بهتازگی مشخص شده است که بخش دوم فیلم یک مکان ساکت تا سپتامبر سال جاری میلادی (۲۶ شهریور ۱۴۰۰) اکران نخواهد شد.
فیلم یک مکان ساکت ۲ (با عنوان اصلی A Quiet Place Part II) در روز ۳۱ ماه می (مقارن با ۱۰ خرداد ۱۴۰۰) که به روز یادبود معروف است، منتشر خواهد شد. برای اطلاعات بیشتر با فیلیمو شات همراه باشید.
پنجشنبه گذشته جان کرازینسکی در صفحه مجازی خود از تاریخ انتشار فیلم جدیدش پرده برداشت و اضافه کرد:
به تصمیم کمپانی پارامونت پیکچرز تاریخ انتشار فیلم یک مکان ساکت ۲ نسبت به آنچه که پیشتر اعلامشده بود، چند روزی جلو افتاده است. این خبر خوب توسط جان کرازینسکی، کارگردان فیلم و از طریق صفحه مجازیاش به گوش ما رسید.
در آغاز قرار بود قسمت دوم فیلم یک مکان ساکت در چهارم سپتامبر سال ۲۰۲۰ (۱۴ شهریور ۱۳۹۹) منتشر شود که به علت شرایط کرونا در جهان تا تاریخ ۲۳ آپریل ۲۰۲۱ (۳ اردیبهشت ۱۴۰۰) عقب افتاد. کمی بعدتر پارامونت پیکچرز تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۱ (۲۶ شهریور ۱۴۰۰) را برای انتشار رسمی فیلم انتخاب کرد. در حال حاضر اما میتوانیم امیدوار باشیم که این فیلم را از تاریخ ۳۱ می (۱۰ خرداد ۱۴۰۰) به بعد تماشا کنیم.
امیلی بلانت، میلیسنت سیموندز و نوآه ژوپ، بازیگران قدیمی فیلم هستند که در قسمت جدید نیز حضور دارند. کیلین مورفی و جایمون هانسو نیز بهعنوان بازیگران جدید قسمت دوم، بهدست اندرکاران این فیلم سینمایی اضافهشدهاند. درواقع فیلم جان کرازینسکی بهجای تاریخ فیلم سریع و خشن ۹ (با عنوان اصلی Fast & Furious 9) اکران میشود. حالا برای تماشای آن فیلم نیز باید تا تاریخ ۲۵ ژوئن (۴ تیر ۱۴۰۰) صبر کنیم.
منبع: HollywoodReporter
اکران بخش دوم فیلم یک مکان ساکت به تعویق افتاد!
خبر منتشر شده در ۵ بهمن ۱۳۹۹
کمپانی فیلمسازی پارامونت پیکچرز نیز مانند بسیاری استودیوهای فیلمسازی، اکرانهایش را به تعویق انداخته است. یکی از مهمترین پروژههای این کمپانی، اکران بخش دوم فیلم یک مکان ساکت ( A Quiet Place Part II) از جان کرازینسکی است. برای اطلاعات بیشتر با فیلیمو شات همراه باشید.
پروژه مشترک کارگردان جان ویک و تهیهکنندگان یک مکان ساکت
فیلم یک مکان ساکت اثری برجسته و محبوب در ژانر ترسناک بود که با اکران و پخش جهانی در سال ۲۰۱۸ توجه طرفداران بسیاری را به خود جلب کرد. طبق اخباری که پیشتر منتشر شد، قسمت دوم این اثر باید در آپریل سال ۲۰۲۱ (فروردین ۱۴۰۰) اکران میشد اما بهتازگی مشخص شده فیلم یک مکان ساکت: بخش دوم تا ۱۷ سپتامبر سال جاری میلادی (۲۶ شهریور ۱۴۰۰) اکران نخواهد شد. این اولین باری نیست که اکران فیلم کرازینسکی با تأخیر مواجه میشود. در اصل، این اثر باید در هجدهم ماه مارس سال گذشته (۲۸ اسفند ۱۳۹۸) اکران میشد که به علت شیوع ویروس کرونا به سپتامبر همان سال (شهریور ۱۳۹۹) موکول شد و پس از آن نیز با توجه به تداوم بحران این ویروس، تاریخ آپریل ۲۰۲۱ (فروردین ۱۴۰۰) برای اکران انتخاب شد.
