انیمیشن ویلوبی ها | تلاش خواهر و برادرها برای باهم ماندن

پدر و مادری سر‌به‌هوا، که به‌طرز عجیب‌و‌غریبی خودپسند نیز هستند، چهار فرزند دارند؛ اما بچه‌ها تصمیم می‌گیرند خود را یتیم کنند! این ماجرای انیمیشن «ویلوبی ها» از کمپانی نت‌فلیکس است.

پدر و مادری سر‌به‌هوا، که به‌طرز عجیب‌و‌غریبی خودپسند نیز هستند، چهار فرزند دارند؛ اما بچه‌ها تصمیم می‌گیرند خود را یتیم کنند! و این ماجرای داستان درخشان کمدی-انیمیشن جدید کمپانی نت‌فلیکس است.
انیمیشن «ویلوبی ها» (با نام اصلی The Willoughbys) داستان‌های نویسندۀ معروف رولد دال را تداعی می‌کند، که داستان «چارلی و کارخانۀ شکلات‌سازی»‌اش بسیار معروف و محبوب است. ماجرای «خانوادۀ ویلوبی‌ها» محصول ۲۰۲۰، دربارۀ بزرگ‌سالانی بدجنس است که درگیر زندگی پوچ و وحشتناک خود هستند و به همین دلیل، کودکان باهوششان آن‌ها را از سر راه خود برمی‌دارند. با افزوده‌شدن ظرافت‌های بصری، نتیجه مانند ساخته‌های ادوارد گوری و وس اندرسن از کار درآمده است. در ادامه، با اضافه‌کردن کمی چاشنی به سبک بازی کامپیوتری Sugar Rush از فیلم «رالف خرابکار» (با نام اصلی Wreck-It Ralph)، معجونی به‌دست آمده که به مذاق همه خوشایند می‌نماید. این انیمیشن پُرماجرا، انرژی فوق‌العاده و فیلم‌نامه‌ای پرشتاب دارد؛ همچنین از افسونی عجیب برخوردار است که سبب شده این انیمیشنِ کمدی-ماجرایی نت‌فلیکس به انتخابی مناسب برای همۀ اعضای خانواده بدل شود.

اگر عاشق خانواده‌های مستحکم و صمیمی هستید که در همۀ شرایط از یکدیگر حمایت می‌کنند و تا ابد با خوبی و خوشی در کنار هم می‌مانند، این انیمیشن مناسبتان نیست!

کارگردان انیمیشن «ویلوبی ها» کریس پیرن است که در نوشتن فیلم‌نامه با مارک استنلی همکاری کرده است. فیلم‌نامه، اقتباسی از کتاب لوئیس لوری است که آن را در سال ۲۰۰۸ برای کودکان نوشته؛ کتابی که در آن با تقلیدهای کودکانۀ غیرمرسوم شوخی می‌شود. همچنین باید به تأثیر‌پذیرفتن فیلم‌نامه از مجموعه‌فیلم‌های «تنها در خانه» نیز اشاره کرد که سهم بزرگی در شکل‌گیری داستان ایفا می‌کنند.
در ابتدا، وجود مشخصه‌های آشنایی که در فیلم‌های بسیاری دیده می‌شود، بدیع‌بودن فیلم‌نامه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؛ اما در ادامه، شوخ‌طبعی و احساسات گرمی که در فیلم موج می‌زند و حضور بچه‌هایی پر از ایده‌های جذاب و راه‌حل‌های جالب‌، فیلم را دلپذیر و سرگرم‌کننده کرده است. تخیل، اراده و امید خصوصیاتی هستند که فرزندان محبت‌ندیدۀ خانوادۀ ویلوبی در وجود خود دارند؛ خصوصیاتی که اگر والدین مستأصل و خسته از دیدن بچه‌ها، متوجه‌ آن‌ها می‌شدند به شخصیت فرزندانشان می‌بالیدند.

در ابتدای انیمیشن ویلوبی ها، گربۀ آبی راه‌راهی (با صدای ریکی جرویز) که ظاهراً راوی داستان است، تکلیف مخاطب را با فیلم روشن می‌کند؛ او می‌گوید: «اگر شما عاشق خانواده‌های مستحکم و صمیمی هستید که در همۀ شرایط از یکدیگر حمایت می‌کنند و تا ابد با خوبی و خوشی در کنار هم می‌مانند، این فیلم مناسبتان نیست!» سپس، توجه مخاطب را به خانه‌ای قدیمی در گوشه‌ای از شهری شلوغ جلب می‌کند که در میان ساختمان‌هایی از فولاد و شیشه احاطه شده است. خاندان ساکن این خانه قرن‌هاست که در آن زندگی می‌کنند و به داستان‌هایی دربارۀ شجاعت، اختراعات و البته سبیل اجدادشان بسیار می‌بالند؛ اما اکنون، آن افتخارات در نسل فعلی خانواده رنگ‌ باخته است. در حال حاضر، اعضای خانواده را زوجی سرخوش (با صداپیشگی مارتین شورت و جین کراکوفسکی) تشکیل می‌دهند. این دو تن، چنان عاشق یکدیگرند که نه‌تنها محبتی به فرزندان خود احساس نمی‌کنند، بلکه آن‌ها را همچون مزاحمانی ناخوشایند برای خلوت خود می‌بینند؛ مزاحمانی که یکی‌یکی سر‌و‌کله‌شان پیدا شده است!

