فیلم «نگهبانانی از دیرباز» (The Old Guard) تریلر جدید نتفلیکس است که داستانی چندوجهی در مورد گروهی از جنگجویان نامیرا را روایت میکند.
آیا کسی هست که بخواهد برای همیشه زنده بماند و هرگز نمیرد؟ این سؤال را فردی مرکوری، در ترانۀ فیلم «کوه نشین» (با نام اصلی Highlander) محصول سال ۱۹۸۶ پرسیده بود. فیلم سینمایی «نگهبانانی از دیرباز» (با نام اصلی The Old Guard) از وجوه بسیاری، وامدار فیلم «کوهنشین» است. در تریلر جدید کمپانی نتفلیکس، که ایدهای کاملاً جدید و مختص به این شبکه دارد، داستانی چندوجهی در جریان است. گرک راکا ایدۀ اصلی این فیلم را از کتابهای کمیکی اقتباس کرده که خود او و همکارش لیندرو فرناندز، در سال ۲۰۱۷ به چاپ رساندهاند. در این فیلم، شارلیز ترون نقش آندروماش را بازی میکند، اما دوستانش او را اندی صدا میزنند. اندی جنگجویی هزارانساله است که نامیرایی، در قرون متمادی، او را خسته و فرسوده کرده است. در ادامه، با نقد و بررسی فیلم نگهبانانی از دیرباز با فیلیمو شات همراه باشید.
اندی، با بازی شارلیز ترون، رئیس گروهی حرفهای است که مأموریتهایی خطرناک در سرتاسر جهان انجام میدهند. این گروه از افرادی جاودانه و نامیرا تشکیل شده است که در قرنهای متمادی در نبردهای فراوانی شرکت کردهاند.
اندی همۀ تاریخ را زندگی کرده و بیشتر عمر طولانیاش را در نبرد و مبارزات خونین گذرانده است. او همواره شاهد دعواها و نامردمیهای یکسانی بوده که در بین اقوام گوناگون در تاریخ تکرار شدهاند و حالا فکر میکند که هیچ پایانی را نمیتوان برای این ناملایمات تصور کرد. اما پس از یک سال مرخصی برای تفکر و اندیشیدن، که برای نامیراها همچون تعطیلاتی کوتاه بهحساب میآید، اندی و دوستان هزارانسالهاش با بازی مروان کنزاری، ماتیاس اسخونارتس و لوکا مارینلی، با بیمیلی دوباره سلاحهایشان را بهدست میگیرند و عازم مأموریتی جدید میشوند. اما اینبار نامیرایی هزارانسالۀ این گروه چهارنفره در برابر دوربینی ثبت میشود و راز آنها فاش میگردد. در نهایت، همین اتفاق آنها را در معرض دشمنی مرگبار قرار میدهد.
فیلم «نگهبانانی از دیرباز» را باید ادای احترامی به شخصیت کندر مک لیود در فیلم «کوهنشین» دانست. حرکات رزمی با شمشیر (که البته اندی تبرش را به شمشیر ترجیح میدهد) تصاویری از زمانهای دور با لباسهای قدیمی و جملاتی نوشتهشده با دستخطی باستانی، که دربارۀ وجه تاریک عمری ابدی است، همه اشاراتی به این فیلم هستند. در یکی از این جملهها میخوانیم: «موضوع این نیست که زمان از ما چه میدزدد، بلکه مهم چیزهایی است که زمان برای ما بر جا میگذارد، چیزهایی که انسان نمیتواند هیچگاه فراموش کند.»
در مقایسه با فیلم «کوهنشین»، فیلم «نگهبانانی از دیرباز» فضای بسیار محدودتری را برای خود در نظر گرفته است. در واقع، خط سیر اصلی داستان به زمان حال محدود شده و گریزهایی که به گذشته زده میشود، فقط محدود به اشاراتی پراکنده دربارۀ زندگی اندی در سنین گوناگون هستند؛ خاطرات اندی از میانسالیاش، دفترچهای زمخت که در آن عکس میچسباند و در نهایت، عکسی از مارتین لوتر کینگ، که با کمک فتوشاپ عکسی از خود را در کنار او جا داده، کلیات صحنههای مرتبط به گذشته را تشکیل دادهاند. صرفنظر از این صحنهها، در واقع هیچ توضیحی دربارۀ هویت واقعی اندی و دوستانش وجود ندارد و هویت آنها معطوف به گذشتهای است که هیچگاه بهوضوح توصیف نمیشود.