اگرچه تاریخها از پس هم میگذرند و اکران فیلم یک مکان ساکت : بخش دوم تبدیل به یک آرزو شده اما استودیو سازنده آن بهتازگی خبری مبنی بر ساخت یک اسپینآف جدید به کارگردانی و فیلمنامه نویسی جف نیکولز، کارگردان فیلم ویژه نیمهشب (Midnight Special) منتشر کرده است. گویا کرازینسکی نیز بهعنوان تهیهکننده در این اثر حضور خواهد داشت. هنوز هیچ اطلاعات دیگری از جزئیات داستان و بازیگرهای احتمالی ارائه نشده اما به گفته یک منبع رسمی، این فیلم بر اساس طرحی از جان کرازینسکی ساخته خواهد شد.
جف نیکولز قسمت سوم فیلم یک مکان ساکت را کارگردانی میکند
منبع: Flickering Myth
نجوای ترس؛ تمرکز عمیق بر والدین فیلم «یک مکان ساکت»
۱۰ اردیبهشت ۹۹
حتی اگر موجوداتی وحشتناک با شنیدن کوچکترین صدا خانواده شما را به قصد کشت دنبال نکنند، مراقبت از کودکان بهعنوان پدر و مادر گاهی اوقات ترسناک به نظر میرسد. جان کرازینسکی، کارگردان، نویسنده و بازیگر فیلم «یک مکان ساکت» با عنوان اصلی «A Quiet Place» محصول سال ۲۰۱۸، هیچگاه از توصیف فیلمش بهعنوان استعارهای از حس والدین در مراقبت از کودکانشان خودداری نکرده است. او در این مورد گفته است: «زمانی که تمام امیدها ازدسترفته باشند و تنها یک فرصت برای پیروزی داشته باشید، سراغ ارزشمندترین چیز زندگی خود خواهید رفت.» نسخه ۴K فیلم موفق «یک مکان ساکت» چندی پیش منتشر شد و قرار بود در ماه مارس شاهد اکران قسمت دوم این فیلم باشیم اما به دلیل شیوع ویروس کرونا، اکران «یک مکان ساکت: بخش ۲» به تاریخ ۴ سپتامبر ۲۰۲۰ موکول شد.
شاید اگر تمرکزی عمیق بر والدین فیلم «یک مکان ساکت» داشته باشیم متوجه خواهیم شد که آنها فضایی منحصربهفرد را زیر کفپوشهای خانه خود خلق کردهاند؛ جایی که لی ابوت (با بازی جان کرازینسکی)، همسرش اِوِلین (با نقشآفرینی امیلی بلانت) و کودکانشان از موجوداتی وحشتناک پنهان شدهاند. والدین، تشکی روی ورودی زیرزمین گذاشتهاند تا از درز هرگونه صدا جلوگیری کنند و در پس آن بهآرامی با همدیگر نجوا میکنند: «ما پدر و مادر اونا هستیم، اگر نتونیم ازشون محافظت کنیم چی میشه؟» ترسی که در صدای اِوِلین حس میشود با دلهره چشمان لی پیوند خورده است؛ چشم و زبانی که شاید ساکتتراز هر مکان دیگری در فیلم هستند. والدینی که در این لحظات شاهدشان هستیم همچون کودکانی هستند که از ترس در گوشهای پنهان شده و زبانشان بند آمده است.
