سریال «شتز کریک»، با اپیزودهای پایانیاش یکی از نقاطقوت خود را نشان میدهد: بهتصویرکشیدن بلوغ فکری کاراکترها بدون تغییر در شخصیت آنها.
سریال شتز کریک (با نام اصلی Schitts Creek)، با اپیزودهای پایانیاش یکی از نقاطقوت خود را نشان میدهد: بهتصویرکشیدن بلوغ فکری کاراکترها بدون تغییر در شخصیت آنها.
از زمان شروع «شتز کریک»، در سال ۲۰۱۵، این سریال یکی از جذابترین برنامههای تلویزیون بوده است، هرچند نوع شوخیها چندان منحصربهفرد نیست. همانطور که عوامل و سازندگان برنامه اهل کانادا هستند، سریال نیز کاملاً کانادایی است. «شتز کریک» سریالی جذاب است که نشان میدهد برای ایجاد صمیمیت در داستان، نیازی به شوخیهای بیمزه و پیشوپااُفتاده نیست.
زمانیکه «شتز کریک» برای اولینبار پخش شد، با حماقت ماهرانۀ شخصیتهای داستان، نظر بینندگان را به خود جلب کرد. خانوادۀ رُز که بهتازگی ورشکست شدهاند با بازی یوجین لوی، کاترین اوهارا و کریس الیوت، با استعداد خاصشان در ایفای نقش کمدی، بیننده را بهطرز غیرمنتظرهای به خود جذب میکنند.
دربارۀ سریال طنز جذاب دیگری به نام «Scrotal Recall»، که بعدها نامش به «Lovesick» تغییر کرد، نقدهای خوبی نوشته شده است. در ابتدای پخش «شتز کریک» نیز انتظار میرفت همانند آن سریال، شوخیها احمقانه و آبکی باشند و نظر بینندگان را به خود جلب نکنند؛ اما برخلاف انتظارها، سریال «شتز کریک» در پنج سال گذشته، یکی از متفکرانهترین و محبوبترین کمدیهای تلویزیونی بوده است.
البته در ابتدای سریال، شوخیها تا حدی احمقانه و آبکی بودند. همانطور که انتظار میرود «شتز کریک» درباره اهالی این شهر است که یکی از آنها رلاند شیت، شهردار ساده و فراموشکار (با بازی کریس الیوت) است که همراه با خانوادهاش در آنجا زندگی میکند. وقتی در ابتدا، با تابلوی زشت «به شتز کریک خوش آمدید» مواجه شدیم، بعید بهنظر میرسید که این سریال در آخرین قسمت با صحنۀ احساسی خالصانهای پایان یابد. بهعلاوه، اهالی شتز کریک بیش از آنکه شبیه مردم عجیبوغریب شهرهای کوچک باشند (مانند آنچه در سریال تلویزیونی «دختران گیلمور» (با نام اصلی Gilmore Girls) دیدیم) آدمهایی خودنما، غیرعادی و فراموشکار هستند. بخشی از این تصویر به دلیل حضور خانوادۀ تازهوارد رُز به شهر شکل گرفته است و بخش دیگر آن به دلیل مشکلات زندگی شخصیتهاست که کمکم با آنها روبهرو میشویم.
در واقع، «شتز کریک» میتوانست مانند همردههایش سریالی معمولی، با صمیمیتی بسیار کمتر باشد و انتظار میرفت سریالی پیشپااُفتاده با داستانی دمدستی از کار درآید؛ اما بازیگران «شتز کریک» خلاف این انتظارات نقشآفرینی کردند. مویرا رُز (کاترین اوهارا) مادر بیتفاوت خانوادۀ رُز، الکسیس رُز (انی مورفی)، دختر خانواده همراه با برادرش دیوید رُز (با بازی دن لوی، که یکی از تهیهکنندگان سریال هم است) از جمله کاراکترهای داستان هستند. جانی رُز (با بازی یوجین لوی، تهیهکنندۀ دیگر مجموعه) در نقش پدر، نزدیکترین فرد به اعضای خانواده بهشمار میآید. در واقع، جانی مردی تاجر بوده که تمام سرمایهاش را از دست داده است. او خصوصیاتی عجیبوغریب دارد و به سبک خودش با مشکلات دستوپنجه نرم میکند.
اتفاق جالبی که در «شتز کریک» میافتد بدلشدن آن به سریالی آرمانگرایانه است. تأثیر شخصیتهای اصلی و افادۀ آنها هیچوقت کم نمیشود. با اینکه خانوادۀ رُز ثروتمندانی بودهاند که تمام داراییشان را از دست دادهاند، در طول داستان میتوان رشد شخصیتی آنها را دید.
قسمت آخر سریال با عنوان «پایان شاد»، در روز ازدواج دیوید اتفاق میافتد و همانطور که انتظار میرفت پایانی خوش را برای تمام شخصیتها رقم میزند. بیشک «شتز کریک» با عوامل پرستارۀ خود، لحظههای فراموشنشدنیِ کمدی و احساسی زیادی را به تصویر کشید. (در فصل آخر، حتی دربارۀ رلاند که بهسختی در طول سریال جاافتاده بود هم صحنهای قوی و احساسی میبینیم.) بهخصوص در قسمت آخر، اوهارا و مورفی به عنوان شخصیتهای کمدی اصلی داستان نشان داده میشوند و دن لوی نیز بهعنوان یک بازیگر و تهیهکنندۀ حرفهای جایگاه خود را تثبیت میکند.
