حد زیادی بر شخصیت اصلی داستان به بازیگری سام راکول متمرکز شده است. فیلم «ماه» با روندی کند و آرام که شما را به فکر وامیدارد و یکی از هوشمندانهترین فیلم های علمی تخیلی مستقل قرن ۲۱ است.

۱۷- او
او، احتمالاً پرهزینهترین فیلم این فهرست است. ستارههای مشهور زیادی در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند و کارگردان فیلم نیز اسپایک جونزِ باتجربه است. سبک منحصر بفرد جونز همراه با شخصیتهای عجیبوغریب و تفسیر حیرتانگیز اجتماعی، ترکیب فوقالعادهای ارائه میدهد. بازی اسکارلت جوهانسون که در این فیلم تنها به صداپیشگی پرداخته است، تحسین منتقدان را برانگیخت. واکین فینیکس نیز که در این فیلم بهتنهایی وظیفه دشوار جلبتوجه مخاطبان را بر دوش میکشید، بازی حیرتانگیزی ارائه داده است.
داستان فیلم درباره مردی است که عاشق یک دستیار صوتی مجازی میشود. طنز و انتقاد «او» از شیدایی نسل ما به دنیای مجازی کاملاً مشهود است. احتمالاً درخشانترین بخش این فیلم جایی است که جونز مخاطبان را وادار میکند نسبت به روابط اصلی زندگی خود اهمیت قائل شوند.

۱۶- برف شکن
اولین فیلم انگلیسیزبان بونگ جون هو، «برفشکن»، یک فیلم اکشن علمی تخیلی پادآرمانشهری غمناک است. این کارگردان تحسینشده از سوی منتقدان، دیدگاه کنایهآمیز خود را در ژانرهای جریان بدنه سینما به تصویر میکشد. ژانرهای علمی تخیلی و اکشن با سروصدای بلند، جلوههای پر آبوتاب و بودجههای کلان تعریف شدهاند اما شایستگی «برفشکن» از رویکرد متعادل و حساسش نشئت میگیرد. «برفشکن»، بدون جلوههای ویژه و بدون توقف آزاردهنده ذهن ساخته شده است اما بدون آنکه نیازی به آن داشته باشد، ساختاری عاقلانه دارد.
بونگ جون هو بهوضوح میداند که چگونه سکانش های اکشن استثنائی را در فیلمش بگنجاند؛ فیلم، سرشار از صحنههای اکشن است. این فیلم مستقل نشان میدهد که کارهای بهظاهر کوچک میتوانند اثر چشمگیری داشته باشند. بخش زیادی از «برفشکن» در یک قطار رخ میدهد. اگر در عوض بونگ جون هو، کارگردانی نالایق این داستان را روایت میکرد، شاید در عوض یک فیلم با دیدگاهی قطعی و تفسیر سیاسی و اجتماعی حیرتآور، با یک فیلم آشفته و محصور مواجه بودیم.
«برفشکن» برای طیف وسیعی مخاطبان جذاب است و با توجه به بازیگران مشهور فیلم، توجهات زیادی را جلب کرد. اگر این فیلم را ندیدهاید، یکی از فیلم های علمی تخیلی مستقل قرن ۲۱ را از دست دادهاید که تلنگری به دنیای سینما زد.

۱۵- خرچنگ
کارگردان یونانی فیلم، یورگوس لانتیموس، با این فیلم مستقل توانست نام خود را در سینماهای آمریکا مطرح کند. «خرچنگ» فیلمی است که بهمرور به آن عادت میکنید؛ کسانی که با سبک طنز تاریک لانتیموس آشنا نیستند با دیدن این فیلم به دو قطب تقسیم خواهند شد.
همانند سایر فیلم های علمی تخیلی قرن ۲۱ ، «خرچنگ» از عناصر ژانر استفاده میکند تا برخی از انتقادات تند اجتماعی را مطرح کند. داستان در زمان آینده روایت میشود؛ جایی که مردم باید برای خود یک همسر پیدا کنند و در این صورت میتوانند باقی عمر خود را آزادانه و در کنار هم زندگی کنند. اگر کسی نتوانند همسری برگزیند، به حیوان تبدیل میشود.
تماشاگران عام سینما نباید از این داستان عجیب دلسرد شوند؛ زیرا فیلم، دنیا و جامعه مخصوص به خود را خلق کرده است: دنیایی که بینندگان میتوانند خود را در آن تصور کنند و از این کار لذت ببرند. ترکیب طنز عجیب و غریب و غیرمنتظره و المانهای جدی موجب میشود که حسی منحصربهفرد را تجربه کنید.

