نقد و بررسی فصل چهارم سریال سوپرگرل

با پایان‌یافتن فصل چهارم سریال «سوپرگرل»، حال نوبت آن رسیده است که درباره‌اش‌ صحبت کنیم. فصل آخر به بهترین شکل ممکن به پایان رسید و مطالب زیادی برای بررسی وجود دارد.

با پایان‌یافتن فصل چهارم سریال «سوپرگرل»، حال نوبت آن رسیده است که درباره‌اش‌ صحبت کنیم. می‌‌توان گفت فصل آخر به بهترین شکل ممکن به پایان رسید و حالا مطالب زیادی برای بررسی وجود دارد. آنچه از این فصل دستگیرمان شد این بود که بیشتر تمرکز داستان روی رابطه‌های کاراست، چه رابطه‌هایی که به‌تازگی تشکیل شده‌اند و چه رابطه‌هایی که قطع ‌شده‌اند؛ اما در مجموع، داستان تمرکز کمتری روی قدرت‌های ماورائی او دارد.

تکلیف دشمنان سوپرگرل تاکنون واضح و مشخص بوده‌ است. اشرار همواره طبق خواستۀ سریال پیش ‌رفته‌اند؛ آن‌ها کاراکتر اصلی زن را به مبارزه دعوت می‌کنند و از او قهرمان می‌سازند. همین موضوع می‌تواند قدرت زنان را به تصویر بکشد و سریال را به سریالی زن‌محور تبدیل کند. اما متأسفانه نقش این کاراکتر فقط به نابود‌کردن دنیا، تصرف آن و کشتن تمام مردم جهان ختم می‌شود. در نتیجه، باقی ماجرا را می‌توان پیش‌بینی کرد: یکی- دوتا کاراکتر بد و شرور، رستگاری آن‌ها و صحنه‌های اکشن.

فصل چهارم سریال سوپرگرل

اما طبق معمول، داستان همیشه به‌ این سادگی پیش نمی‌رود و نیازمند کمی پیچیدگی است. مدیریت ماهرانۀ سوپرگرل در این قلمروی خطرناک، بسیاری از مخاطبان را تحت‌تأثیر قرار داده‌ است.

حتی زمانی‌که حمایت‌ها قطع شدند و به قول‌های داده‌شده هیچ‌وقت عمل نشد، او باز هم از عقیده‌‌اش دست نکشید و عقیدۀ خود ‌را با تمام وجود حفظ کرد. او با کمک گروه‌های سیاسی ناشناس، موفق شد صدای خود را به گوش همۀ مردم برساند؛ مردمی که پر از نفرت بودند. اما بالاخره تلاش‌های او جواب داد و ایده‌ها و عقایدش بین مردم محبوب و رایج شدند.


نگاهی به شخصیت‌ های اونجرز و فیلم‌های گذشته جاس ودون


سوپرگرل در نشنال‌سیتی و سراسر کشور به‌عنوان شخصیتی بیگانه شناخته می‌شود؛ علاوه‌بر این سوپرمن در کنار او نیست، پس باید محتاطانه‌تر عمل کند. زیرا هر حرکت اشتباهی که از او سر بزند به ناآرامی‌ها دامن خواهد زد و هر حمله‌ای از جانب او، نشان می‌دهد لاکوود و حامیانش هدف درستی را دنبال می‌کردند.

در فصل چهارم سریال «سوپرگرل»، بارها و بارها دیده‌ایم که چطور خوش‌بینی ساده‌لوحانۀ سوپرگرل اوضاع را بدتر و بدتر می‌کند. به نظر می‌رسید که تلاش‌های او غریبه‌ها را در خطر بیشتری قرار می‌دهد و گفته‌‌های لاکوود حقیقت ‌دارد؛ زیرا او در طول این فصل توانست از معلمی بیکار، به گزارشگری محافظه‌کار و یکی از اعضای کابینۀ ریاست‌جمهوری تبدیل شود.

با توجه به تجربیاتی که مردم آمریکا در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ داشته‌اند، تماشای این اثر خوشایند نبوده ‌است. فیلم‌نامۀ این سریال تحت شرایط سختی نوشته ‌شده؛ احتمالاً نویسندگان آینه‌ای در برابر دنیای واقعی‌ قرار داده‌اند و گفته‌اند: «اگر در طول همۀ این جریانات یک اَبَرقهرمان داشتیم، واقعاً چه سرنوشتی رقم می‌خورد؟» نوشتن جوابی ساده برای این سؤال بدین معنی است که گره‌های کور وضعیت سیاسی موجود آمریکا، به دست نویسندگان شبکۀ تلویزیونی CW باز ‌شود و این توهینی به مسئولان است.