نقد فیلم تی تی در جشنواره فجر ۹۹
اولین باری که شاهد این موضوع بودم، پنج سال داشتم و به همراه خانواده به مسافرت رفته بودیم. زمانی که از روی درختی که در حال بالا رفتن از آن بودم افتادم، پدر و مادرم به سمت من دویدند. پاهایم زخم برداشته بودند و باید بخیه میشدند. مادرم در محل اقامتمان ماند و از برادرم کوچکترم مراقبت کرد؛ من و پدرم به بیمارستان رفتیم. در حالی که درد داشتم و گریه میکردم، پدرم در حال رسیدگی به کارهای پذیرش بیمارستان بود. بیست سال گذشت تا او اعتراف کند که آن شب، پس از آن که به خانه آمدیم و من از شدت خستگی خوابم برده بود، او از شدت استرس خوابش نمیبرد؛ استرس و اضطرابی که هنگام بخیه شدن من در بیمارستان پنهان کرده بود.
حالا که من و همسرم «پدر و مادر» هستیم، همین حس را نسبت به کودکمان داریم و بهصورت بداهه در شرایط اینچنینی مشابه با رفتار پدرم عمل میکنیم. شاید برای یک بزرگسال عادی به نظر برسد که والدین نیز انسان هستند و ممکن است از هزاران چیز بترسند، اما برای یک کودک، ترس این که والدینش راهحل مشکلات را ندانند بسیار وحشتناک است؛ رازی که والدین همیشه سعی دارند آن را مخفی کنند.
همه چیز درباره فیلم یدو + نقد و بررسی
«یک مکان ساکت: بخش ۲» سپتامبر امسال اکران خواهد شد و ما شاهد گسترش دنیای خانواده ابوت خواهیم بود؛ جایی که آنها اولین حمله این موجودات را به خاطر میآورند، با دیگر بازماندگان آشنا میشوند و در کنار اندوه فقدانهایشان سعی دارند خود را نجات دهند. جان کرازینسکی (همسر امیلی بلانت)، زمانی از طرح اولیه فیلم «یک مکان ساکت» نوشته برایان وودز و اسکات بک آگاهی یافت که او و بلانت بهتازگی صاحب فرزند دوم خود شده بودند. او در مصاحبهای گفته است: «قولی که در قسمت اول فیلم به کودکان میدهیم تا صرفنظر از هر اتفاقی از آنها مراقبت کنیم یک وعده دروغین است.»
اما به نظر من این قول، یک راز آشکار است. لی و اِوِلین میدانند که عمل به این قول ناممکن است اما بههرحال آن را بر زبان جاری میکنند؛ درست همانند کاری که همه ما میکنیم تا به کودکانمان امیدی برای زندگی دهیم. فیلمهای ترسناک دوست دارند روی اضطراب ما سرمایهگذاری کنند؛ اضطرابی که باعث میشود به هیچچیز فکر نکنیم. اما «یک مکان ساکت» پا را فراتر گذاشته و با نمایش لحظاتی کوتاه و تأثیرگذار موجب میشود مخاطب سپر دفاعیاش را کنار بگذارد و با تمام وجود آسیبپذیری، نقص و درماندگی را حس کند.
قسمت اول فیلم «یک مکان ساکت» جزئیات کمی از جانوران وحشتناکی که حالا روی کره زمین پرسه میزنند و با صدا غذای خود را شکار میکنند نشان میدهد. زمانی که در کارگاه زیرزمینی لی هستیم و او از طریق دوربینهای نظارتی مزرعه را نگاه میکند به یک جمله برمیخوریم: «ساکت بمانید، زنده بمانید. به زیرزمین بروید.» او، اِوِلین و کودکانشان با پاهای برهنه روی مسیرهای شنی حرکت میکنند و از برگهای کاهو تغذیه میکنند تا مبادا صدای کارد و چنگال به گوش هیولاها برسد. دختر خانواده، ریگن (با بازی میلیسنت سیموندز، هنرپیشه فیلم «شگفتزده» با عنوان اصلی «Wonderstruck») ناشنوا است؛ بنابراین با زبان اشاره ارتباط برقرار میکند. زمانی که شب فرامیرسد، لی و همسایگانش چراغهای بالای سیلو و سقف خانه را روشن میکنند تا نشان دهند چه کسانی هنوز زنده هستند.