۱۴- مالیخولیا
کارگردان فیلم، لارس فون تریه (که این اواخر به نظر میرسد مایل است فیلمهایی با هدف توهین به مردم بسازد)، در فیلم «مالیخولیا» کمی خودداری به خرج داده است. داستان فیلم، با نزدیک شدن یک سیاره جدید به سمت زمین آغاز میشود و با افسرده شدن کریستن دانست پس از عروسی ادامه مییابد.
این خلاصه از داستان اگرچه عمق اثر را توصیف نمیکند اما باید گفت که فیلم هم از دیدگاه ادبی و هم از دیدگاه استعاری بیماری روانی را بررسی میکند. فون تریه که خود درگیر افسردگی بوده است، قطعاً میداند چگونه این شرایط را به شیوهای تاثیرگذار به تصویر بکشد.
فیلم را میتوان از دیدگاههای مختلفی تفسیر کرد اما یکی از پذیرفتهشدهترین فرضیهها این است که قصد دارد با این ایده بازی کند که زندگی به دلیل غیرقابلاجتناب بودن مرگ بیهوده و بیارزش است. سیارهای که در حال نزدیک شدن به زمین است، حسی را بیان میکند که برای افراد افسرده تجربهای روزمره محسوب میشود: آنها میدانند که پایان، نزدیک است پس چرا باید کاری انجام دهند؟ آنها فقط میخواهند که پایان فرابرسد. این یک بینش مالیخولیایی است اما برای تماشاگرانی که مایل به دیدن فیلم هستند بسیار جذاب خواهد بود.

۱۳- تقدیر
درحالیکه دیگر فیلمهای این فهرست قصد دارند معانی عمیق را به تصویر بکشند، «تقدیر» ارزش زیادی برای سرگرمی علمی تخیلی است. فیلم، یک داستان سهگانه هیجانانگیز با ایده دستکاری در زمان را روایت میکند؛ ایدهای که هواداران فیلمهای علمی تخیلی آن را تحسین میکنند. پیچوتابهای داستان، ذهن شما را برای مدتی درگیر میکند و این چیزی است که یک فیلم علمی تخیلی خوب بهراحتی انجامش میدهد.
تماشاگران و منتقدان معتقدند که «تقدیر» یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی قرن ۲۱ است و اگر بودجه بالاتری داشت، میتوانست یک بلاک باستر بزرگ باشد.

۱۲- یکپارچگی
«یکپارچگی» یک فیلم علمی تخیلی مستقل و کوچک است که گوهری واقعی به شمار میرود. با بودجه کم و استفاده هوشمندانه از یک مکان شلوغ، «یکپارچگی» یک تریلر علمی تخیلی مهیج است که همه باید آن را ببینند. فیلم به گروهی از دوستان میپردازد که در یک میهمانی شام دور هم جمع شدهاند و منتظرند که یک ستاره دنبالهدار از آسمان عبور کند. در این هنگام، نوعی سیاهچاله در خیابان ظاهر و هرکسی که داخل آن میشود وارد دنیاهای موازی میکند.
«یکپارچگی» با چندین شخصیت جذاب، بهطور پیوسته شما را وادار میکند تا در مورد داستان حدس بزنید. این فیلم، مورد کمتوجهی قرار گرفته اما قطعاً شایسته توجهات بیشتری است.

۱۱- زیر پوست
شاهکار علمی تخیلی عمیق جاناتان گلیزر در سال ۲۰۱۳ اکران شد و یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی قرن ۲۱ نام گرفت. با دیدن آن متوجه میشوید که چرا این فیلم در رتبه دوم فهرست جا خوش کرده است. بازی با مضامین هویت، انسانیت و تفکر در مورد خود از دیدگاههای مختلف باعث شده است که «زیر پوست» بینشی خیرهکننده به شرایط و المانهایی از انسانیت ارائه دهد که ماهیت ما را تشکیل میدهند.
«زیر پوست»، در همه لحظات قابلدرک نیست اما این موضوع جذابیت فیلم را کاهش نمیدهد. این موضوع اثبات میکند که ژانر علمی تخیلی بستری عالی برای سرگرمی فلسفی است. این سبک، تا حد زیادی به داستانپردازی بصری متکی است و مخاطب باید برای فهم موضوع تلاش کند. یک بیگانه بینام به شهرهای اسکاتلند سفر میکند تا با وسوسه کردن انسان و به دام انداختنشان، در مورد موضوعات انسانی تحقیق کند. «زیر پوست» یک فیلم بسیار تجربی است و همه هواداران سینمای هوشمندانه باید آن را ببینند.