لکس لوتر مسئول تمام آشوب‌های فضای سیاسی است. او فردی شرور است که قصد داشت جنگ به راه بیندازد و سپس به عنوان قهرمان ظاهر شود، اما موفق نشد. ظاهراً نویسندگان در این فصل موفق عمل کرده‌اند و لکس توانسته نقشی به این مهمی را بدون زیر سؤال بردنِ بازی سایر کاراکترها ایفا کند.

لکس شخصیت منفور این سریال است و جای تعجب ندارد که در فصل بعد هم منفور باقی بماند. اما در عوض، سوپرگرل برای از‌بین‌بردن این شخصیت منفور، از موقعیت شغلی‌اش به عنوان یک خبرنگار استفاده می‌کند و به کمک یکی از دوستانش اسرار لکس را فاش می‌کند. کمی دشوار است که بپذیریم در این روزها روزنامه‌نگاران می‌توانند توطئه‌های اشرار را برملا کنند. با وجود این، تلاش فراوان آنان برای برملا‌کردن حقیقت و نشان‌دادن چهرۀ واقعی افراد شرور جامعه، دست‌کمی از تلاش ابرقهرمانان ندارد. این مسئله، ضعیف بودن اشرار را نشان می‌دهد.


چرنوبیل به روایت HBO یا چطور با مشتی دروغ


کاراکترهای خوب در جبهۀ کاراکترهای بد هم حضور دارند

ملیسا بنویست در رأس تمام این‌هاست. او نقش سوپرگرل و دختر سرخ را بازی می‌کند؛ بدلی که شست‌وشوی مغزی داده شده و ناخواسته به لکس کمک می‌کند تا سوپرگرل را دشمن شمارۀ یک جلوه دهد. سوپرگرل شخصیتی ساده‌لوح دارد و دختر سرخ شخصیتی غم‌انگیز؛ اما این‌بار قسمت‌های پایانی مطابق داستان کتاب پیش نخواهد رفت.

بیشتر قسمت‌های فصل چهارم سریال «سوپرگرل» شامل جنگ و دشمنی سوپرگرل با شخصیت بن لاکوود است که ساموئل ویتور نقش او را ایفا می‌کند. به‌تازگی، بازی پلی‌استیشنی به نام «روزهای رفته» (با عنوان اصلی Days Gone) وارد بازار شده که ستاره‌ و قهرمان اصلی‌اش ویتور است. با وجود نوشته‌های بحث‌برانگیز او و تصمیمات عجیبش برای ورود به دنیای بازی‌های کامپیوتری، نقشی که در این سریال بازی کرد کورسوی امیدی بود. او در این سریال حضوری پررنگ داشت؛ ما به‌جای اینکه با عقل‌کلی سیبیلو مواجه شویم، با شروری مصمم مواجه بودیم که قدرت او در تأثیرگذاری‌اش بود و زره‌اش به‌گونه‌ای بود که اگر سوپرگرل به او مشت می‌زد، مرگ تهدیدش نمی‌کرد. هرچند همۀ زندگی‌اش خراب شده بود، او به‌گونه‌ای رفتار می‌کرد که انگار همه چیز مطابق میل خواسته‌اش پیش می‌رود!

فصل چهارم سریال سوپرگرل

جان کرایر (در نقش لکس لوتر) نیز نقش فردی شرور را بازی می‌کند. تاکنون افراد زیادی دربارۀ انتخاب بازیگران کنجکاوی کرده‌اند، با وجود این، کرایر بهترین بازیگر لایواکشنی است که برای بازی در نقش دشمن سوپرمن انتخاب شده ‌است.

اولین حضور او در این فصل شاهکار بود و بازی‌اش به‌‌‌گونه‌ای بود که همه‌ چیز کاملاً واقعی به نظر می‌رسید. ابتدا می‌توانستیم تلاش‌ها و دست‌وپا زدن‌های لکس را تماشا کنیم، در فیلم غرق شویم و باور کنیم که او نفس‌های آخرش را می‌کشد؛ یا همان وقتی ‌که مغرورانه با اسلحۀ لیزری‌‌اش راه می‌‌رفت و دست‌هایش را مثل رهبر ارکستر تکان ‌می‌داد، سپس ناگهان ایستاد و نگهبانان اطرافش را به آتش ‌کشید. این لحظات لحظۀ لکس لوتر بود و این آدمی است که ما شناخته‌ایم.

