مینی سریال تلویزیونی «مادرپدرپسر»، محصول شبکه بیبیسی دو است و داستان یک خانواده ازهمگسیخته را روایت میکند. ریچارد گییر پس از چند دهه با این درام هیجانی به تلویزیون بازگشته است.
سریال مادرپدرپسر با عنوان اصلی «MotherFatherSon»، یک سریال تلویزیونی در ژانر درام هیجانی است که پخش آن از ششم مارس ۲۰۱۹ از شبکه بیبیسی دو آغاز شد. این مجموعه هشت قسمتی، داستان خانوادهای ازهمگسسته را روایت میکند که در بحبوحه بحرانهای سیاسی و شرایطی فاجعهبار، کنار هم جمع میشوند. ریچارد گییر، ستاره فیلمهای شیکاگو با عنوان اصلی «Chicago» و «هاچی: داستان یک سگ» با عنوان اصلی «Hachi: A Dog’s Tale» پس از سالها به تلویزیون بازگشته است. او در این فیلم نقش مکس فینچ، یک روزنامهدار آمریکایی را ایفا میکند. سریال «مادرپدرپسر» در پس نگاه کاریزماتیک ریچارد گییر، داستانی درام این خانواده را با پیچوتابهای روایی دیوانهکننده پیش میبرد. در نقد و بررسی سریال «مادرپدرپسر» با فیلیمو شات همراه باشید.
برای نقد سریال مادرپدرپسر باید کار را با رویکردی مؤدبانه آغاز کنیم. این مجموعه تلویزیونی، داستانی بهظاهر زیبا در مورد یک خانواده را روایت میکند که در عرصه رسانه فعال هستند. داستان این مینیسریال، تقریباً مشابه با سریال «وراثت» با عنوان اصلی «Succession» است که از شبکه HBO پخش میشود. بااینحال، این دو مجموعه تلویزیونی لحن متفاوتی دارند. سریال «مادرپدرپسر» از چند نقطه قوت برخوردار است: گروه بازیگران محبوب، نمونههایی امروزی از سوژههای آشنا برای مخاطب و صحنههایی که مردان عصبانی رو به آسمان فریاد میزنند.
معرفی و بررسی سریال استامپ تاون | درام جنایی شبکه ایبیسی
ریچارد گییر برای اولین بار پس از چند دهه در نقش یک شخص بانفوذ و جذاب در عرصه رسانه به نام مکس فینچ به تلویزیون بازگشته است؛ هلن مککروری، بازیگر فیلمهایی همچون «هری پاتر» (در نقش نارسیسا مالفوی، مادر دراکو) و «اسکای فال» با عنوان اصلی «Skyfall»، در این سریال نقش همسر سابق مکس به نام کاترین را ایفا میکند. بیلی هوول، هنرپیشه فیلم جنگی «دانکرک» با عنوان اصلی «Dunkirk»، نمونهای از جبرگرایی را در این سریال ارائه داده است. او نقش پسر سیساله مکس و کاترین به نام کیدن را ایفا میکند. گییر در مصاحبهها گفته که این سریال خصوصیاتی «شکسپیرگونه» دارد و با تماشای مکس به یاد فیلم «همشهری کین» با عنوان اصلی «Citizen Kane» خواهید افتاد. از دیگر بازیگران این مجموعه تلویزیونی میتوان به پیپا بنت-وارنر، جوزف ماول، سارا لانکشایر، شینید کیوسک و النا آنایا اشاره کرد.
آنطور که از ظاهر امر پیداست، این سریال کیفیت و پتانسیل خاصی دارد؛ اما چیزی که مشخص نیست میزان این کیفیت است. باید دید که آیا «مادرپدرپسر» در پس لباسهای گرانقیمت بازیگرانش میتواند برای مخاطب جذاب باشد؟ ریچارد گییر در نقش مکس فینچ بسیار مرموز و بینقص عمل کرده است: ترس و قدرت همیشه همراه مکس هستند و هر کس که به او نزدیک میشود انگار از کاریزمای خیره کننده گییر بهطور موقت فلج میشود. مکس، به دلیل انتخابات عمومی قریبالوقوع به لندن رفته است. او در یکی از صحنهها از مشاور ارشدش لارن (با نقشآفرینی پیپا بنت-وارنر) میپرسد: «اینجا اومدی تا یه نخستوزیر انتخاب کنی یا با پسرت سروکله بزنی؟» پاسخ این سوال هر دو است. شخصیت لارن ما را به یاد ربکا بروکس، مدیرعامل سابق شرکت نیوز اینترنشنال میاندازد.