۱۰- فرار از فردا
علمی تخیلی، درام، ترسناک، فانتزی و حتی طنز، همگی در این فیلم غیرقابل دستهبندی نقش دارند. «فرار از فردا» فیلمی با بودجه کم است که بهصورت محرمانه، در چند مرحله و با استفاده از یک گوشی آیفون در دیزنیلند فیلمبرداری شد. این فیلم، یکی از منحصربهفردترین آثار سینماست. در اولین نمایش فیلم، منتقدان به دو دسته تقسیم شدند؛ برخی، فیلم را یک اثر جسورانه با سبک منحصربهفرد میدانستند اما گروهی دیگر معتقد بودند فیلمی متکبرانه و فاقد مهارت فنی را تماشا کردهاند. بااینحال، واکنش مخاطبان اکثراً منفی بود که این موضوع را میتوان از امتیاز ۲۳ درصد در سایت راتن تومیتوز متوجه شد.
اما «فرار از فردا» مستحق یک شانس مجدد است و باید در مورد آن تجدیدنظر کرد. فیلم، یک انتقاد خلاقانه و جسورانه از تجارت گرایی ارائه می دهد. کارگردان با مضامین فراواقعگرایانه و پیچوتاب روایی، تجربهای تفکر برانگیز را به تصویر کشیده و این موضوع شایسته استقبالی بهمراتب بهتر است.

۹- تعادل محصول سال ۲۰۰۲
داستان فیلم منحصر به فرد و پادآرمانشهری «تعادل» پس از وقوع جنگ جهانی سوم در سال ۲۰۷۲ روایت میشود؛ جایی که ظلم و فساد جهان را فرا گرفته و دولتی تمامیتخواه (توتالیتاریسم) بر سر کار آمده است. نظام حاکم برای جلوگیری از وقوع جنگ جهانی چهارم تصمیم گرفته تمام احساسات و عواطف مردم را با خوراندن دارو به آنها سرکوب کند زیرا بر این عقده است که تمام حس جنگجویی بشر از احساساتش نشئت میگیرند. نقش اصلی این فیلم را کریستین بیل ایفا میکند. او یک مجری قانون به نام جان پرستون است که برای دولت کار میکند. ماجرا زمانی آغاز میشود که جان مقداری از داروی کاهنده احساساتش را گم میکند و این مسئله باعث میشود خاطرات و عواطفش بازگردند. همین موضوع باعث میشود او تصمیم بگیرد سیستم و دولت را سرنگون کند.
حضور کریستین بیل به عنوان نقش اصلی یکی از فیلم های علمی تخیلی کمتردیدهشده با داستانی مبتکرانه راه را برای موفقیت فیلم «Equilibrium» هموار کرده بود اما پس از موفقیت در خارج از آمریکا، کمپانی برادران واینستین تصمیم گرفت تمرکز تبلیغاتی خود را روی خارج از کشور معطوف کند؛ به همین دلیل این فیلم آنچنان که باید در آمریکا دیده نشد.
با دیدن فیلم «تعادل» ناخودآگاه به یاد فیلم «ماتریکس» خواهید افتاد. اگرچه داستان کاملاً منحصر به فرد است اما سبک بصری فیلم تشابهات زیادی به سهگانه مشهور برادران واچوفسکی دارد. این موضوع را نمیتوان یک نقطه ضعف دانست و به احتمال زیاد هواداران مجموعه فیلمهای «ماتریکس» از «تعادل» لذت خواهند برد. صحنههای اکشن این آثار نیز به یکدیگر شبیه است اما هنرهای رزمی به تصویر کشیده شده در فیلم «تعادل»، به خصوص مبارزه با تفنگ، بینظیر است.