گربه آبی در انیمیشن ویلوبی ها

با تولد اولین پسر آن‌ها، تیم (با صداپیشگی ویل فورته)، پدر بی‌رحمانه به پسر نوزاد خود می‌گوید: «اگر به عشق نیاز داری، جای دیگه‌ای دنبالش بگرد!» تیم از همان کودکی شیفتۀ داستان‌های خانوادگی دربارۀ اجداد خود است و آرزو دارد بار دیگر شکوه و عظمت ویلوبی‌ها را زنده کند. سپس دختر هنرمند و خوش‌فکر خانوادۀ ویلوبی، با صدای آلیسیا کارا، متولد می‌شود که عاشق آواز خواندن است. پس از او نیز پسرهایی دوقلو، که هر دو بارنابی نام دارند و شان کالن در نقش آن‌ها صحبت می‌کند، به‌دنیا می‌آیند؛ دوپسری که گربۀ آبی راه‌راه آن‌ها را ناراحت‌کننده می‌خواند. دوقلوها استعداد اختراع و مهندسی را از اجداد خود به ارث برده‌اند و بسیار خلاق هستند. همۀ چهار خواهر و برادرِ لاغر و استخوانی، موهایی قرمز و کاموامانند دارند که اشاره‌ به علاقۀ خستگی‌ناپذیر مادر خانواده به بافتن است!
پدر و مادر خانواده حتی کوچک‌ترین خواستۀ فرزندان را نیز تحمل نمی‌کنند؛ برای نمونه، وقتی تیم برای خود و خواهر و برادرانش کمی غذا می‌خواهد با خشم والدینش مواجه شده، تنبیه می‌شود؛ او را در انبار زغال حبس می‌کنند. مجازاتی که سبک داستان‌های چارلز دیکنز را یادآوری می‌کند. ناگهان شبی طوفانی و تاریک، بچه‌ها بسته‌ای را جلوی در خانه پیدا می‌کنند؛ داخل بسته نوزادی است که او را همان جا رها کرده‌اند. پدر و مادر به جرم اینکه بچه‌ها مزاحم دیگری را به خانه آورده‌اند مجازاتی برای آن‌ها در‌نظر می‌گیرند؛ مجازاتی که بسیار دردناک و شرم‌آور است. مادر حتی آرزو می کند که کاش می‌شد همۀ آن‌ها را از خانه بیرون انداخت!

بچۀ جدید آن‌قدر شلوغ و پُرسروصداست که ویلوبی‌ها مجبور می‌شوند برای او خانۀ جدیدی پیدا کنند. آن‌ها در شهر به راه می‌افتند و با دنبال‌کردن رنگین‌کمان، به کارخانۀ بزرگ آب‌نبات‌سازی می‌رسند که صاحب آن آدمی عجیب‌و‌غریب به نام کاپیتان ملانوف است؛ صداپیشگی او را تری کروس بر عهده دارد. تیم، اسم روت را برای بچه انتخاب می‌کند که به معنی رحم و شفقت است. او می‌گوید: «روت یتیم بود و ما دوباره او را یتیم کردیم. او را از خانۀ خودمان بیرون انداختیم و حالا ما ویلوبی‌های بی‌رحمی هستیم!» با این جمله، فکری به ذهن جین خطور می‌کند: آن‌ها باید از شر پدر و مادر بدجنس خود خلاص شوند تا با یتیم‌شدن زندگی بهتری داشته باشند!

در سکانسی خنده‌دار که به‌صورت دستی طراحی شده و سبک وس اندرسن را تداعی می‌کند، بچه‌ها سفری تفریحی برای پدر و مادر خود تدارک می‌بینند؛ تعطیلاتی رُمانتیک که آخرین بخش آن بالا‌رفتن از کوهی غیر‌قابل‌عبور در رشته‌کوه‌های آلپ در سوئیس است. در واقع، این سفر مملو از خطرات کشنده‌ای است که می‌تواند به یتیم‌شدن بچه‌ها ختم شود. پدر و مادر ویلوبی‌ها آن‌قدر احمق هستند که این پکیج سفر را خریداری می‌کنند؛ اما پیش از حرکت، پرستاری را استخدام می‌کنند که سابقۀ چندان خوبی ندارد. او فقط باید مراقب باشد که بچه‌ها در غیاب والدینشان، خانه را درب‌و‌داغان نکنند.
پرستار، زنی است بسیار چاق و گنده که موهای عجیب‌و‌غریبی به شکل قلب دارد. او با چتری که در دست می‌گیرد بسیار شبیه مری پاپینزی است که اضافه‌وزن دارد و البته پرستار خوبی هم محسوب نمی‌شود. البته بچه‌ها متوجه می‌شوند که پرستار، دشمن آن‌ها نیست، بلکه آن‌ها را دوست دارد. در این میان، پرستار پیغامی از پدر و مادر دریافت می‌کند. آن‌ دو از همۀ ماجراها جان به در برده‌اند و سلامت هستند، اما برای تأمین پول ادامۀ سفرشان قصد دارند خانه را بفروشند! بچه‌ها در همه جای خانه تله می‌گذارند تا بازدیدکنندگان را فراری دهند. این بخش را می‌توان یکی از بامزه‌ترین قسمت‌های فیلم به‌حساب آورد که در آن پرستار نیز با بچه‌ها همدست می‌شود. با وجود همۀ این تلاش‌ها، ناگهان افراد ترسناک ادارۀ خدمات کودکان بی‌سرپرست سر می‌رسند و بچه‌ها را از یکدیگر جدا می‌کنند؛ سرپرستی هریک از بچه‌ها به خانواده‌ای سپرده می‌شود و اینجاست که تیم تصمیم می‌گیرد دوباره خواهر و برادرانش را دور هم جمع کند.

شادی و امید بچه‌ها از تعلق‌داشتن به خانواده، به انیمیشن«ویلوبی ها» حسی بامزه و شیطنت‌آمیز اضافه می‌کند.

در فیلم‌نامۀ پُرانرژی و درخشان فیلم، شوخ‌طبعی همراه با بدجنسی و شرارت موج می‌زند. این حس با هنرمندی گویندۀ نقش تیم (که قبلاً در قسمت فورت و رودولف در برنامۀ «پخش زندۀ شنبه‌شب» همکاری داشته) تکمیل شده است. گاه به‌نظر می‌رسد که موضوعات و اتفاقات فیلم از حد لزوم خارج شده‌اند و داستان، زیادی شلوغ است؛ اما باید اذعان داشت که هر حرکت کوچکِ پُرهیجان فیلم نیز با موسیقی متن فوق‌العادۀ مارک مادرزبرگ به‌خوبی برجسته شده است. مادرزبرگ در موسیقی متن این فیلم از انواع موسیقی، از ارکستر بزرگ جاز گرفته تا سبک‌های تکنوی فانک بهره برده و در این کار نیز بسیار موفق عمل کرده است. طراحی خیره‌کنندۀ جزئیات خانۀ ویلوبی‌ها را طراح صحنۀ فیلم، کایل مک کوئین انجام داده است. شیوۀ متمایز تنظیم موسیقی متن چنان عالی با این طراحی‌ها هماهنگ شده‌ که گویی شما نسخۀ انیمیشن فیلم «خانوادۀ اشرافی تننبام» (با نام اصلی The Royal Tenenbaums) را تماشا می‌کنید.

نقطۀ اوج فیلم جایی است که بالن آب‌نباتی غول‌آسایی، در‌حالی‌که ردی از رنگین‌کمان از خود به‌جا می‌گذارد، در آسمان حرکت می‌کند. در ساخت این بالن، پرستار و کاپیتان ملانوف نیز کمک کرده‌اند، اما این بچه‌ویلوبی‌های شجاع هستند که آن را به حرکت در‌می‌آورند و این موضوع می‌تواند برای کودکانی که فیلم را تماشا می‌کنند بسیار هیجان‌انگیز باشد. اتحاد این بچه‌ها، حتی زمانی‌که به مشکل برمی‌خورند، هرگز از بین نمی‌رود و این عشق و یگانگی در آواز جین با عنوان «من تو را انتخاب می‌کنم» به زیبایی منعکس شده است.

چرا باید انیمیشن ویلوبی ها را ببینیم؟

در نهایت، فیلم به اصول خود دربارۀ ذات اصلاح‌نشدنی و تغییرناپذیر پدر و مادر ویلوبی‌ها پایبند است؛ با وجود این، می‌توان گفت پایان‌بندی داستان بیش از آنکه غم‌انگیز باشد، خنده‌دار از کار درآمده است. شادی و امید بچه‌ها از تعلق‌داشتن به خانواده، به انیمیشن«ویلوبی ها» حسی بامزه و شیطنت‌آمیز اضافه می‌کند؛ همچنین از احساسی‌کردن صحنۀ پایانی، با نمایش پذیرش بچه‌ها در خانواده اجتناب می‌کند. کارگردان فیلم، پیرن، مانند فیلم‌های کمپانی پیکسار با تحریک احساسات بیننده، او را به گریه نمی‌اندازد؛ بلکه او را بر سر شوق می‌آورد و شادمان می‌کند. تماشای این انیمیشن جذاب و متفاوت به‌شدت توصیه می شود.

انیمیشن ویلوبی ها را در فیلیمو

منبع: Hollywood Reporter

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil