نقد و بررسی سریال واگابند

بهترین سریال های کره ای

چا دال گئون (با بازی لی سونگ گی، خواننده و بازیگر معروف کره‌ای) یک بدلکار و استاد هنر‌های رزمی است که از برادر‌زاده‌اش هون مراقبت می‌کند؛ مادر هون پس از مرگ همسرش، او را به پرورشگاه سپرده بود. اگرچه آن‌ها در آسایش زندگی نمی‌کنند، اما چا دال گئون و هون رابطه بسیار خوبی با همدیگر دارند. دراین‌بین، دو شرکت «سیستم دینامیک» و «جان و مارک»، برای شرکت در مزایده خرید هواپیماهای جنگنده دولتی، با یکدیگر رقابت می‌کنند. به نظر می‌رسد پیشنهاد شرکت سیستم دینامیک نسبت به دیگر شرکت‌ها مناسب‌تر بوده و دولت در حال بررسی پیشنهاد آن‌هاست. رئیس شرکت جان و مارک در شعبه آسیا، زنی به نام جسیکا لی است که برای برنده شدن در مزایده هرکاری انجام می‌دهد.

هون عضو تیم جوانان تکواندو است و دال گئون از موفقیت‌های او خوشحال است. مسابقاتی در مراکش در حال برگزاری است و هون باید به همراه تیمش به آنجا سفر کنند. روز پرواز هواپیما به مراکش، نائب رئیس شرکت جان و مارک، سعی می‌کند پرواز را متوقف کند. درواقع، او قصد دارد با این کار پیامی را قبل از خودکشی مشکوکش انتقال دهد؛ اما اپراتوری که باید پیغام را به هواپیما برساند نمی‌تواند به‌موقع این کار را انجام دهد. هواپیما فرودگاه را ترک می‌کند و پس از انفجار در نیمه‌راه، سقوط می‌کند. هون و بقیه مسافران طی این اتفاق کشته می‌شوند.

دال گئون برای سوگواری برادرزاده‌اش به مراکش می‌رود. او در آنجا با یک مأمور سازمان اطلاعات ملی (ان‌آی‌اس) به نام گو هی ری ملاقات می‌کند که در حال انجام مأموریتی سری در سفارت کره است. دال گئون در سرویس بهداشتی، مردی را می‌بیند که چهره‌اش را قبلاً در ویدئو ارسالی هون از هواپیما دیده بود. او بعد از مدتی متوجه می‌شود که به‌غیراز آن مرد، کمک‌خلبان پرواز نیز از سانحه جان سالم به دربرده است. با دیدن این دو نفر، او به این نتیجه می‌رسد که سقوط هواپیما عمدی بوده است. دال گئون با کمک مأمور ان‌آی‌اس حقیقت را روشن می‌کنند و از همدستی دولت و افراد قدرتمند دیگر در این جنایت پرده‌برداری می‌کنند.

سریال «واگابند»، از اولین تا آخرین قسمت، تماشاگران را با صحنه‌های اکشن راضی نگه می‌دارد. این سریال با به تصویر کشیدن موضوعاتی از قبیل توطئه، خیانت، رفاقت و البته داستان عاشقانه، مخاطب را به خوبی سرگرم می‌کند. صحنه‌های زیادی هستند که بیننده را در جای خود میخکوب می‌کنند: صحنه تعقیب و گریز دال گئون و جرمی و رویارویی آن دو، یا صحنه‌هایی که از کیم وو جی حفاظت می‌شد تا به کره برود و در دادگاه حضور یابد. تک‌تک این لحظات به شکلی استادانه نمایش داده‌شده و بازی بازیگران نیز به باورپذیر شدن آنها کمک کرده است. بازی‌های ذهنی سریال نیز به همان اندازه هیجان‌انگیز هستند. شخصیت‌های منفی داستان سعی دارند از یکدیگر پیشی بگیرند و شخصیت‌های خوب هم نهایت تلاش خود را برای گیر انداختن آن‌ها و متوقف کردن نقشه‌های شومشان می‌کنند.

«بی خانمان»، علاوه بر صحنه‌های اکشن زیاد، در نشان دادن احساسات افراد و مبارزه آن‌ها در زندگی نیز موفق بوده است. چگونگی برخورد هر شخصیت با وضعیتی که در آن به سر می‌برد، به خوبی به تصویر کشیده شده است. داستان سریال، آن‌قدر ساده است که می‌تواند برای هرکسی اتفاق بیفتد. کشمکش‌ها و مشکلات پیش روی شخصیت‌ها با یکدیگر مرتبط هستند. این درام تلویزیونی قصد دارد به دنیای کثیف و پیچیده سیاست نگاهی بیندازد، آن‌هایی که تشنه قدرت‌اند نشان دهد و تأثیر تصمیماتشان بر زندگی مردم را برجسته سازد.

بازیگران در نقش‌های خود به خوبی جاافتاده‌اند و بیننده به‌راحتی با آن‌ها هم ذات پنداری می‌کند. لی سونگ گی در نقش چا دال گئون از عهده نقش یک عموی داغ‌دیده به خوبی برآمده است. او حاضر است در سوگ مرگ نابهنگام برادرزاده‌اش هر کاری بکند تا عدالت برقرار شود.

داستان‌های با پایان نفس‌گیر یا به‌اصطلاح «Cliffhanger»، طرفداران مخصوص به خود را دارند و نیاز به چنین پایانی در سریال «بی خانمان» به‌راحتی قابل‌درک است. در دو اپیزود پایانی فصل اول، این‌طور به نظر می‌رسد که دال گئون در یک‌قدمی رسیدن به اهدافش است. ممکن است فکر کنید تمام معماهای داستان قرار است در آخرین اپیزود روشن شوند، اما سازندگان «بی خانمان»، با پایانی نفس‌گیر، شما را غافلگیر خواهند کرد. البته چنین پایانی احتمالات زیادی را برای فصل دوم ایجاد می‌کند.

در فیلیمو تماشا کنید: سریال کره ای

با تمام اتفاقاتی که تا به اینجا افتاده است و اشک‌هایی که شخصیت‌های سریال ریخته‌اند، انتظار می‌رود که داستان در آخر به خوبی و خوشی تمام شود. بااینکه تهیه‌کنندگان عجله‌ای برای به‌پایان رساندن داستان ندارند، اما این احتمال وجود دارد که درنهایت بتوانند تا چهار قسمت دیگر، سریال را ادامه دهند. البته اگر آنها برای ساختن فصل دوم تعلل کنند، ممکن است تا آن زمان، ادامه داستان لو رفته باشد. به‌هرحال، پایان فصل اول رضایت‌بخش بود و از جذابیت سریال کم نکرد. امیدواریم فصل بعدی نیز به‌اندازه فصل اول جذاب باشد.

مجموعه تلویزیونی «واگابند» یک درام تخیلی است. اما حوادثی که در آن اتفاق می‌افتد بسیار به واقعیت نزدیک‌اند، بنابراین مخاطب به خوبی با آن ارتباط برقرار می‌کند. این موضوع که افراد قدرت‌طلب تمام تلاششان را می‌کنند و از موقعیت‌ها به نفع خود استفاده می‌کنند، دور از ذهن نیست. شاید این قضیه، آن‌قدر که در سریال نشان داده می‌شود، زیاد نباشد اما احتمال وقوع آن در واقعیت نیز بعید به نظر نمی‌رسد.

شخصیت‌های مثبت داستان با چالش‌های بسیار زیادی مواجه می‌شوند. اغلب اوقات راه گریزی برایشان وجود ندارد، اما از جایی که انتظارش را ندارند به آن‌ها کمک می‌شود. این کمک‌ها معمولاً از طرف مردم عادی به آن‌ها می‌رسد. در سریال بی خانمان، مقاومت مردم نقش پررنگی دارد. خانواده‌های قربانیان حادثه سقوط هواپیما، سختی‌های یکسانی را از سر می‌گذرانند و همین موضوع باعث نزدیکی بیشتر آنها به یکدیگر شده است. اگرچه شبهاتی در مسیر داستان وجود دارد، اما واقعیت به‌تدریج نمایان می‌شود. در این میان، تماشای روابط دوستانه‌ای که علیرغم اندوه ناشی از این تراژدی شکل‌ گرفته است، خالی از لطف نیست. دیدن شهروندهایی عادی که برای فهمیدن واقعیت تلاش می‌کنند و با یکدیگر متحد می‌شوند تا تغییری ایجاد کنند، بیننده را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

این بخش از ماجرا یادآور این است که قدرت اصلی را مردم در دست دارند، نه دولت. درست است که دولتمردان، نمایندگان کشور هستند، اما این مردم هستند که به حکومت آنها مشروعیت می‌بخشند. سریال «بی خانمان» یا «واگاباند» به ما نشان می‌دهد که هیچ قدرتی بالاتر از قدرت مردم، در زمان مبارزه برای یک هدف مشترک نیست.

اگرچه دال گئون اولین کسی بود که مبارزه علیه مجرمان را شروع کرد، اما او خیلی زود متوجه شد که در این راه تنها نیست و به‌تنهایی نیز از پس این کار بر نخواهد آمد؛ دال گئون نمی‌توانست بدون کمک‌هایی که به او کردند تحقیقات خود را پیش ببرد. «بی خانمان» ورای یک سریال اکشن، درامی است که تأثیر انسان‌ها بر یکدیگر را روایت می‌کند. این مجموعه، علاوه بر صحنه‌های بدلکاری و انفجار، داستان انسان‌هایی را به تصویر می‌کشد که تنها خواسته‌شان دنیایی عاری از بدی‌ها است.

آن‌هایی که می‌خواهند از شر آدم‌های فاسد خلاص شوند، باید خود را به مخاطره بیندازند. آن‌ها با دشمنان قدیمی خود متحد می‌شوند تا بزرگ‌ترین دشمن را شکست دهند. اگرچه در دنیای ترسناکی زندگی می‌کنیم، اما سریال «واگابند» به ما یادآوری می‌کند که هنوز امید وجود دارد و میزان خوبی‌های ارزشمند بسیار بیشتر از بدی‌هاست.