۷- نئون جنسیس: اونگلیون: پایان اونگلیون محصول سال ۱۹۹۷
پویانمایی قالبی ایدهال برای به تصویر کشیدن ژانر علمی تخیلی است. این ژانر اغلب با معماری، تکنولوژی و محیطی سر و کار دارد که در دنیای واقعی وجود ندارند و انیمیشن به طراحان و فیلمسازان آزادی هنری کاملی اعطا میکند تا بدون محدودیتهای دنیای واقعی آثارشان را بسازند.
هنوز هم افراد زیادی تصور میکنند انیمیشنها فقط مخصوص کودکان هستند، اما خلاف این موضوع بارها به اثبات رسیده است. بزرگسالان زیادی به تماشای انیمشین علاقه دارند و همین موضوع، تهیهکنندگان را نسبت به ساخت آثار متناسب با سلیقه آنها ترغیب میکند. کشور ژاپن با ساخت تعداد زیادی فیلم انیمه با جامعه هدف افراد بزرگسال در این زمینه پیشرو است. ترکیب تمام چیزهایی که گفتیم باعث شده تا انیمهها و فیلم های علمی تخیلی در جذب مخاطبان بزرگسال در ژاپن و به طور کلی در سرتاسر جهان، موفق عمل کنند. آثاری همچون «انیماتریکس» (The Animatrix)، «آکیرا» (Akira)، «شبح درون پوسته» (Ghost in the Shell)، «کابوی بیباپ: فیلم سینمایی» (Cowboy Bebob: The Movie) و «پاپریکا» (Paprika)، همگی نمونههای خوبی از انیمههای علمی تخیلی محبوب هستند که عملکرد خوبی در جامعه بینالمللی داشتهاند.
«Neon Genesis Evangelion: The End of Evangelion» آخرین قسمت از انیمه سریالی «نئون جنسیس اونگلیون» است که توسط هیدئاکی آنو کارگردانی شده است. او که کارگردانی دیگر قسمتهای این انیمه سریالی تحسینشده را نیز بر عهده داشته، در قسمت پایانی سطح بالاتری از پیچیدگی و جلوههای بصری شگفتانگیز را ارائه داده است. داستان این مجموعه انیمه از جایی آغاز میشود که در سال ۲۰۰۰، موجودی عجیب و ناشناخته به نام فرشته (Angel) باعث از بین رفتن نیمی از جمعیت زمین میشود. پس از این فاجعه، داستان در سال ۲۰۱۵ روایت میشود؛ جایی که پدر یک پسر ۱۴ ساله به نام شینجی ایکاری در ژاپن از او میخواهد تا با کنترل سلاحهای نیمهمکانیکی به جنگ فرشتهها برود.

۶- آرکیو محصول سال ۲۰۱۶
سازندگان فیلم های علمی تخیلی علاقه زیادی دارند تا با زمان بازی کنند. سفر در زمان رایجترین انتخاب در این ژانر محسوب میشود و جایگاه دوم به حلقههای زمانی تعلق دارد. پس از اکران فیلم «روز گراندهاگ» (با عنوان اصلی «Groundhog Day») در سال ۱۹۹۳، فیلمهای زیادی سعی کردند موفقیت آن را با استفاده از ایده گرفتار شدن در یک حلقه زمانی تکرار کنند. اگرچه هیچکدام نتوانستند همچون «روز گراندهاگ» به کارگردانی هارولد رامیس بدرخشند، اما در هر صورت تماشای فیلمهای «لبه فردا» (Edge of Tomorrow)، «روز مرگت مبارک» (Happy Death Day) و «ARQ» که از این ایده استفاده کردهاند سرگرمکننده است.
متأسفانه، «آرکیو» یکی از فیلم های کمتر دیدهشده در ژانر علمی تخیلی است. داستان فیلم در آیندهای پادآرمانشهری روایت میشود؛ جایی که یک زوج در حلقه تکرار زمان گرفتار شدهاند و هر روز باید با مهاجمانی نقابپوش مقابله کنند. این حلقه به واسطه یک دستگاه که از روشی نوآورانه برای تجدید انرژی استفاده میکند ایجاد میشود. تونی الیوت در مقام کارگردان و نویسنده، تنها به ایده تکرار زمان بسنده نکرده و طرحی فراتر از زندگی را در فیلمش به تصویر کشیده است.
در حالی که حلقههای زمانی اغلب ممکن است گیجکننده باشند و شما را درگیر پیچ و تابهای قصه کنند، «آرکیو» سعی ندارد شما را با پارادوکسهای بیمعنی رها کند. الیوت به شکلی جذاب و تأثیرگذار تمام معمای مطرح شده در داستان را برایتان حل خواهد کرد. از بازیگران این فیلم میتوان به رابی امل، ریچل تیلور، شاون بنسون، گری پاول و آدام بوچر اشاره کرد.