در «پایان شاد»، تغییر بزرگی در زندگی شخصیتها رخ نمیدهد. تنها اتفاق غیرقابل پیشبینی، مداخلۀ مادر خانواده در تغییر محل برگزاری مراسم ازدواج است. تمام کاراکترهای دیگر طبق برنامه پیش میروند. در حقیقت، مادر تلاش میکند نقشههای دیوید را به هم بزند تا مراسم (مطابق با معیارهای«شتز کریک») به نحو احسن برگزار شود. بعد از تمام این اتفاقات، جانی و مویرا تصمیم دارند به لسآنجلس بروند و الکسیس نیز بعد از مدتی به نیویورک برود. دیوید، پاتریک و استیوی (امیلی همپشر) در شتز کریک میمانند. طوفان، محل برگزاری جشن را از بین میبرد و در نتیجۀ دخالتهای مویرا تالار شهر را جایگزین جای قبلی میکنند.
با تماشای اپیزود آخر، وداع با شخصیتها برای بیننده دشوار میشود و تماشاگران، بهویژه، با وجود اتفاقات فصل آخر، خواستار ادامۀ سریال هستند. بالطبع مخاطب میخواهد بعد از «پایان شاد» نیز، اتفاقاتی را که در آینده برای خانوادۀ رز، پاتریک، استیوی و باقی شخصیتها رخ میدهد ببیند؛ اما به هر حال داستان «شتز کریک» در اینجا پایان مییابد.
مجموعۀ «شتز کریک» با اپیزودهای پایانی (و همچنین فصل آخر) یکی از نقاطقوت خود را نشان میدهد: یعنی، بهتصویرکشیدن بلوغ فکری کاراکترها بدون تغییر در شخصیت آنها. برای مثال، از مشخصترین تفاوتهای خانوادۀ رز در ابتدای سریال نسبتبه اپیزود پایانی آن است که سرانجام همه میپذیرند یکدیگر را دوست دارند و این موضوع را به زبان میآورند. هرچند آنها همان شخصیتهای فصل اول هستند.
در پایان، دوتا از احساسیترین صحنههای داستان اتفاق میافتد. در این بین، جانی که شاهد شکلگیری رابطۀ پدر-پسریاش در طول داستان بودهایم، تمام تلاش خود را بهکار میگیرد تا مراسم ازدواج بهدرستی انجام شود. گرچه رابطۀ پدر-پسری جانی و دیوید بهخوبیِ رابطۀ عمیق و تحسینبرانگیزِ مادر-دختری مویرا و الکسیس نیست، همچنان بخش مهمی از داستان است؛ بخشی که دن در طی سالهای ساخت سریال دربارۀ آن صحبت کرده است. (دنیل نویسندۀ اپیزود پایانی است که کارگردانی سریال را به همراه اندرو سیویدینو برعهده داشته است.)
دیوید، مانند اوایل داستان، فردی است که به همۀ اتفاقات اطرافش حساس است؛ اما در انتها به مردی خوشحال تبدیل میشود که عشق زندگی خود را یافته و در پیداکردن عشق، به کاراکتری دیگر نیز کمک کرده است. تمام اتفاقات ناگواری که در بخش پایانی رخ میدهد، هرچند مشکلی در روند اصلی داستان بهوجود نمیآورند، نشاندهندۀ رشد زیاد شخصیت دیوید هستند. (در صورتیکه اگر تمام اینها در اوایل سریال اتفاق میافتاد، داستان جور دیگری شکل میگرفت.)
تماشای رشد شخصیتها و تبدیل آنها به افرادی که بهطور واقعی به خود و دیگری عشق میورزند یکی از لذتهای خاموش «شتز کریک» است؛ لذتی که در فصل آخر، بیش از گذشته به چشم میآید. به همین دلیل، تماشای این قسمت بدون گریهکردن همراه با کاراکترها غیرممکن بهنظر میآید. این صحنهها اشک به چشم بیننده میآورد و اشک شوق از پیامدهای «پایان شاد» است؛ البته تمام این اتفاقات بدون وجود زیادهروی احساسی اتفاق میافتد. در واقع، دلبستگی زیاد تماشاگر به این کاراکترها نشان میدهد که دن لوی تا چه اندازه در خلق شخصیتهای «شتز کریک» و واقعی جلوهدادن دنیایشان موفق عمل کرده است؛ بهگونهای که بیننده را وادار میکند با آنها رابطۀ عاطفی برقرار کند.
«پایان شاد» مانند همۀ قسمتهای دیگر سریال در این پنج سال، سرگرمکننده، احساسی، تا حدی بیمعنی، اما دوستداشتنی است؛ در عین حال، همانطور که همیشه از آن انتظار میرفته، شوخیهای احمقانه و آبکی هم دارد. عنوان «پایان شاد» برای اپیزود آخر نیز بازی با کلمات است که به جذابیت آن افزوده؛ حالا باید منتظر بمانیم و ببینیم که این سریال برای کسب جوایز امی ۲۰۲۰ چقدر شانس دارد.
منبع: Indie Wire