مکس فینچ، روزنامه خود با عنوان «گزارشگر ملی» یا «National Reporter» را به دستان کاملاً ناتوان کیدن میسپارد. پسری که به مواد مخدر اعتیاد دارد و روزهایش را با مصرف مقدار زیادی کوکائین به شب میرساند. کیدن به شبکه خبر میرود و به کارکنان یاد میدهد که چطور چیدمان صندلیها در ارعاب مصاحبهشوندگان موثر هستند. او مردی مغرور است و با نگاه از جایگاهی بالاتر سعی دارد کارکنانی را آموزش دهد که خودشان به نحوه انجام امور آگاهتر هستند. کیدن از قدرتش سوءاستفاده میکند و هیچچیز را بیشتر از صحبت در مورد آگاهیهایش نسبت به امپراتوری رسانه دوست ندارد. او مرتباً با آنجلا هاوارد (با نقشآفرینی سارا لانکشایر)، رهبر حزب مخالف جلسه میگذارد. آنجلا از آن دسته افرادی است که میگویند: «من قصد ندارم قوانین را نقض کنم. من میخواهم آنها را تغییر دهم.» و ادعا میکنند که درد مردم زجرکشیده را درک میکنند. بهعنوان کسی که افراد را از طریق تجربه سیاسی بهقدرت میرساند، مکس میتواند آنجلا را به آرمانهای رفیعش برساند؛ اما چشمان پولادین فینچ نشان میدهند که او در ازای این کار چیزی میخواهد.
مکس قدرت زیادی دارد اما زمانی که پای مسائل زندگی شخصیاش به میان میآید، ما عملاً قدرتی نمیبینیم. تنش بین کیدن و مکس بسیار ترسناک است. کیدن حالا تحتفشار زیادی قرار گرفته و با استخدام یک کارگر جنسی سعی دارد دردهایش را تسکین دهد. رابطه میان این دو، یکی از عجیبترین صحنههای این سریال و شاید تاریخ تلویزیون است.
کاترین از سوی خانواده اشرافیاش طرد شده است و روزهایش را با انجام کارهای داوطلبانه در یک پناهگاه بیخانمانها میگذراند. کاترین دوست دارد زمانی را به خاطر بیاورد که کیدن یک پسر خوب و مهربان بود و هنوز توسط پدرش به یک انسان خبیث تبدیل نشده بود. در یکی از صحنهها، کاترین هنگام صرف نهار با چشمانی اشکآلود میگوید: «من قبلاً به تو خیلی افتخار میکردم.» این جمله زمانی بر زبان او جاری میشود که خاطرهای از کیدن خردسال را به یاد آورده است؛ هنگامی که کیدن میخواهد کنار یک خوک آبی در حال مرگ بماند تا او نفسهای آخرش را تنها نباشد.
سریال «مادرپدرپسر» سرشار از این لحظهها است و میتوان گفت قوانین یک ملودرام تئاتری به خوبی در این مجموعه تلویزیونی رعایت شده است. یکی از بحثهای طولانی سریال پیرامون این مسئله روی میدهد که آیا کلمه «افزودنیها» («accoutrements») بدون اشاره به استیک تارتار (غذایی گوشتی که بهصورت خام سرو میشود) مورداستفاده قرار میگیرد یا نه؛ البته این بحث در اعماق خود یک حقیقت عاطفی را پنهان کرده است. قصه سریال بسیار حریص و غنی است؛ ژانرهای زیادی، از معمایی-جنایی گرفته تا تریلر سیاسی در این مجموعه تلویزیونی تلفیق شدهاند. در یکی از اپیزودها، قتلی بر اساس هک کردن تلفن رخ میدهد که یک هکر بازنشسته و تقریباً در حال مرگ تصمیم میگیرد آن را بررسی کند.
شاید میشد انتظار چنین اتفاقی را داشت. تام راب اسمیت، نویسنده سریال «مادرپدرپسر»، کسی است که سریال «داستان جنایی آمریکایی» با عنوان اصلی «American Crime Story» را در کارنامه دارد. او در قسمت «ترور جانی ورساچه» با عنوان اصلی «The Assassination of Gianni Versace» از فصل دوم این مجموعه آنتولوژی جنایتهای واقعی به نویسندگی پرداخته بود. اگرچه محدودیتهایی که او در این سریال جدید داشت باعث شدهاند اتفاقات جنایی به نظر مضحک باشند، اما سریال «مادرپدرپسر» بهشدت لذتبخش است. جیمز کنت و چارلز استوریج، کارگردانان این مجموعه هشتقسمتی، داستانی دیوانهوار را به شکلی جذاب به تصویر کشیدهاند. پیچ و تابهای قصه ما را به یاد مجموعه «دکتر فاستر» با عنوان اصلی «Doctor Foster» میاندازند. یکی دیگر از نقاط قوت این مجموعه در عجیبوغریب نبودن آن است. یکی از قسمتهای سریال با یادداشتی خارقالعاده به اتمام میرسد. «این چه چیزی بود که من دیدم؟» پس از این اپیزود، هواداران سریال قطعاً افزایش خواهند یافت؛ هوادارانی که بیصبرانه منتظر ادامه ماجرا هستند.
منبع: The Guardian