۶- پلتفرم محصول سال ۲۰۱۹
نتفلیکس در سالهای اخیر تلاش زیادی برای ساخت سریالهای اورجینال خود کرده است و باید گفت با توجه به محبوبیت سریالهای علمی تخیلی «چیزهای عجیب» (با عنوان اصلی «Stranger Things») و «تاریک» (Dark) در این راه موفق بوده است. اما به نظر میرسد آنها برای پیدا کردن داستان مناسب جهت ساخت فیلمهای علمی تخیلی اورجینال مشکلاتی بر سر راه دارند. یکی از تلاشهای موفقیتآمیز آنها در این راه مربوط به فیلم «پلتفرم» میشود. این اثر که اولین فیلم بلند گالدر گازتلو-اوروتیا اسپانیاییتبار است، در ابتدا مورد توجه قرار نگرفت، اما پس از شیوع ویروس کرونا مردم زیادی خانهنشین شدند و توجهات زیادی به این فیلم جلب شد. بااینحال، «پلتفرم» هنوز آنچنان که باید دیده نشده و یکی از دلایل آن نیز زبان اسپانیایی فیلم است.
نقد فیلم پلتفرم | داستان غافلگیرکننده سکویی برای نجات
داستان فیلم «The Platform» در یک زندان عجیب و غریب روایت میشود؛ جایی که در هر سلول دو زندانی محبوس هستند و سلولها به صورت عمودی روی همدیگر قرار گرفتهاند. غذای این زندانیان از طریق یک سکوی متحرک به آنها داده میشود اما نکته اینجاست که سکو ابتدا در اختیار زندانیان بالاترین طبقه قرار داده میشود و تنها چند دقیقه برای خوردن غذا فرصت وجود دارد. سپس سکو به سمت طبقات پایینی حرکت میکند. این روند تا جایی ادامه پیدا میکند که سکو به آخرین سلول در پایینیترین طبقه برسد. در واقع زندانیان طبقات پایینتر باقیماندههای غذای سلولهای بالاتر را میخورند و هرچقدر که سلول پایینتر باشد احتمال باقیماندن غذا نیز کمتر خواهد بود. نکته جالبتر این است که اجازه انبار کردن غذا داده نمیشود و در پایان هر ماه، جای زندانیان به صورت تصادفی عوض میشود.
هدف از به تصویر کشیده این ایده، آگاهیبخشی به مردم در مورد مضامینی همچون خودخواهی، بخشش، بیعدالتی و طبقات اجتماعی است. فیلم «پلتفرم» به شکلی استعاری و نمادین نشان میدهد که چطور خودخواهی طبقات بالای اجتماع میتواند به گرسنگی طبقات پایین جامعه منجر شود.

۵- دلقکهای قاتل از فضای خارج از جو محصول سال ۱۹۸۸
فیلم های علمی تخیلی از آن دسته آثاری هستند که استعداد زیادی برای جذب هواداران خاص و تبدیل شدن به یک فرهنگ منحصر به فرد دارند، به خصوص اگر در ترکیب با ژانرهای تریلر و ترسناک ساخته شده باشند. فیلم «Killer Klowns from Outer Space» نه تنها بینشهایی نسبت به آینده جهان ارائه میدهد، بلکه ایدهای دیوانهوار دارد: حمله موجودات فضایی که شباهت زیادی به دلقکها دارند. دیالوگهای جذاب و بهیادماندنی، قصههای علمی تخیلی عجیب و صحنههای ترسناک خندهدار ویژگیهایی هستند که این فیلم را به یک اثر کلاسیک و کالت تبدیل کردهاند.
داستان فیلم «دلقکهای قاتل از فضای خارج از جو» در دهه ۸۰ و در یک شهرک سینمایی روایت میشود. دانشجویان عاشق، پلیسهای فاسد و موجوداتی شبیه به دلقک که از فضا آمدهاند تا زمین را نابود کنند. اگرچه اسلحههای این دلقکها شبیه به اسباببازی هستند و آنها مردم را در پیلههایی شبیه پشمک زندانی کردهاند اما خطر آنها جدی است و نجات کره زمین از این فاجعه، به تلاش چند دانشجوی سر به هوا بستگی دارد.