اما هیچکس نمیتواند به تمام احتمالات فکر کرده باشد. در ده دقیقه ابتدایی فیلم، هنگامی که ابوتها برای تهیه داروی پسر بزرگتر خانواده، مارکوس (با بازی نوآ جوپ، بازیگر فیلم «اعجوبه» با عنوان اصلی «Wonder») به شهر رفتهاند، هیولاها پسر کوچکتر خانواده، بائو (با نقشآفرینی کید وودوارد) را میدزدند. دردی که در این صحنه به کاراکترها و صد البته ما وارد میشود همچون سایهای بلند روی قلبهایمان حس میشود. تقریباً یک سال بعد، لی بهتنهایی روی یکی از سیلوها با گریه در حال سوزاندن یادگارهای پسرش است. ریگن خود را برای مراقبت نکردن از بائو سرزنش میکند و ما همچنان در غصه فرورفتهایم.
در همین حال، اِوِلین مجدداً باردار شده است. او به کارگاه میرود تا با همسرش خلوت کند. آنها از طریق هندزفری به آهنگ نیل یانگ گوش میکنند. برقی که در چشمان اولین و لی میدرخشد بیش از رمانتیک بودن، نشانهای از ترس آنهاست. آنها چطور میخواهند در این دنیای ترسناک از یک نوزاد محافظت کنند؟ لی زیر کفپوشهای خانه، جایی که برای خواب مهیا کردهاند، یک جعبه کوچک برای نوزاد میسازد و یک ماسک اکسیژن کنارش میگذارد.
در میانه داستان، اِوِلین پیوسته در حال خودخوری است: «من باید از بائو بیشتر مراقبت میکردم …» لی در پاسخ او به این جمله بسنده میکند: «تو باید بس کنی.»
ترسی که در نجواهای آن دو موج میزند، برای مخاطب به خوبی قابلدرک است. زمانی که همسرم چهارماهه باردار بود، متوجه شدیم که پسرمان دچار یک نقص به نام مهرهشکاف (Spina bifida) است؛ نقصی مادرزادی که ستون فقرات جنین بهدرستی شکل نمیگیرد و معمولاً باعث فلج شدن کودک میشود. ما شب و روز در جستجوی اطلاعات مربوط به این بیماری بودیم، با خانوادههایی که از این بیماری رنج میبردند ملاقات میکردیم و بیشتر از قبل مشغول عبادت و دعا میشدیم. زمانی که پسرمان بلافاصله پس از تولد به بخش NICU منتقل شد، گویی ما نیز همان بیماری را تجربه میکردیم. ابتدا جراحی ستون فقرات انجام شد و پس از مدتی جراحی مغز برای نصب یک شانت (Shunt) بهمنظور کاهش مایعات مغزی نخاعی در سر. سه هفته بعد، کودک ما هنوز در بیمارستان بود تا عفونتها برطرف شوند. او آنقدر کوچک بود که نمیتوانستیم از آنتیبیوتیکها استفاده کنیم زیرا این داروها برای رگهای کوچک نوزاد بیشازحد قوی هستند.
ما اتاق پسرمان را همانند یک مهدکودک تزئین کرده بودیم و خانه پر شده بود از وسایلی که حتی کار با آنها را بلد نبودیم. بهعنوان یک پدر، احساس له شدن زیر فشار این موضوع باعث میشد حس گناهکاری نیز داشته باشم. نمیدانستم باید چه کنم اما سعی میکردم از یک اصل رایج در میان والدین پیروی کنم: «تا زمانی که مشکل از بین نرفته طوری رفتار کن که انگار مشکلی وجود ندارد.»