یکی از نکاتی که در داستان پررنگ مینماید، صحبتهایی دربارۀ سنوسال افراد است. یکی از شخصیتها توضیح میدهد که چگونه بعد از رسیدن به کهنسالی، فرزندانش از او رویگردان شدهاند؛ همچنین در فیلم، گفتوگویی دربارۀ فردی نامیرا پیش میآید که کاملاً ناگهانی میمیرد و مرگ او همه را غمگین میکند. اما هیچیک از این لحظههای احساسی فیلم، آنچنان که باید پرداخت نشدهاند و در فیلمنامه، ترجیح بر این است که بهجای پرداختن به ماهیت و سرگذشت شخصیتها، داستان پیش برود. شاید بتوان تنها لحظات عاطفی فیلم را مربوط به رابطۀ شخصیتهایی دانست که کنزاری و مارینلی نقش آنها را بازی میکنند؛ این دو دلداده که در جنگهای صلیبی روبهروی هم جنگیدهاند، حالا عاشق هم هستند. اما به این عشق نیز جز در صحنههایی داخل اتومبیل و در حد مکالماتی عاشقانه پرداخته نمیشود.
برخلاف محدودیتهای داستان، ترون با بازی خوبش در داستان میدرخشد. او مانند سیتیان متاسلاح، که گل فلزی فیوریوسا را قرض گرفته، تواناییهای خود را همانند فیلم «بلوند اتمی» (با نام اصلیAtomic Blonde) به رخ میکشد. جینا پرینس- بایدوود کارگردان فیلم «نگهبانانی از دیرباز» است. او ساخت فیلم «عشق و بسکتبال» (با نام اصلی Love & Basketball) را نیز در کارنامۀ خود دارد و در فیلم پیش رو، کاری مشابه فیلمهای «گربۀ سیاه» (با نام اصلی Black Cat) و «سیلور سیبل» (با نام اصلی Silver Sable) انجام داده و تلاش کرده تا سبک پرشتاب، پُرزدوخورد و بیپروای داستان را حفظ کند.
درحالیکه رگبار گلولهها و پرتاب تیغههای برنده قرار است نقطهقوت اصلی فیلم باشد، فیلم «نگهبانانی از دیرباز» ایدهای جدید را هم مطرح میکند؛ اینکه این افراد نامیرا نیز میتوانند بمیرند، اما تفاوت در اینجاست که آنها میتوانند مرگ را با تمام مظاهر احساسی و جسمانیاش بارها و بارها تجربه کنند!
بیشتر احساسات انسانی موجود در فیلم بهواسطۀ شخصیت نیل محقق میشود؛ شخصیتی که اجرای نقش او را کیکی لین بر عهده دارد. نیل اولین نامیرایی است که در قرون جدید به گروه اضافه شده است. او سرباز جوانی است که در نیروی دریایی ایالاتمتحده در خاورمیانه خدمت میکند. این دختر جوان هنوز به قابلیت جدید خود اعتماد ندارد و بسیار مراقب است؛ در صحنهای، نیل تیغهای را که دشمن بهسمتش پرتاب کرده از گلوی خود بیرون میکشد، آنهم بدون آنکه اثر زیادی از زخم باقی بماند! در واقع، حضور نیل به بیننده امکان میدهد از زاویۀ دید دیگری، به ماجرا نگاه کند و درکی ژرفتر از وقایع پیدا کند و بدین طریق دریابد که واقعاً چه اتفاقاتی در جریان است. البته این شخصیت تا حدودی چاشنی عاطفی هم به داستان اضافه میکند.
چیوتیل اجیوفور، در نقش مأمور سابق سیا ظاهر شده و به نظر میرسد که کار چندانی برای انجامدادن در داستان ندارد. از سوی دیگر، ایفای نقش اصلیترین کاراکتر سابق فیلم را هم هری ملینگ بر عهده دارد. بازی او چنان اغراقآمیز است که به نظر تقلیدشده میآید. سطحیبودن شخصیتهای فیلم از عمق و تأثیرگذاری فیلمنامه کاسته است و باعث شده فیلمنامه هیچگاه نتواند چنان که باید به اوج برسد. متأسفانه حتی بهترین داستانک روایتشده در فیلم، که ماجرای یک زندانی نامیرا به نام ورونیکا نگو است، نیز تقریباً رها میشود و داستانی که میتوانست بسیار جذاب باشد و مورد توجه قرار گیرد، تقریباً ناگفته میماند.
جزئیات ساخت دنباله فیلم «نگهبانانی از دیرباز» را در فیلیمو شات بخوانید
صحنههای پُرزدوخورد و داستانی که از سودان تا افغانستان و پاریس را در بر میگیرد و سرانجام به گیلدفورد میرسد، بیشک تماشای فیلم را لذتبخش خواهد کرد. اما باید اذعان داشت که فیلم «نگهبانانی از دیرباز»، با ماجرایی از توطئه و انتقام، تلاشی است که هیچگاه به حد اعلای خود نمیرسد. البته نشانههایی در فیلم وجود دارد که از احتمال ساخت دنبالهای هیجانانگیز در آینده برای این فیلم خبر میدهد. در صورتی که فیلم «نگهبانانی از دیرباز» چنان که باید موردپسند و توجه قرار نگیرد، قطعاً این دنباله هم شانس چندانی برای تولیدشدن نخواهد داشت. به نظر شما چقدر احتمال دارد که دنباله این فیلم را ببینیم؟
منبع: Empire