۴- گورا محصول سال ۲۰۰۴
یکبار دیگر با فیلمی روبرو هستیم که پس از اکران طرفداران خاص خود را پیدا کرد. صنعت فیلمسازی کشور ترکیه نسبتاً کوچک است و همه ما آن را با سریالهای عاشقانهاش میشناسیم. اگرچه طی سالهای اخیر چندین فیلم سینمایی باکیفیت در ترکیه ساخته شدهاند، اما به ندرت اتفاق میافتد که یک فیلم ترکیهای در جامعه بینالمللی محبوبیت کسب کند. با رشد این صنعت و سرمایهگذاری روی فیلمسازی، ترکیه در مسیر پیشرفت قرار گرفته و با فیلمهایی همچون «کیدی» (با عنوان اصلی «Kedi»)، «اسب وحشی» (Mustang) و «روزی روزگاری در آناتولی» (Once Upon a Time in Anatolia) فراتر از مرزهای خود درخشیده است.
«گورا» یک فیلم علمی تخیلی فوقالعاده با مضامین طنزآمیز است که متأسفانه هنوز خارج از ترکیه مورد توجه قرار نگرفته است. جم ییلماز، کمدین مشهور ترکیهای، علاوه بر نویسندگی فیلمنامه، نقش دو کاراکتر را نیز در فیلم ایفا میکند: یک قهرمان و یک شرور. قهرمان فیلم که عارف نام دارد یک فروشنده فرشهای دستدوم است که توسط موجودات بیگانه ربوده میشود و برای کار به عنوان یک برده به سیاره آنها «G.O.R.A.» برده میشود. او در این سیاره بیگانه درگیر نقشههای شیطانی یکی از فرماندهان امنیتی برای سلطنت بر گورا میشود. حالا نجات سیارهای که او را به اسارت گرفته بودند به عارف بستگی دارد.
حضور کاراکتری شبیه به باب مارلی با دیالوگهای خندهدار، جنبه کمدی فیلم را تشکیل داده است. داستانهای طنزآمیز فیلم «گورا» که سعی دارند فیلمهای علمی تخیلی غربی همچون «جنگ ستارگان» و «ماتریکس» را مسخره کننده بسیار خوب از آب درآمدهاند. صرف نظر از مضامین کمدی سرگرمکننده، جنبههای اکشن فیلم با توجه به بودجه آن شگفتآور هستند. فیلم «G.A.R.A.» یکی از آثاری است که افراد علاقمند به تماشای فیلمهای علمی تخیلی خارج از هالیوود باید ببینند.

۳- چه بر سر دوشنبه آمده است محصول ۲۰۱۷
در سال ۲۰۴۳، دولت برای مبارزه با ازدیاد جمعیت، سیاست تکفرزندی را درپیش گرفته است. مواد غذایی اصلاحشده از نظر ژنتیکی میزان تولد کودکان چندقلو را افزایش داده و همین موضوع باعث شده پیروی از این قانون دشوار شود. نومی راپاس (بازیگر سهگانه «میلنیوم» یا «هزاره»، یک مجموعه رمان جنایی پرفروش به نویسندگی استیگ لارسن که به سه فیلم سوئدی «دختری با خالکوبی اژدها»، «دختری که با آتش بازی کرد» و «دختری که به لانه زنبور لگد زد» تبدیل شد) در این فیلم نقش تمام ۷ قُل یکسان دخترانی هفتقلو را ایفا میکند که هر یک با الهام از روزهای هفته نامگذاری شدهاند. پدربزرگ آنها (با بازی ویلم دفو) سرپرستی این هفت دختر را برعهده دارد. هر یک از دخترها تنها حق دارد در روز همنام خود از خانه خارج شود و زندگی عادی داشته باشد. اما ماجرا زمانی بحرانی میشود هویت این ۷ خواهر لو میرود.
نومی راپاس یکی از بازیگران بااستعداد این روزهای دنیای سینما است که اغلب نقش یک زن بزنبهادر را ایفا میکند. او فیلم «چه بر سر دوشنبه آمده؟» عملکردی استثنائی داشته و به خوبی، بازی در نقش هر هفت خواهر را مدیریت کرده است. اگرچه بازی او در نقش تمام کاراکترها به یک اندازه یکسان عالی نیست، اما نومی راپاس و ویلم دفو همچون گذشته بازی بینظیری ارائه دادهاند. در حالی که طرح کلی قصه را در اغلب فیلم های علمی تخیلی دیدهایم، اما سرگرمکنندگی و شگفتانگیز بودن تصمیماتی که برای این فیلم گرفته شده واقعاً جالب توجه است. از همه مهمتر، صحنههای اکشن فیلم به شدت تأثیرگذار هستند و شما را راضی خواهند کرد.

۲- پسر و دنیا محصول سال ۲۰۱۳
«Boy & The World» دومین انیمیشن این لیست است که اگرچه از المانهای ژانر علمی تخیلی کمتر بهره برده است، اما این موضوع چیزی از ارزش آن برای تماشا کم نمیکند. این فیلم برزیلی، داستان یک پسر جوان را روایت میکند که باید با مصائب دوری از پدرش که برای کار به یک شهر بزرگ رفته است کنار بیاید. زمانی که طاقت او سر میآید، پسرک تصمیم میگیرد به دنبال پدرش برود. این تصمیم، او را به یک ماجراجویی بزرگ در دنیای رمزآلود آینده هدایت میکند. انیمیشن «پسر و دنیا» نمای زیبای یک دنیای جادویی را از دیدگاه یک کودک به تصویر میکشد.
«پسر و دنیا» تقریباً هیچ دیالوگی ندارد و قصه از طریق جلوههای سمعی و بصری متنوع جلو میرود. تصاویری که در این فیلم میبینید ترکیبی زیبا و منحصر به فرد از تکنیکهای پویانمایی مختلف است که نه تنها شامل نقاشی دستی، بلکه شامل نقاشی و پویانمایی دیجیتال نیز میشود. این ترکیب کمتردیدهشده از تصاویر و اصوات باعث شده تماشای فیلم به یک تجربه ویژه برای هر کسی تبدیل شود. این فیلم در هشتاد و هشتمین دوره جوایز اسکار توانست نامزد دریافت جایزه بهترین پویانمایی شود اما در رقابت با انیمیشن «داستان خرس» (با عنوان اصلی «Bear Story») شکست خورد. با این حال، منتقدان زیادی عاشق این فیلم و نمایش کندوکاو دنیا، با تمام زیباییها و زشتیهایش، توسط یک پسربچه شدند.

۱- بی پایان محصول سال ۲۰۱۷
پس از ساخت فیلم های مستقل و تحسینشده «بهار» (با عنوان اصلی «Spring») و «قطعیت» («Resolution»)، جاستین بنسون و آرون مورهد مسیر موفق خود را ادامه دادهاند. در کنار کارگردانی، آنها به عنوان تهیهکننده، تدوینگر و بازیگر نقشهای اصلی نیز در فیلم حضور دارند. علاوه بر اینها، بنسون نویسندگی فیلمنامه و مورهد هم فیلمبرداری اثر را برعهده داشته است. آنها به شکلی خلاقانه تمام کارهای اساسی ساخت این فیلم را خود انجام دادهاند و با توجه به این موضوع میتوان گفت دیدگاهشان به خوبی منتقل شده است.
فیلم «The Endless» اثری است که برای کسب بهترین تجربه، باید بدون هیچ پیشزمینهای سراغ دیدنش بروید. اما اگر حس کنجکاویتان فروکش نمیکند توضیح مختصری میدهیم. بنسون و مورهد نقش دو برادر را ایفا میکنند که سالها قبل عضو یک فرقه با اعتقادات عجیب بودهاند اما از دست آنها فرار کردهاند. زمانی که دوباره این دو برادر با اعضای گروه ملاقات میکنند، برخوردی گرم و صمیمانه دریافت میکنند اما باورهای عجیب آنها هنوز مرموز است. به تدریج برادران متوجه میشوند که این اعتقادات چندان هم عجیب نیستند.
«بی پایان» یکی دیگر از آثار این فهرست است که جلوههای ویژه درخشانی دارد؛ به حدی که شاید در اغلب فیلمهای علمی تخیلی ندیده باشید. المانهای این ژانر به خوبی به تصویر کشیده شدهاند و نقطه قوت فیلم نیز در همین بخش برجسته میشود. فیلم «بی پایان» شما را وادار به تفکر میکند، اما نگران نباشید زیرا در پرده نهایی، پاداش این کار را به شما خواهد داد.

منبع: Taste of Cinema