من حس والدین فیلم «یک مکان ساکت» را به خوبی درک میکنم، این که اِولین چطور به فرزندانش اطمینان میدهد: «پدرتون همیشه از شما مراقبت میکنه، همیشه.» و لی جمله همسرش را اینطور ادامه میدهد: «چیزی برای ترسیدن وجود نداره.» و مارکوس پاسخ میدهد: «البته که وجود داره.» پیش از بازگشت به خانه، پدر، مارکوس را به سمت یک آبشار میبرد و در پس صدای عظیم آن شروع به فریاد زدن میکند. در این لحظه، مارکوس به پشتوانه صدای فریاد پدرش شروع به فریاد میکند؛ فریادهایی که شاید فشار این همه سکوت را تخلیه میکنند.
زمانی که پدر یا مادر در کنار کودک باشد، او شجاعت بیشتری پیدا خواهد کرد. حضور والدین به کودکان کمک میکند تا در فضاهای ناامن به آرامی نفس بکشند. این موضوع به راز دیگری اشاره دارد: «تا زمانی که خودتان باور داشته باشید، این احساس دروغ نخواهد بود.» زمانی که متوجه ترس پدرم حین بخیه زدن من شدم، موجی از عشق نسبت به او در قلبم ایجاد شد. هیچوقت شک نداشتم که او عاشق من است، اما با دانستن این موضوع که او آسیبپذیر است، شکافی که در لایهی بیرونی رازی که سالها از من پنهان کرده بود، ارزش این عشق برای من صدچندان شده بود.
پسر ما امسال هفتساله شد. او یک کلاس اولی باهوش است که هرروز باعث افتخار من میشود. پسری که عاشق بازیهای ویدیویی، ابرقهرمانهای کارتونی، جوکهای احمقانه، پیادهروی با ساقبندهای کمکی و رسیدن به نهایت سرعت هنگام استفاده از ویلچر است. او آخرین عمل جراحیش را چند ماه قبل انجام داد. پیش از عمل، سردرد شدیدی گرفته بود و من امیدوار بودم این سردرد همانند اکثر سردردهای معمولی خیلی زود خوب شود اما اینطور نبود. ما دوباره به پزشک مخصوص مراجعه کردیم و وقتی جراح مغز در مورد آینده پسرمان با ما صحبت میکرد نگاه من و همسرم به هم دوخته شده بود.
باید پسرم را آماده عمل میکردم: «تو قبلاً هم عمل جراحی کردی. دکترا میدونن باید چیکار کنن. اونا کارشون درسته. بچههای زیادی میان بیمارستان. میدونستی وقتی بچه بودم منم اومدم بیمارستان تا زخمم رو بخیه کنن؟»
به لطف خدا، حال او دوباره خوب شد. حالا میتواند بازی جدید قارچخور را بازی کند و درحالی که سیبزمینی سرخکرده را درون سس غوطهور میکند از فوتوفنهای رد کردن مراحل آن برایم صحبت کند. از فکر کردن در مورد این که او در آینده دوباره مجبور به عمل جراحی شود متنفرم. اما اکنون او را محکم بغل میکنم، گونهاش را میبوسم و سعی میکنم هنگام بازی قارچخور از نصیحتهای کودکانهاش استفاده کنم. من او را خیلی دوست دارم، به حدی که قلبم از شدت عشق منفجر میشود.
آیا وقتی همانند والدین فیلم «یک مکان ساکت» از شدت ترس قلبمان به لرزه افتاده اما چیزی بروز نمیدهیم، کودکانمان متوجه تظاهرمان میشوند؟ من فکر میکنم آنها متوجه میشوند اما از این که ما به خاطر آنها چنین کاری انجام میدهیم قدردانمان هستند؛ قدردان تلاشمان برای ایجاد یک مکان آرام تا در آن احساس امنیت کنند.
منبع: Roger Ebert