بعد از آن، نصف این فصل به عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی لکس و اینکه چگونه آن‌ها را به هر سویی می‌کشید اختصاص پیدا کرد. توجه نویسندگان به این جزئیات واقعاً تأثیرگذار بود. همۀ اتفاقاتی که در این مجموعه می‌افتد، توضیحی دارند و هیچ‌کدام بدون دلیل نیستند. نقش لکس به روش خود لکس لوتر نوشته و بازی شده است؛ درست همان‌قدر خطرناک. لکس خودش به شما ضربه‌ای نمی‌زند، اما با شما کاری می‌کند که با دستان خودتان به خویشتن آسیب بزنید و بعد شما را به این فکر می‌اندازد که خودتان مقصر خون‌ریزی بینی‌تان هستید!

بازیگران نقش مکمل هم بسیار عالی بازی کردند. جسه راث از نقشی فرعی و ساده به کاراکتری درست‌وحسابی تبدیل شد. حال او قهرمانی شوخ‌طبع و کمی شرور است. نیکول مینیز در نقش نیا نال توانست جایی که سوپرگرل تاثیر مثبتی نداشت و ساده‌لوحانه رفتار می‌کرد، وارد عمل شود. دیوید آیالا نقش منچستر بلک را در ابتدا به صورت فردی دل‌سوز بازی کرد و سپس آن را به فردی شرور و قدرتمند تبدیل نمود. عطش انتقام‌گیری، رفتار و انگیزه‌هایش را مسموم کرد. در همین ‌حال، دیوید هیروود هم یکی از بهترین‌های این سریال بود. در حقیقت، دست‌وپنچه نرم‌کردن با مرگ پدر و وضعیت او به‌عنوان آخرین مارشن من‌هانترِ سبز بار سنگینی برای جان جونز بوده‌ است. از سوی دیگر، بازگشت لکس سبب شده است که مشکل پیشین لنا یا همان سخت ‌اعتمادکردن او تشدید شود؛ هرچند لهجۀ ایرلندی‌اش کمی پیشرفت کرده ‌است.

بعضی از شخصیت‌ها هم نقش چندان پررنگی نداشتند. در قسمت‌های پیشین داستان، تلاش نویسندگان بر این بود که برای مکاد بروکس در نقش جیمز اولسن و کایلر لی در نقش الکس دانورز جایی پیدا کنند؛ منظور همان قسمتی است که جان برای محافظت از هویت کارا حافظه‌اش را پاک کرد.

برگردیم به لنا لوتر. هنوز نمی‌دانیم که او در فصل پنجم حضور دارد یا نه. وقتی‌که او حقیقت را دربارۀ کارا و سوپرگرل می‌فهمد، قصه به پایان می‌رسد؛ زیرا درمی‌یابد که دوتا از بهترین دوستانش در واقع یک نفر هستند! سریال این قضیه را در چند فصل به بازی گرفت و مهم‌ترین قسمت آن در فصل ۵ اتفاق می‌افتد. آیا لنا به فردی شرور تبدیل می‌شود و با تمام وجود با سوپرگرل می‌جنگد تا او را از میدان به ‌در کند؟ داستان «سوپرگرل» داستانی‌ است که در آن زنان حامی هم هستند. اگر اتفاقاتی را که پس از به‌هم‌خوردن دوستی لنا و کارا می‌افتد، در نظر نگیریم، قهر و جدایی آن‌ها ناراحت‌کننده‌ است. دوستی بین این دو دختر، یکی از بخش‌های مورد‌علاقۀ بینندگان در سریال است. لنا با شرارتی که برادر و مادرش یقین دارند در وجود او نهفته ‌است، ‌جنگید. برای همین مخاطب اصلاً دوست ندارد که تمام این تلاش‌ها بی‌فایده باشد.

همیشه فیلم‌نامه باکیفیت و بازی‌های حرفه‌ای هستند که سبب تمایز یک مجموعه با سایر مجموعه‌ها می‌شوند. در این کار نیز نویسندگان و بازیگران بودند که باعث پیشرفت فصل چهارم سریال «سوپرگرل» شدند و لذت تماشای آن ‌را دوچندان کردند. CW همیشه سعی کرده قهرمانانش را در برابر شرورترین شخصیت‌ها قرار دهد و در این فصل شاهد دو نمونه از آن‌ بودیم.

فصل چهارم سریال سوپرگرل در فیلیمو

معرفی بهترین سریال های سال ۲۰۲۰؛ قرنطینه را با تلویزیون سرگرم باشید


منبع: Batman News

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil