مصاحبه با ونسان کسل بازیگر نقش اینگراند سراک در سریال «وست ورلد»

ونسان کسل بازیگر نقش سراک در فصل سوم «وست ورلد» از تجربه بازی در این سریال و پیچیدگی‌های کاراکترش می‌گوید.

فصل سوم سریال تلویزیونی «دنیای غرب» یا همان «وست ورلد» (با نام اصلی Westworld) ساختۀ جاناتان نولان و لیزا جوی، از شبکۀ اچ‌بی‌او درحال پخش است. این فصل نیز مانند فصل‌های گذشته دربارۀ ضمیر ناخودآگاه موجودات مصنوعی است و اینکه آیا آن‌ها در رفتارشان از خود اختیاری دارند یا خیر. این داستان در سال ۲۰۵۸ اتفاق می‌افتد. دلورس (با بازی ایوان ریچل وود) از پارک وست‌ورلد خارج شده و به دنیای واقعی پا گذاشته است. با ورود او به دنیای واقعی، سؤالات بی‌جواب بسیاری مانند دو فصل گذشته به‌وجود می‌آیند؛ سؤالاتی که تهدیدی بزرگ برای شخصیت مرموز اینگراند سراک (با بازی ونسان کسل) محسوب می‌شوند. سراک، که از سازندگان سیستم پارک‌ تفریحی دلوس است، رابطه‌ای مستقیم با این اتفاقات دارد.

در این مصاحبۀ تلفنی، کسل دربارۀ علاقۀ خود به دو فصل گذشتۀ سریال و تمرکزش روی شخصیت سراک می‌گوید؛ همچنین دربارۀ نولان و جوی، دیدگاهش دربارۀ شخصیت سراک، فساد ثروتمندان، تجربه‌اش از نقش‌آفرینی در این سریال و ارتباط سراک و میو صحبت می‌کند، به‌علاوۀ آنچه بیش از همه، او را در بازی در این نقش تحت‌تأثیر قرار داده است.


  • بازی در مجموعه‌ای مانند «وست ورلد» به فکر و تلاش زیادی احتیاج دارد. فکر می‌کنم گاهی اوقات شما هم مانند تماشاچیان از اینکه در داستان چه می‌گذرد اطلاعی نداشته‌اید. آیا سردرآوردن از اتفاقات داستان در زمان اجرا برایتان سخت بود؟

کسل: در ابتدا بگویم، پیش از اینکه برای همکاری دعوت شوم، هر دو فصل سریال را دیده بودم و از طرفداران آن بودم. برای همین، داستان را می‌دانستم و حقه‌های آن را می‌شناختم. البته زمانی‌که کار را شروع کردم و تمام داستان را فهمیدم، با نهایت توان سعی کردم روی کارم تمرکز کنم تا هیچ‌چیز در مسیر مرا تحت‌تأثیر قرار ندهد. اگر می‌خواستم بیش‌از‌حد به اتفاقات پیچیدۀ داستان توجه کنم، نمی‌توانستم کارم را با تمرکز انجام دهم؛ بنابراین روی نحوۀ صحبت‌کردن، هدف‌ و عقاید کاراکترم متمرکز شدم. این شیوه باعث شد، با وجود اتفاقات فراوانی که در داستان وجود دارد، گیج نشوم.

  • زمانی‌که با آرون پال دربارۀ ملحق شدنش به مجموعه «وست ورلد» صحبت کردم، گفت جزئیات بسیار زیادی دربارۀ کاراکتری که آن را بازی می‌کند، به او داده شده است. دربارۀ کاراکتر خود چقدر مطلع بودید و آیا دقیقاً می‌دانستید قرار است چه اتفاقی بیفتد؟

کسل: قبل از شروع همکاری‌مان، دربارۀ کاراکترم، فلسفۀ وجودی‌اش و چگونگی شکل‌گیری شخصیت سراک بسیار صحبت کردیم. من در تمام قسمت‌های سریال در حال کشف‌و‌شهود بودم؛ این برایم خوشایند بود و احساس آزادی می‌کردم. کارکردن با دو کارگردان متفاوت خیلی عجیب است و من هنوز حضور لیزا (جوی) و جونا (نولان) را در تک‌تک اپیزودها حس می‌کنم. در واقع آن‌دو هستند که شخصیت سراک را این‌گونه خلق کرده‌اند.

  • گفته می‌شود سراک، شخصیت مقابل قهرمان (آنتاگونیست) است. شما او را چطور توصیف می‌کنید؟

کسل: سراک در عین حال که بشردوست است، ظالم، ناجی و ثروتمندترین مرد جهان است. تمام این‌ها او را به بهترین گزینه در مقابل شخصیت میو (با بازی تندی نیوتن) تبدیل می‌کند. این یکی دیگر از ویژگی‌هایی است که مرا به این مجموعه علاقه‌مند کرد. ناغافل می‌فهمی تنها همتایی که روی کرۀ زمین برایت وجود دارد یک ربات است. به نظرم این قضیه پارادوکس عجیبی دارد و تمام این‌ها، شخصیت سراک را شکل می‌دهد.

  • می‌دانیم که او ثروتمندترین فرد جهان است، با وجود این، کسی نامش را نمی‌داند. آیا این موضوع باعث می‌شود هرکاری که بخواهد را بدون ترس از عواقبش انجام دهد؟

کسل: مطمئناً اگر کسی شما را نشناسد، می‌توانید کم‌وبیش هر کاری که می‌خواهید انجام دهید و کسی هم باخبر نشود! این روزها تمام اقدامات ما را دوربین‌ها ضبط می‌‌کنند. هرگونه عملیاتی که با کارت بانکی‌تان انجام دهید زمان دقیق آن، خریدی که کرده‌اید، محل، دلیل و کسی که برایش خرید کرده‌اید، کاملاً مشخص خواهد شد. امروزه، تجمل‌گرایی یعنی بتوانید کاری کنید که هیچ‌کس اطلاعاتی دربارۀ شما نداشته باشد.

  • آیا حضورداشتن در میان معمایی داستانی که در حال آشکارشدن است و خودتان هم نقش شخصیت مرموزی را در آن بازی می‌کردید، برایتان جذاب بود؟

کسل: تجربه‌ای فوق‌العاده بود. به‌عنوان یک بازیگر، مجبور نیستید کار زیادی انجام دهید؛ همه‌چیز برای صحنه‌هایی که در آن حضور پیدا می‌کنید مهیاست. همه درباره سراک حرف می‌زنند، به همین دلیل مجبور نیست خودش را خیلی خشن نشان دهد. می‌تواند رفتار خوبی داشته باشد و در عین حال، مردم همچنان از او بترسند. قبل از اینکه سراک در صحنه حاضر شود، مردم حرف‌های زیادی پشت سر او زده بودند.

  • فصل سوم «وست ورلد» این پیام را به بیننده می‌رساند: «آزادی عمل به‌آسانی به‌دست نمی‌آید» و به‌نظر می‌رسد که کاراکتر شما به‌خوبی این مسئله را به میو تفهیم می‌کند. شما رابطۀ میان سراک و میو را چگونه توصیف می‌کنید؟ آیا در ادامۀ فصل انتظار آن می‌رود که رابطۀ این ‌دو عمیق‌تر شود؟

کسل: آن‌ها در حال حاضر شریک هستند و به علت احتیاجشان به یکدیگر چاره‌ای ندارند. بی‌شک سراک سعی دارد میو را کنترل کند، اما همان‌طوری که می‌دانید کسی نمی‌تواند میو را کنترل کند. در جاهایی مشخص نیست که کدامشان آن یکی را کنترل می‌کند و این مبارزۀ ذهنی ادامه دارد. میو بهترین گزینه برای سراکِ زیرک است. میو آن‌قدر پیشرفته است که بتواند تمام حرکات سراک را پیش‌بینی کند و تلاش می‌کند تا در مبارزۀ ذهنی با او پیروز شود که خواهید دید سرانجام آن چه می‌شود. میو واقعاً قوی است و این سریال درواقع فیلمی زنانه است. تمام شخصیت‌های قدرتمند و بسیاری از کارگردان‌ها زن‌ هستند که نشان‌دهندۀ زنانه (فمنین) بودن سریال است.

  • آیا سراک به‌خوبی می‌داند با رابطه با میو، خود را درگیر چه‌چیزی می‌کند؟

کسل: بله، البته. سراک، میو را به‌خوبی می‌شناسد و می‌داند که چگونه خود را دوباره از نو خلق کرده است؛ چطور با ارتش جنگیده و کُد سیستمش را بازسازی کرده است. به همین دلیل است که سراک به او احتیاج دارد و او تنها کسی است که می‌تواند کمکش کند. ارزش میو برای سراک به اندازه‌ای است که تلاش می‌کند او را مجذوب کند تا به این ترتیب، میو هم کار مدنظر او را انجام دهد.

نقش سراک شبیه نقش رابرت فورد (آنتونی هاپکینز) در فصل‌ قبلی است. او در پشت‌پرده همه‌چیز را کنترل می‌کند.

  • تعداد عوامل سازندۀ سریال «وست ورلد» واقعاً چشمگیر است و همۀ اعضا کار خود را به‌خوبی انجام می‌دهند. تماشای شما و تندی نیوتون در این فصل و رابطه‌ای که بینتان وجود دارد بسیار جذاب و تأثیرگذار است. دربارۀ همکاری با خانم نیوتون چه فکر می‌کنید و نظرتان دربارۀ بازیگری ایشان چیست؟ همبازی‌بودن با ایشان در این برنامه چطور بود؟

کسل: تندی بازیگر خونسردی است که کارش را دوست دارد. من هم همین‌طور هستم. بازی‌کردن باید برایم آسان باشد تا بتوانم آن را اجرا کنم. اگر برایم سخت باشد به این معنی است که در فیلم‌نامه مشکلی وجود دارد یا عوامل پشت‌صحنه با همدیگر هماهنگی ندارند. بازی‌کردن حتی در زمان ایفای نقشی مهیج، باید کاملاً برایم لذت‌بخش باشد تا خوب از آب درآید. تندی نیز همین‌طور است. به همین دلیل همه‌چیز برایم آسان به‌نظر می‌آمد، به‌علاوۀ اینکه داستان در دو فصل قبلی به‌خوبی جلو رفته بود. این تجربه برایم مانند دویدن در مسیری طولانی بود که بعد از مدتی متوجه می‌شوید بدنتان فقط حرکات لازم برای دویدن را انجام می‌دهد و تمام مسائل حاشیه‌ای دیگر از نظرتان محو می‌شود. این روش کار ما با یکدیگر بود؛ راحت و جدی. ساعت کاری در ساخت این مجموعه بسیار غیرمعمول بود. زمانی‌که شروع به کار می‌کردیم افراد زیادی مشغول به کار می‌شدند که به راحتی دست از کار نمی‌کشیدند. با بودن در چنین‌ جایی احساس می‌کنید حضور شما زیاد به چشم نمی‌آید.

  • آیا سراک به ارزش‌های اخلاقی خاصی پایبند است؟ آیا برای خودش قوانین شخصی خاصی دارد که از آن‌ها پیروی کند؟

کسل: قطعاً. در پشت تمام کارهایی که او انجام می‌دهد دلیلی وجود دارد و زمانی‌که داستان جلو می‌رود بیننده متوجه این قضیه می‌شود. هیچ اتفاقی بی‌دلیل نیست. با وجود اینکه در داستان همه‌چیز کاملاً توضیح داده نمی‌شود و قرار هم نیست مشخص شود، چیزهایی دربارۀ سراک می‌بینید که متوجه می‌شوید شخصیت او چگونه شکل گرفته است.

  • در ابتدا فکر کردیم سراک یک آنتاگونیست است، درحالی‌که بعداً متوجه می‌شویم شارلوت (تسا تامپسون) در تمام این مدت برای او کار می‌کرده. در این حالت، بیننده تا فصل سوم سراک را ندیده، اما او را به فصل‌های گذشته مربوط می‌کند. به نظر شما، این موضوع باعث می‌شود که سراک از نظر بیننده، بیشتر به شخصیتی پشت پرده تبدیل شود؟

کسل: بله کاملاً. نقش سراک شبیه نقش رابرت فورد (آنتونی هاپکینز) در فصل‌ قبلی است. او در پشت‌پرده همه‌چیز را کنترل می‌کند. هیچ‌وقت نمی‌توانید بفهمید که این شخصیت خلافکار (اگر بخواهید او را به این نام خطاب کنید) واقعاً آدم بدی است یا نه. اگر خوب فکر کنید آنتونی هاپکینز هم شخصیت بدی نبود. او در کار خود بسیار مصر بود و برای رسیدن به هدفش هر کاری می‌کرد؛ اما مخالف داشتن آزادی بود.

  • سراک دربارۀ دلورس چه فکری می‌کند؟ آیا او را تهدیدی می‌بیند که باعث ترسش می‌شود؟

کسل: گمان نمی‌کنم سراک از او بترسد، اما از خطر او آگاه است و می‌داند قرار است چه اتفاقی بیفتد. زمانی‌که کسی می‌داند چه چیزی در انتظار بشریت است، تلاش می‌کند جلوی آن را بگیرد. او می‌خواهد همه‌چیز را تحت کنترل خود داشته باشد اما این زن‌ها را نمی‌توان کنترل کرد.

  • زمانی‌که همکاری خود را با «وست ورلد» شروع کردید و حجم کار را دیدید بیش از همه، چه‌چیز باعث تعجبتان شد؟

کسل: اولین چیزی که توجهم را جلب کرد این بود: جونا و لیزا تقریباً هیچ‌وقت آنجا حضور نداشتند، اما به‌خوبی همه‌چیز را کنترل می‌کردند! مسئلۀ دیگر، آزادی عملم در این کار بود. این پروژه مانند ماشینی عظیم‌الجثه است که شما اطلاعات زیادی دربارۀ آن ندارید. من به خانه‌ای در لس‌آنجلس رفتم و بعد از یک هفته یا ده روز با من تماس گرفتند و گفتند فردای آن روز به آنجا بروم. هیچ‌وقت نمی‌دانید قرار است چه اتفاقی بیفتد و باید همیشه آماده باشید. احتمال این وجود داشت که هشت شب کار را شروع کنیم و مجبور باشیم نُه صبح نیز دوباره مشغول به کار شویم. من و بقیۀ عوامل آزادی خود را داشتیم، اما همه‌چیز هم تحت کنترل بود. برای همین، سریال «وست ورلد» دقیقاً همان‌طوری ساخته شد که آن‌ها برایش برنامه‌ریزی کرده بودند.


منبع: Collider

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil